جهانگير پناهنده
نام پدر : عوضعلي
دانشگاه : دانشگاه آلمان
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : الكترونيك
مكان تولد : آبادان (خوزستان)
تاريخ تولد : 1338/01/19
تاريخ شهادت : 1361/02/08
مكان شهادت : پاسگاه زيد

شهید جهانگیر پناهنده شهرکی در نوزدهم فروردین ماه سال ۱۳۳۸ در آبادان در یک خانواده مذهبی که اهل شهرک چهار محال و بختیاری می باشد پا به عرصه وجود نهاد. دوره دبستان خود را در دبستان بهار یکی از مدارس آبادان به پایان رساند دوران دبیرستان را در دبیرستان شریف واقعی (تخت جمشید سابق) به اتمام رساند و در سال ۱۳۵۶ موفق به اخذ دیپلم شد در تمام دوران تحصیل در نانوایی پدرش کار می کرد تا بدین گونه از نظر تامین زندگی هم کمکی به پدرش کرده باشد و هم وقت خود را بیهوده تلف نکرده باشد تا این که در سال ۱۳۵۷ همزمان با شروع انقلاب اسلامی ایران و مبارزه علیه طاغوت همانند اکثر مردم مبارزه و قهرمان کشورمان مبارزه خود را آغاز نمود و در بستر تظاهرات و راهپیمایی ها نفرت خود را نسبت به خاندان منحوس پهلوی و سلطنت ننگین دو هزار و پانصد ساله نشان می داد وقتی که به لطف الله و با نیروی حزب الله در ۲۲ بهمن سال ۵۷ کاخ ظلم و ستم و استبداد در هم فرو ریخت و با استوار شدن انقلاب اسلامی تمامی طاغوت ها و طاغوتچی ها به زباله دان تاریخ فرستاده شدند احساس خوشحالی و آرامش زیادی در او دیده میشد پس از پیروزی انقلاب و در زمان دولت موقت به خدمت نظام اعزام شد و سپس معاف گردید و پس از روشن شدن وضعیت خدمت نظام تصمیم گرفت جهت ادامه تحصیل به آلمان برود که رفت زیرا هدفش این بود که در خارج از کشور هم برای انقلاب کاری انجام دهد و هم با به پایان رساندن تحصيلاتش بتواند خدمات بیشتری به انقلاب اسلامی ایران بکند. نزدیک یک سال دوره، زمان خود را می گذارنید که همزمان با تحصیلات او در رشته الکترونیک در خارج از کشور در شهریور سال ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد حدود بیست روز از جنگ تحمیلی گذشته بود که به آبادان مراجعت کرد.

از دیدن او خوشحال ولی متعجب شدیم از او سوال کردیم علت از بازگشت به وطن چیست پاسخ داد در صحنه جنگ بودن از هر چیزی برایم مهم تر است نمی توانستم در کشور بیگانه بمانم و ببینم که در اثر این جنگ تحمیلی برادران مسلمانم به خاک و خون کشیده می شوند و مردم بی پناه وطنم به دست ایادی آمریکا و صدام کافر به شهادت برسند. چگونه می توانستم آرام زندگی کنم در حالی که خشم و نفرت نسبت به صدام کافر یزید زمان تمامی وجودم را فرا گرفته بود آمده ام تا دوشادوش برادران مسلمان خود و به فرمان حسین زمان خمینی کبیر علیه کافران در جنگ شرکت کنم و نگذاریم که مخالفین جهانی جمهوری اسلامی ما به خیال پوج و واهی خود برسند و خدای نکرده کوچک ترین ضربه ای به انقلاب اسلامی ما وارد آورند. هنگام بازگشت به میهن مقداری دارو همراه با برادران - هم درس خود از آلمان آوردنده بود که در ایران به مقامات مسئول تحویل داده بودند هنوز چند روزی از بازگشت به آبادان نگشته بود که در یکی از شب هایی که آبادان زیر رگبار گلوله های ظالمانه دشمن کافر مردانه و با ایمان راسخ استقامت می کرد نیمه های شب رادیو آبادان اعلام کرد که عراقی های مزدور از پل ایستگاه هفت در حال ورود به شهر هستند که ناگهان طنین الله اكبر این سلاح برنده و همیشگی تمام شهر را فرا گرفت.

