سعید در شهریور ماه سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شد. دوران دبستان و دبیرستان را با موفقیت در تهران به پایان رسانید. او از اوان کودکی بسیار شجاع و با استعداد بود. او از همان زمان که پی به ماهیت وجودی خود برد، مذهب را نیز یکی از ارکان عملی خود در زندگی قرار داد.
وی فردی بسیار مومن، تلاشگر و پر جوش و خروش بود. در دوران دبیرستان با آگاهی سیاسی- مذهبی زیادی که داشت از هر فرصت مناسبی که به دست می آورد علیه رژیم طاغوت افشاگری نموده و پرده از جنایات آنان برمی داشت.
او پس از اخذ دیپلم در رشته مهندسی عمران دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شد. در دانشگاه همراه و همگام با انقلاب پیش می رفت و یکی از اعضای موثر و از بنیان گذران انجمن اسلامی دانشگاه شد. زندگیش ساده و بی آلایش بود که این حسنه او نشان از بریدگی تعلقاتش به دنیا بود و همه این ها درس عبرتی برای هم فکران و هم رزمانش بود.
به امام عشق می ورزید، اعمال و انجام وظایف در تمام وجودش نقش بسته بود و سفارش همیشگی اش، حمایت از خط رهبری و پیرو راستین خط ولایت بودن بود و معتقد بود ما برای هدایت یافتن و رستگار شدن ملزم به پیاده نمودن رهنمودهای این بزرگواران هستیم.
بعد از تعطیلی دانشگاه ها و در جریان انقلاب فرهنگی، گفت: "علمی که نتواند در خدمت بشر و مستضعفین قرار گیرد و تنها برآورده مطالع امپریالیست ها باشد، بهتر است که نباشد". او برای نجات محرومین از چنگال فقر و بدبختی و عمران و سازندگی روستاها به عضویت در جهادسازندگی در آمد و در یکی از روستاهای زلزله زده و دور افتاده منطقه شهرکرد مشغول به خدمت شد.
مدتی را نیز در مدرسه علمیه رسالت قم به فراگیری علوم دینی مشغول بود تا برحسب ضرورت، لازم دید که در سپاه پاسداران خدمت نماید. از این رو به تهران آمده و به عضویت سپاه در آمد و هم زمان در مدرسه علمیه به ادامه تحصیل پرداخت. وی تمام زندگیش را وقف نهادها و ارگان های انقلابی، آموزش و پرورش، امور تربیتی، سپاه و جهاد سازندگی نمود اما هیچ کدام از این ارگان ها نتوانست روح متلاطم او را اغنا کند.
مسئولیت بزرگ تر و انجام وظیفه مهم تر او را به جبهه های جنوب کشانید. صدایش در حالی که نیایش می کرد هنوز در سنگرهای جنوب طنین انداز است.