عباس قاسمي
نام پدر : ابوالقاسم
دانشگاه : مركز تربيت معلم شهيد باهنر تهران
مقطع تحصيلي : ------------------
رشته تحصيلي : علوم تربيتي
مكان تولد : استهبان (فارس)
تاريخ تولد : 1337/01/17
تاريخ شهادت : 1361/07/10
عمليات : مسلم بن عقيل

برادر شهيد عباس قاسمي در هفدهم فروردین سال 1337 در استهبانات ديده به جهان گشود. پس از طي دوران طفوليت دوران شش ساله ابتدائي را در دبستان مغربي آن شهر گذرانده و دوران دبيرستان را شروع و سال اول آن را در زادگاه خويش با موفقيت سپري نمود و به خاطر انتقال خانواده به شيراز عباس در دبيرستان هاي پسرانه شمس و قا آني و پيوند به تحصيل ادامه داد و دوره دبيرستان را در شهريور ماه سال 56 با موفقيت رسانيد. پس از پايان تحصيلات متوسطه به خدمت سربازي فراخوانده شد و در دي ماه سال 56 که انقلاب شکوهمند اسلامي ايران به رهبري قائد اعظم رهبر کبير انقلاب اسلامي امام خميني شکل تازه اي به خود مي گرفت در پادگان جهرم به خدمت آموزش نظامي مشغول و پس از چند ماهي بر اساس فرمان تاريخي امام عزيز مبني بر فرار سربازان به فرمان امام خميني لبيک گفته و از پادگان آموزشي شهرستان جهرم اقدام به فرار مي نمايد و در خانه يک نفر از اهالي محترم جهرم پناهنده و اقدام به تعويض لباس و سپس با يکي از سربازان ديگر که از اهالي اصفهان بود به شيراز آمده و پس از گذراندن چند روز بر حسب موقعيت انقلاب و اين که اگر در سربازخانه مي ماند و از اقدامات لازم و انقلابي ديگر را انجام مي داد بهتر بود مجددا به پادگان آموزشي جهرم برگشته ولي پس از بازگشت چند روزي او را به زندان انداختند. شهيد پس از آزادي از زندان به علت عدم وجود شرایط جهت اجراي اعمال انقلابي مجددا و براي دومين بار اقدام به فرار نمود و مبارازات انقلابي خود را قبل از پيروزي انقلاب اسلامي که در حقيقت دوران جديد زندگي او آغاز مي شد شروع و در تظاهرات و پخش شبانه نامه ها و اعلاميه هاي امام امت شرکت جسته و در روز عيد غدير در مسجد شهيد حبيب که توسط مزدوران شاه و حکومت نظامي محاصره و اقدام به تيراندازي نمودند نيز شرکت داشت. فعاليت هاي او به طور چشمگير ادامه داشت تا اينکه انقلاب اسلامي ايران با عنايت پرودگار و به رهبري امام خميني در 22 بهمن سال 57 به پيروزي رسيد و عباس بر حسب دستور امام امت مبني بر بازگشت به سرباز خانه ها به مرکز آموزش نظامي جهرم رفته و از آن جا به سرباز خانه ها به مرکز آموزش نظامي جهرم رفته و از آن جا به بهبهان و تا پايان خدمت سربازي در آن جا بود. پس از اتمام سربازي و بازگشت به شيراز براي کمک به محرومان از طريق جهاد سازندگي عازم سيستان و بلوچستان شده و در مدت 6 ماه اقامت خود در منطقه سراوان به سازندگي و فعاليت اشتغال داشت و پس از بازگشت به شيراز با کمک تعدادي از برادران ديگر اقدام به بازسازي مجدد کارخانه نساجي شيراز نمود و نيز در کانون اسلامي شوراهاي کارگران استان فعاليت داشت. سپس در آموزش و پرورش به عنوان معلم حق التدريسي در منطقه هيريجان مشغول خدمت گرديد و در مدت نزديک به دو سالي که در آن جا بود و مسئوليت آموزش و پرورش منطقه را به عهده گرفته بود. سپس در امتحانات مرکز تربيت معلم شرکت نمود و در رشته امور پرورشي پذيرفته و يک سال آن را در تهران به اتمام رسانيد و در پايان دوره يک ساله به اتفاق تعداد ديگري از دانشجويان از طريق بسيج سپاه پاسداران تجريش در مرداد ماه 61 به جبهه نبرد حق عليه باطل اعزام و پس از دو ماه و اندي در جبهه غرب و در عمليات ظفرمندانه مسلم بن عقيل در تاريخ 61/7/10 به شرف شهادت نائل آمد.

شهيد عباس عبادت و اطاعت و بندگي را در سرلوحه زندگي خود قرار داده بود و در کارهايش منظم و با برنامه کار مي کرد. امانت داري صالح بود کمتر سخن مي گفت که اين از صفات عاشقان به الله است و در برخي امور قاطع و هميشه حق مي گفت و از ناحق پرهيز داشت. به امام امت و شهيد مظلوم آيت الله بهشتي عشق مي ورزيد، روحانيت مبارز را احترام مي نمود و معتقد به ولايت فقيه بود. مروج احکام خدا و هميشه به فکر محرومين و مستضعفان جامعه بود به طوري که علاوه بر اينکه خود عمل مي نمود دیگران را نيز به آن ترغيب مي کرد. سعي مي کرد حتي الامکان با وضو باشد. امر به معروف و نهي از منکر را از ياد نمي برد و وفادار به عهد، خوش برخورد و مهربان و رئوف بود. سنگر مسجد را رها نمي کرد. زياد تحقق مي نمود تا پاسي از شب بيدار و در اکثر مواقع بالشش کتابش بود کمتر از تشک استفاده کرده و با پتوي زيرانداز خود مي ساخت. اکثرا چه در تابستان و چه در زمستان با آب سرد حمام و غسل مي کرد راضي به رضاي الله و به هر چه که از طرف او مي رسيد راضي و خشنود بود. عباس در کنار فعاليت هاي انقلابي و سازنده قبل از انقلاب اسلامي تا زمان شهادت بخود سازي و نزديک شدن هر چه بيشتر به معبود يگانه نيز مشغول بود به نحوي که در پايان و قبل از شهادتش به مرحله عاشقي به پروردگار رسد و راه رسيدن به معبود سر از پا نمي شناخت بطوري که عاشق بودنش را مي توان از لابلاي گفته ها و نوشته هايش بخوبي درک کرد.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.