" مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا "
شهید روح الله سوزنگر در سال ۱۳۴۷ در یک خانواده مذهبی در دزفول دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را با سرپرستی پدری مهربان و مادری متدین سپری کرد. ایشان در سن ۱۵ سالگی بودند که انقلاب شکوهمند اسلامی به پیروزی رسید. شاید سوزنگر از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی با راهنمایی پدر و علاقه وافر خویش به مسجد و جلسات قرائت قرآن فعالیت های خود را در مسجد نجفیه دزفول آغاز کرد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و بسیج عمومی ملت شجاع ایران، علی رغم سن کم، علاقه زیادی به شرکت در بسیج محل داشت. در شب های بمباران و موشکباران دزفول یکی از استوارترین خانواده هایی که برای یک لحظه هم شهر را ترک نکردند، خانواده ایشان بود و این در حالی بود که اطراف منزل ایشان بارها مورد اصابت توپ و موشک قرار می گرفت. علاقة زیاد ایشان و پدر بزرگوارشان به مسجد و نماز جماعت و جلسات شبانه قرائت قرآن، باعث شد که بر روی خرابه های مسجد نجفیه که آن روزها مورد اصابت موشک صدامیان قرار گرفته بود، بنشینند و جلسه قرائت قرآن این مسجد را که یادگار شهدایی گرانقدر بود، با افرادی اندک برگزار کنند. چند ماه پس از شروع جنگ تحمیلی، وارد بسیج نوجوانان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دزفول شدند. روحيه اخلاص و ایثار که از همان آغاز نوجوانی درون ایشان بود، در برخوردهای گوناگون از جمله اردوهای بسیج و جلسه قرائت قرآن، قابل لمس بود. از همان اوان به خود ریاضت هایی را تحمیل کرده، خودسازی را در وجود خویش بارور ساخت.
روح الله پس از تلاش و اصرار فراوان به مسئولان وقت پایگاه بسیج مسجد، سرانجام موفق شد. در سال ۱۳۶۰ وارد بسیج بزرگسالان مسجد شود. در مرداد ماه سال ۱۳۶۱ به جبهه های حق عليه باطل اعزام شد. این نوجوان با آن که هنوز یک مو از محاسن بر صورتش نروئیده بود در مرداد ماه همان سال پس از عملیات رمضان به عنوان بی سیم چی فرمانده گردان انتخاب شد.
سابقه حضور مداوم ایشان در جبهه های نبرد و عملیات های مختلف رزمندگان اسلام بر همراهانشان پوشیده نیست. شهید سوزنگر در مدت ۵۰ ماه حضور در جبهه بارها مورد اصابت تیر و ترکش قرار گرفته و مجروح شد و در زمانی که دشمن بعثی با کمک اربابان جنایتکار خویش سلاح های مرگبار شیمیایی را مورد استفاده قرار می داد ایشان همراه با دیگر رزمندگان گردان عمار لشگر ۷ ولی عصر هدف این سلاح ها قرار گرفتند که از خطرناکترین این حملات می توان حمله رژیم بعث عراق به مقر اردوگاه گردان ایشان در غرب کشور را نام برد.
با اتمام جنگ تحمیلی شهید سوزنگر به تبعیت از حضرت امام و مقتدای خویش وارد سنگر مبارزه علمی شد و با شرکت در کنکور دانشگاه امام صادق (ع) موفق به ورود به این مکتب جعفری شد و در سال ۱۳۷۳ با اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی فارغ التحصیل شد. حضور ایشان در دزفول آن هم با آن روحیه بسیجی و عرق مذهبی و اعتقاد کامل به برپایی جلسات قرائت قرآن خود مایه خیر و برکت فراوان شده بود، از طرفی استاد دانشگاه های آزاد و پیام نور و عضو هئیت های علمی دانشگاه بود و از طرفی تواضع بیش از حد ایشان که باعث می شد در هنگام حضورشان در جلسه قرائت قرآن که معمولا همه شب بود، خود را مشتاق بر یادگیری کلام دیگران نشان دهد که گویی اصلا ایشان استاد دانشگاه و یک وزنه علمی در این شهر نیست که این خود یکی از صفات حسنه این شهید صدیق بود که همیشه و همه جا طالب علم باشد و همواره مشوق دیگران بر حضور در جلسات قرائت قرآن مساجد باشند.
شهید سوزنگر در سال ۱۳۷۳ ازدواج نمود که ثمره این ازدواج دختر سه ساله است. از دی ماه سال ۱۳۷۵ شهیده عزیز، در مبدا و سیما و در گروه سیاسی رادیو مشغول به کار شد و در مدت حضور نسبتا کوتاه خود در سازمان منشاء بركات بسياری گردید. شهید سوزنگر سردبیری، نظارت و نویسندگی برخی از برنامه های گروه سیاسی رادیو را بر عهده داشت و مسئولیت راه اندازی چند برنامه مهم را نیز پذیرفته بود. توان علمی و عملی بالا و نیز تعهد و دلسوزی شهید سوزنگر از او پشتوانه محکمی برای دست اندرکاران اداره کل برنامه های سیاسی سازمان و صدای جمهوری اسلامی ساخته و افق بسیار روشنی برای آینده کاری ایشان در صدا و سیما فراهم کرده بود.
سرانجام بسیجی مظلوم روح الله سوزنگر در اواخر خرداد ماه سال جاری به علت عارضه شیمیایی ناشی از تذثیر گازهای شیمیایی در بیمارستان امام خمینی تهران بهتری شد و علیرغم درمان های مختلف پس از ۷۵ روز بیماری و بستری شدن و دو عمل جراحی در غروب غم انگیز ۱۹ مهر ماه همزمان با اذان مغرب به شهادت رسید و به قافله باران و همسنگران شهیدش پیوست.