دانشجوی شهید عباس محمدی فرزند محمد در سال 1345 در سربیشه درمیان خانواده ای متعهد و مسلمان پا به عرصه وجود نهاد و در شش سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. دوره ابتدایی, راهنمایی و دبیرستان رادر شهر سربیشه به اتمام رسانید. از آنجا که پدرش را از دست داده بود. خانواده وی در عسرت زندگی می کردند و در اوقات فراغت با قالی بافی و بنایی مخارج زندگی را تامین می کرد. پس از شرکت در آزمون سراسری در مرکز تربیت معلم شهید رجائی تربت حیدریه پذیرفته شد و در رشته ادبیات فارسی مشغول تحصیل گردید. عباس که جوانی آگاه و مسئول بود پس از آغاز جنگ تحمیلی در سال های 1361 و 1362 به مراکز اعزام مراجعه و تقاضای حضور در جبهه را داشت اما مسئولین به دلیل ضعف بنیه از پذیرش وی خودداری می کردند.پس از مدتها دوندگی بالاخره موفق شد و در سال 1363 به عنوان امدادگر راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. عباس پس از سه مرتبه حضور در جبهه سرانجام در 26/10/1365 در حالی که به عنوان امدادگر در گردان امام علی «ع» خدمت می نمود.در عملیات کربلای 5 در حالی که تمام بدنش سوخته و دستهایش از بدن جدا شده و فرقش همچون مولایش حضرت ابوالفضل العباس شکافته شده به خیل شهیدان همیشه زنده شاهدان تاریخ پیوست.
سجایای اخلاقی شهید :
ـ بیش از حد رعایت احترام مادرش را می نمود.
.ـ کارهایش جنبه ریا و تظاهر نداشت.ـ اعضای خانواده را به خواندن دعا و قرآن ترغیب می نمود.
.ـ بسیار صبور و پرکار بود و در عین نیازمندی بسیار مستغنی و بی نیاز
.ـ پیوسته متوسل به ائمه اطهار «ع» بود.
.ـ نمازش را در اول وقت می خواند.