محمدرضا اويسي ثاني
نام پدر : محمدناصر
دانشگاه : علوم اسلامي رضوي مشهد
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : علوم قرآني و حديث
مكان تولد : نيشابور - روستاي بحرودي (خراسان رضوي)
تاريخ تولد : 1341/10/06
تاريخ شهادت : 1365/09/26
مكان شهادت : شلمچه

در ششمین روز از دی‌ماه سال ۱۳۴۱ در بحرود، یکی از روستاهای نیشابور، محمدرضا دیده به جهان گشود. او دوران دبستان را تا سال چهارم در روستا گذراند، سپس همراه برادرش که سه سال از او بزرگتر بود به نیشابور آمد تا تحصیلاتش را ادامه دهد. دوران دبستان را در یازده سالگی با معدل ۱۸ به پایان رساند، دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز با تلاش بیشتر و با موفقیّت کامل سپری نمود. پدر رضا کارمند راه آهن بود و البته کار خانه‌سازی هم انجام می‌داد. در خلال دوران تحصیل، رضا و برادرش اوقات‌فراغت خود را در کارهای معماری به پدرشان کمک می‌کرند، با این وجود از درس غافل نبودند. سال ۱۳۵۷ که انقلاب به اوج خود رسید، رضا سهم مخصوصی در امر فعالیت‌های مختلف انقلاب داشت. در رژیم ستمشاهی با همه‌ی مشقات، رضا خود را از همه آلودگی‌ها دور نگهداشته و فردی درست‌کار و با ایمان بود. او تا آنجا که می‌توانست مردم را ارشاد می‌کرد و در امور اجتماعی عزلت اختیار نمی‌کرد. در یکی از روزهای انقلاب همراه مردم در مسجد جامع شهر گرد هم می‌آیند و به تظاهرات و شعار دادن می‌پردازند. مأموران شاه به سوی مدرم تیراندازی می‌کنند و مردم هم در حین فرار همچنان شعار می‌دادند و تکبیر می‌گفتند که ناگهان دو تیر از لابه‌لای پاهای رضا می‌گذرد اما آسیب نمی‌بیند. اینجاست که دست تقدیر الهی زمان دیگری را برای شهادتش مقدر کرده و رضا هنوز برای طی کردن مدارج کمال معنوی فرصت داشت. بعد از تمام شدن دوران دبیرستان، او که عشق خدمت به جامعه اسلامی را در سینه داشت تصمیم گرفت در آزمون تربیت معلم نام‌نویسی کند. هرچند از نظر علمی و نمره قبول شد ولی از آنجائی که فرد متظاهری نبود و کمتر از خانه بیرون می‌رفت و بیشتر اوقات فراغتش را با مطالعه کتب اسلامی می‌گذراند، همسایگان اطلاعات کافی در مورد او نداشتند و لذا در جواب سؤالات برای تحقیقات محلی گفته بودند ما خانواده‌شان را خوب می‌شناسیم ولی از فرزنداشان اطلاعی نداریم! در نتیجه در این مرحله رد شد. محمدرضا خود را برای خدمت سربازی معرفی می‌کند، او سه ماه سربازی را در پادگان آموزشی تربت‌حیدریه می‌گذراند ولی چون جنگ شروع شده بود و عشق جنگیدن در جبهه در او شعله‌ور شده بود، لذا طاقت نیاورد و به مسئولین آنجا گفت که اسمش را برای جبهه بنویسند. این نقطه‌ی عطفی در زندگی‌اش بود که این‌گونه با عطر دل‌انگیز جبهه آشنا شد. بعد از اتمام خدمت سربازی به نیشابور بازگشت و عضو بسیج محله گردید که در طول هفته چند شب نگهبانی سهم او بود. در روستاها نیز فعالیت خویش را دو چندان کرده بود و به مردم روستاها تعلیمات و آموزش‌های نظامی می‌داد. محرم و روزهای عاشورا و تاسوعا در مجالس و مناسک مذهبی شرکت می‌جست. علم برداشتن در آن ایام بعهده او بود. آری شهدا علمداران واقعی عزت و تعالی بشریت‌اند!! رضا آدم بردباری بود و کمتر مشکلات خود را بر زبان می‌آورد، همواره با درد خویش تنها بود و فردی قانع بود. نمازش را اول وقت بجای می‌آورد و به بقیه هم توصیه می‌کرد که ستون دین را سنگ سهل‌انگاری نزنند. او بسیار متواضع و فروتن بود و برای والدین خود احترام زیادی قائل بود. وقتی محمدرضا از طریق روزنامه، اطلاع حاصل می‌کند که دانشگاه علوم رضوی دانشجو می‌پذیرد، برای پاسخ به اشتیاق خود در امر آشنایی با علوم و معارف اسلامی در کنکور آن شرکت می‌کند و برای قبولی پنج هزار تومان نذر می‌کند. او مشغول تحصیل در دانشگاه می‌شود ولی از آنجائی که دنیا دار مصائب است و انّ الانسان فی کبد، در سال دوم دانشگاه بهترین یاور و مونس خود، یعنی پدرش را، در ۲۳ سالگی از دست می‌دهد. حال کوله‌بار رضا از مشکلات و سختی‌ها سنگین‌تر شده بود. او هم پدر خانواده بود و هم برادر و هم فرزندی برای مادر. چند ماهی موقتاً تحصیل در دانشگاه را متوقف می‌کند و به ناچار به نیشابور برمی‌گردد اما به اصرار خانواده‌اش و بقیه خویشان مجدداً به تحصیلات خود ادامه می‌دهد. او بارها از طرف دانشگاه به جبهه می‌رفت و در مهمترین و حساس‌ترین بخش، یعنی قسمت اطلاعات عملیات کار می‌کرد و همواره بی‌صبرانه در انتظار وعده‌ی معبود بود، آری رضا حقیقتاً پیش از شهادتش شهید شده بود!! سرانجام محمدرضا، خود را از شهد شیرین شهادت سیراب ساخت. او بالاخره در تاریخ 26/9/1365 و در عملیات کربلای5، آب حیات نوشید و بهای این عشق را پرداخت.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.