زندگینامه
شهيد سيدرضا در تاريخ 1347 در خانوادهاي مذهبي و زحمتكش ديده به جهان گشود پس از طي دوره ابتدايي و راهنمايي وارد دبيرستان شد و فعاليت هاي علمي و فرهنگي و ورزشي خود را آغاز كرد... .
در 14 سالگي به جبهههاي نور عليه ظلمت روي آورد و 5 نوبت به جبهه اعزام شد، آخرين باري كه ميخواست به جبهه برود دوستش به او ميگويد: صبر كن به امتحانات پايان ترم چيزي نمانده است ولي او نميتواند شوق «رفتن» او را امان نميدهد، امتحان برتري در پيش دارد... .
شمهاي اندك از ويژگيهاي شهيد:
اهميت دادن به نماز:
از ويژگي هاي اين شهيد گرانقدر « اهميت دادن به نماز» و بخصوص نماز اول وقت است،
سيدرضا بسیارشوخ طبع وخوش برخورد وخوش رفتار بود به طوریکه برای اولین بار اگر با این شهید بر خورد می کردی دوست داشتی همیشه درکنار او باشی در زمينه خطاطي و تئاتر مهارت داشت و همچنين در مراسم هاي مختلف مذهبي شركت مينمود و در ورزش به فوتبال علاقه داشت او كه دانشجوي رشته جغرافيا بود در تيم فوتبال دانشگاه نيز شر كت داشت، با وجود اينكه از همه جوانتر بود روحيه بالاتري داشت، در همه كارهاي اجتماعي خود جوش بود و رابطه اجتماعي خوبي برقرار ميكرد، بيشتر وقت ها، نقش رهبري را برعهده داشت حتي در جبهه نيز به هدايت و رهبري بچههاي رزمنده ميپرداخت... ولي در همه كارهايش «آرمانش» را در نظر داشت و به همه آنها رنگ خدايي ميبخشيد.
از مجروحيت تا شهادت:
اين شهيد عزيز يك بار بر اثر اصابت تركش به پا مجروح شد كه در اين اصابت تاندوم پايش آسيب ديد و بار ديگر از ناحيه كمر مورد اصابت تركش قرار گرفت و بالاخره در تاريخ 1365/11/11 در منطقه شلمچه به نداي هاتف غيبي پاسخ داد و به آرزوي خود كه همانا شهادت در راه خدا بود رسيد... چرا كه نداي غيبي در گوشش «بانگ رحيل» خوانده بود و او از زمان شنيدن اين نجوا سر از پاي نميشناخت تا اينكه درس و دانشگاه را رها كرد و به دنبال صداي آسماني به ملكوت پرواز كرد و پيكرش بعد از 10 سال به زادگاهش منتقل شد.