با شنیدن بانگ الله اکبر شهید جهانگیر با برادرش جمشيد بلادرنگ به طرف مسجد این سنگر مقاوم حرکت کردند تا مسلح شوند و با عراقی های مزدور بجنگند بعد از مدتی برگشت و گفت حمله دفع شده! از این که نتوانسته بود رو یا روی دشمنان بعثی قرار گیرد و درس عبرتی به آنان بدهد متاثر و ناراحت بود و تا صبح نخوابید. مرتبا از خدای بزرگ طلب پیروزی اسلام و رزمندگان با ایمان را داشت چون مادرش در شهرکرد از آمدن فرزندش مطلع شده بود مرتبا سفارش می کرد که جهانگیر به شهرکرد بیاید تا او را ببینم ولی جهانگیر از آبادان خارج نمی شد و بالاخره پس از مدتی خواهش و تمنا برای دیدار مادرش از آبادان خارج و به شهرک شهرکرد نزد مادر رفت. چند روزی که پیش مادری ماند تصمیم گرفت به آبادان برگردد ولی مجدد با خواهش پدر و مادرش که جایی برای زیستن نداشتند مجبور شد در شهرک بماند و برای ساختن خانه ای به والدین خود کمک کند بعد از اتمام ساختمان خانه چون پدرش هم در اثر جنگ تحمیلی بیکار شده بود و از طرفی برادر دیگری نیز در جبهه بود و در آمدی برای گذران زندگی نداشتند ناچار برای تامین زندگی در یکی از نانوایی های شهرکرد به کار مشغول شده از این بابت که عواملی موجب می شد تا او بتواند در جنگ شرکت کند بسیار ناراحت بود و زمانی که از کار باز می گشت غمگین می نشست و هنگام عبادت پیوسته امام و رزمندگان اسلام را دعا می کرد تا پیروزی هر چه زودتر نصیب اسلام شود ولی آخر الاعمر با وجود این همه عوامل دست و پاگیر تصمیم گرفت همه چیز را کنار بگذارد و در راه هدف بزرگی که داشت گام بردارد در نتیجه در بسیج شهرکرد ثبت نام کرد و طی یک دوره رزمی که گذراند در تاریخ 61/1/18 به جبهه خونین شهر اعزام شد. آخرین شبی که در خانه بود حالتی مخصوص داشت و از این که دیگر می توانست علیه کافران وارد نبرد شود خیلی خوشحال بود و قیافه اش بشاش و درخشنده تر از همیشه به نظر می آمد در شب آخر که در حقیقت شب وداع بود مرتبا سفارش می کرد که تداوم انقلاب را فراموش نکنید و به فرمایشات امام به دقت گوش دهید و به آن عمل نمایید که امام بزرگ و بهترین راهنمای ماست و استقرار جمهوری اسلامی سعادت دنیوی و اخروی برایمان به ارمغان می آورد برای به کمال رساندن این جمهوری نو پا تا می توانید کوشش کنید و نگذارید که با شکست روبرو شود و در قبال تلاش و کوشش خود در این زمینه انتظاری هم از کسی نداشته باشید زیرا کسی که کاری برای خدا انجام می دهد منظوری جز رضای الله ندارد.

آن شب بعد از راز و نیاز به درگاه خدای بزرگ آرام و آسوده خوابید و فردای آن شب به جبهه رفت تا این که در تاریخ 61/2/8 در جبهه خرمشهر شهید شد و با شهادتش به ندای امام امت لبیک گفت و به آرزوی دیرینه خود که همانا پیروزی اسلام بود رسید و به لقاء الله پیوست.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.