بسم الله الرحمن الرحیم
شهید حمید سماعی یکتا در ۱۴ فروردین ماه سال ۱۳۴۲ در شهر آبادان چشم به جهان گشود. او از ابتدا کودکی زرنگ و باهوش بود و دوران ابتدایی را و متوسطه را با بهترین نمرات و اکثرا با اخذ درجه شاگرد اولی کلاس به پایان رسانید. در تمام دوران تحصیلی اش مربیان و معلمانش از او رضایت کامل داشتند. در خانه و در میان افراد خانواده بسیار عزیز بود و قابل احترام. شهید حمید سماعی از جهات دینی و مذهبی قبل از رسیدن به سن تکلیف به رعایت بیشتر نکات می پرداخت. او نماز و روزه اش را قبل از آن که به او واجب شود ادا می کرد و در زمان فحشا و تمدن ننگین پهلوی او با آن که در سن بالایی نبود ولی بی نهایت از بی حجابی و کثافت کاری های جوانان رنج می برد و هیچکدام از اجتماعات گروهی خارج از مسائل انقلاب شرکت نمی کرد و در بین هیچ یک از جوانان وابسته به گروهک ها او را نمی شد یافت.
قبل از دریافت دیپلم متوسطه علاقه شدیدی به رفتن به جبهه داشت و عاقبت همراه با دوستانش برای مشورت نزد یکی از علما ( آقای شیخ ابوالحسن شیرازی ) رفتند ایشان فرمودند تکلیف الهی شماست که به درس خود ادامه دهید شما باید از شاهدان پیروزی در این زمان باشید نه از شهیدان. این سخن او را دوباره به تحصیل وادار نمود پس از اخذ دیپلم متوسطه بی درنگ به سوی جبهه های نبرد حق اعزام شد و در منطقه شوش دانیال با کافران بعثی به ستیز پرداخت و در حمله ای شرکت نمود و مورد اصابت ترکشی واقع می شود اما ترکش زخمی سطحی بر او وارد می سازد و او را از نبرد خستگی ناپذیرش باز نمی دارد. پس از اعزام از جبهه وجود خویش را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مثمر ثمر می یابد و به همین دلیل وارد سپاه می شود. از ویژگیهای بارز این شهید جاذبه و واقعه ایشان بود که به حق شیعه علی بودن را به ما می آموخت به آنانی که در برابر انقلاب می ایستادند هیچ روی خوش نشان نمی داد حتی اگر از نزدیک ترین دوستانش می بود. همیشه لبخندی بر لب داشت و الگویی از یک جوان در حکومت اسلامی بود.
چند سالی در سپاه پاسداران به خدمت برای این انقلاب مشغول بود تا این که ضرورت زمانی را تشخیص داد که باید در کنکور شرکت نماید و از آنجا که همیشه با معدل بالا قبول می شد در این رقابت دانشگاهی هم قبول شده و به دانشگاه اصفهان راه پیدا نمود و در آنجا به تحصیل در رشته مهندسی فنی راه و ساختمان پرداخت.
شهید حمید سماعی یکتا در کلیه راهپیمایی های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شرکت می نمود و در نبردهای مردم با نظام ضد مردمی شاه مورد ضربه نیز واقع شده بود و در یکی از نبردهای خیابانی با ضربه های قنداق تفنگ و باتوم به سختی صدمه دیده بود. او ابتدا با نشر اعلامیه و شعار نویسی بر روی در و دیوارها و .... به پیشبرد انقلاب کمک می کرد. خط زیبای او هنوز بر در و دیوار شهر باقی است.
او مدتی سرپرستی بسیج مسجد امام منتظر و مدتی هم سرپرستی بسیج امان سجاد را به عهده داشت. از نظر فکری راه گشای جوانان خانواده بود و به سختی از مواضع انقلاب دفاع می کرد و تا آنجا که می توانست سعی بر ارشاد افراد ضد انقلاب داشت. او به خواندن قرآن علاقه شدیدی داشت و یازده جزء قرآن را از حفظ می دانست.
فعالیت های شهید حمید سماعی یکتا بسیار زیاد بوده ولی چون در رابطه با کارش در سپاه بوده و به خاطر حفظ اسرار شغلی هیچگاه در منزل صحبتی از آن نمی نمود. او به جبهه رفت تا با نبرد خود با دشمنان خدا اسلام را یاری نماید و کافران را از دیار اسلامیمان خارج سازد و راه قدس را بگشاید اما خواست خدا بر این بود تا او به وصال رسد و در راه رسیدن به کربلای حسین در کربلای ایران شهید شود.
شهید حمید سماعی یکتا در تاریخ ۷/۱۲/۶۲ برای چندمین بار به جبهه شتافت و در تاریخ ۲۰/۱۲/۶۲ در هفتمین روز شهادت پدرش در جزیره مجنون جنوبی به درجه رفیع شهادت نایل آمد و به آرزوی دیرینه اش رسید.
او تا آخرین روزهای جوانان را به تحصیل تشویق می کرد و می گفت واجب است که در دانشگاه شرکت کنند تا در آینده مایه افتخار این کشور اسلامی باشند. در صورت عدم امکان به شرکت در جبهه های جنگ او می گفت ما باید از تمام جهات خود را و کشورمان را خودکفا کنیم تا به خودکفایی امت اسلام کمک کنیم پیام او تنها نگذاشتن امام بود و او یک مرید واقعی امام بود. او اعتقادش بر این بود که برای خدا کوه باید شد و ماند / و برای او رود باید شد و رفت