سیدعبدالله طالبیان که در سال 1336 همزمان با سالروز شهادت جد بزرگوارش امام موسی کاظم(ع) در خانواده ای مذهبی و تحصیل کرده در شهرستان نیشابور دیده به جهان گشود.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه فضل (ملی) و زیر نظر پدر بزرگوارش در همان مدرسه به پایان رسانید. سپس وارد مقطع راهنمایی گردید. سید عبدالله کلاس اول راهنمایی بود که پدرش از دنیا رفت و مادر مهربانش سرپرستی خانواده را برعهده گرفت. وی سه سال راهنمایی را در مدرسه ناصری به پایان رسانید و پس از گذراندن مقطع دبیرستان در مدرسه فردوسی موفق به اخذ دیپلم ریاضی گردید. پس از یک سال به صورت حق التدریس در روستای شورگشت ریاضی تدریس نمود. سپس در دانشگاه سنندج در رشته ریاضی قبول گردید و مدت دو سال از عمر شریفش را در این شهر گذرانید.
به علت شروع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها به نیشابور عزیمت نمود و مدت دو سال با چند تن از دوستان از جمله شهید چمنی مشغول خدمت در جهاد سازندگی شد. سپس همزمان با بازگشایی دانشگاه ها، برای ادامه تحصیل به مشهد مقدس سفر کرد و پس از یک سال و نیم تحصیل موفق به اخذ مدرک لیسانس گردید. پس از آن، شروع به همکاری با سپاه، جهاد، دانشگاه و... نمود.
سید عبدالله دوبار از طرف دانشگاه به جبهه عزیمت نمود که یک بار به همراه اعضای دانشگاه جهت بازدید از منطقه رفته بود و بار دیگر از طرف بسیج اعزام گردید. سید عبدالله مسئول هیات هفت نفره واگذاری زمین در نیشابور و عضو هیات هفت نفره استان بود. این شهید بزرگوار که ارادت عمیقی به اهل بیت(ع) داشت و از کودکی با حضور خود، روشن افزای محافل آن خاندان مقدس بود، به هنر نقاشی نیز علاقه مند بود و در رشته مینیاتور و سیاه قلم آثار بدیعی از خود به جای گذاشت. وی همچنین به مطالعه عشق می ورزید و بیشتر اوقات فراغت خود را صرف مطالعه می نمود همچنین از لحاظ کارهای فنی و تعمیرات لوازم خانگی مهارت داشت.
او کم سخن می گفت، اما زمانی که لب به سخن می گشود، کلامی زیبا و دلنشین داشت. سادگی در سراسر زندگیش موج می زد و از تجملات بیزاری می جست. متین بود و نسبت به خانواده بسیار متواضع، سکوت سید عبدالله مملو از تفکر و راز بود و رابطه اش هم با خالق و هم با مخلوق خالصانه بود.
شهید طالبیان بسیار ساده می زیست و از تواضع بالایی برخوردار بود. در تمام زمینه های عبادی و معنوی در حدی مطلوب بود و قبل از انقلاب به همراه دو تن از دوستانش که اکنون به شهادت رسیده اند برنامه اعتکاف داشت و همه روزه در سحرگاه به همراه این دو تن در مسجد جامع به بحث می پرداخت. به مطالعه بسیار علاقه داشت و در زمینه مکتب های مختلف تحقیقات وسیعی داشت و در زمینه هنر نگارگری بسیار شفاف و ظریف کار می کرد.
سید در سومین سفر خود به جبهه، در منطقه مهران بر اثر اصابت ترکش خمپاره به چند نقطه از بدنش در تاریخ 65/02/29 به شهادت رسید.