شهید علیرضا ورامینی «محمد» در سال 1335 در یکی از روستاهای توابع شهرری دیده به جهان گشود. پدرش یک کشاورز زحمت کش و مادرش یک خانم خانه دار بود. شهید ورامینی از سن 6 سالگی مشغول به تحصیل شد؛ علاقه و شوق او به تحصیل چنان بود که علی رغم نداشتن مدرسه در روستای خود، جهت تحصیل، با زحمت بسیار و با پای پیاده به روستای مجاور می رفت. از آن جا که از هوش و ذکاوت خاصی برخوردار بود، سال اول و دوم ابتدایی را در یک سال با موفقیت به پایان رساند. از همان کودکی علاقه وافری به آموختن و قرائت قرآن داشته است. شهید ورامینی جهت ادامه تحصیل از روستا به شهر می رود تا این که دوران متوسطه را با موفقیت به پایان رساند. سپس عازم خدمت سربازی شد. شهید ورامینی در طول مدت سربازی، مطالعات خود را جهت بالا بردن بینش اسلامی و اطلاعات سیاسی ادامه می دهد. بعد از اتمام دوران سربازی به عنوان هنرجوی رشته برق مشغول به تحصیل می شود. پس از اخذ گواهینامه با سمت تکنسین برق در کارخانه سیمان تهران مشغول به کار می شود. در همین ایام انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری قائد عظیم الشأن و با حضور ملت مسلمان در حال شکل گیری بود. علی رضا همچون دیگر اقشار عاشق و دلسوز به دین اسلام، در تمامی راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت فعال می کرد و در پخش و انتشار اعلامیه های حضرت امام نقش به سزایی داشتند.
پس از پیروزی انقلاب با توجه به عشق و علاقه که به اسلام داشت به اشاعه فرهنگ غنی اسلام در روستاهای اطراف می پرداخت و در تشکیل انجمن های اسلامی و کتابخانه نقش چشمگیری داشت. از دیگر اقدامات ایشان در این زمینه، تفکیک دبستان های مختلط به شکل دخترانه و پسرانه، لذا از آن جا که یکی از مشکلات چشمگیر در زمینه آموزش و پرورش در این موقعیت، کمبود معلم متعهد دلسوز بود – وی کار روزانه در کارخانه را تعطیل نموده و به تدریس دینی و قرآن مشغول می شود و کار کارخانه را به طور شبانه- (سه شب در هفته) جهت تامین معاش زندگی ادامه می دهند و حقوق حاصل از تدریس را تماما به حساب جبهه واریز می نمود.
شهید ورامینی در بسیج فعالیت قابل توجه داشتند و بعد ها نیز در بسیج ناحیه، مسئولیت عقیدتی و ایدئولوژی را به عهده گرفتند. در سال 64 علی رغم اشتغال به فعالیت های فوق الذکر از آن جا که شوق زیادی به آموختن و کسب معارف دینی داشتند در رشته فرهنگ و معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی شهرری شرکت جسته و پذیرفته می شوند. در اواخر ترم اول تحصیلی بود که به فرمان امام لبیک می گوید و عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل می گردند و بعد از مدت کوتاهی در تاریخ 65/2/21 در فکه به شهادت رسید.
اخلاق شهید
از برنامه های همیشگی ایشان شرکت در نماز جمعه و جماعات بود. در خواندن نماز شب مداومت داشته و بسیار مقید بودن کسی متوجه نمازشب خواندنش نشود. روزهای دوشنبه و پنجشنبه را همیشه روزه بودند.- در شب هایی که بیکار بودند به پاسداری از حریم مقدس اسلام مشغول می شدند ( به صورت گشت های شبانه) – از دیگر برنامه های ایشان که در آن مداومت داشتند، تدارک و شرکت در دعاهای کمیل و توسل بود و تا آن جا که امکان داشت این برنامه ها را در منزل شهدا و به یاد آنان ترتیب می دادند. – خانواده را به رعایت حقوق پدر و مادر، مخصوصا مادر سفارش می نمود و احادیثی در این باب برای آن ها نقل می نمودند.
تواضع، فروتنی، خونسردی و آرامش از ویژگی های اخلاقی بارز ایشان بود. در کم ترین اوقات فراغتی که پیش می آمد، مشغول مطالعه می شدند و به مطالعه چنان توجه و توصیه ای داشتند که گاه برای دوستان و همراهان خود برنامه هایی در این زمینه تدارک می دید. شعرهای عارفانه را مخصوصا از حافظ بسیار می خواندند. – به قرائت قرآن تاکید داشتند و حتی در مسابقات صوت نیز شرکت می نمودند. – انجام مستحبات را ترک نمی کردند و همیشه امور مربوط به خود را شخصا انجام می دادند.