پاسدار اسلام شهید سیاوش هلاکویی نایینی در ششم مهر ماه سال 1336 در تهران متولد شد و پس از طی دوران ابتدایی، دوران متوسطه را در دبیرستان نظام به پایان برد. مبارزات سیاسی وی از دبیرستان نظام آغاز و طی جلسات خصوصی که در خانه تشکیل می داد هم کلاسی هایش را که از افسران جوان آینده ارتش شاه بودند از مسائل سیاسی آگاه می ساخت و طرح های خراب کاری را در ارتش هماهنگ می نمود. از جمله طرح های آنان که عقیم ماند تصرف یکی از جزایر خلیج فارس بود. شهید سیاوش هلاکویی نایینی علی رغم ممانعت ارتش از رفتن به دانشکده افسری خودداری می نماید و پس از شرکت در کنکور سراسری در رشته زبان و ادبیات فرانسه قبول می شود و در اوایل سال 57 مبارزاتش اوج می گیرد. او با خلق ده ها تابلو جنایات رژیم شاه را به تصویر در می آورد و قبل از انقلاب سراسر فضای دانشکده از تراکت های دست نویس این شهید پر می شودو عکس بزرگی از امام را که کشیده بود برای اولین بار در محوطه دانشکده نصب می کند. پس از پیروزی انقلاب ضمن همکاری در جهت تصفیه استادان و دانشجویان وابسته به رژیم شاه ترم تحصیلی خود را ناتمام باقی گذاشته و در تشکیل نهادها و انجمن ها و اتحادیه ها ی مختلف همت می گمارد و در شهرستان کرج سریعا به ایجاد کتابخانه در مساجد می پردازد و به همکاری با حزب جمهوری اسلامی، اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان، دادستانی انقلاب، امور تربیتی، کمیته ی امداد امام، جهاد سازندگی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان کرج انجام می دهد و خصوصا در رابطه با شناسایی افراد طاغوتی و وابسته به رژیم منفور پهلوی و بر اندازی منافقین نقش موثری ایفا می نماید و نیز امکان کمک های موثر مالی را به حزب اسلامی افغانستان فراهم می آورد. در مهر ماه سال 60 با معرفی وزارت کشور جهت تبلیغات اسلامی و فعالیت های فرهنگی به کردستان و آذربایجان غربی می رود و در مدت کمتر از 6 ماه که در ارومیه می باشد موفق می شود که برای اولین بار صدها هزار پوستر با حاشیه نویسی کردی تنظیم و تهیه نماید و در منطقه پخش کند. همچنین با تهیه صدها هزار تراکت و ایجاد کتاب فروشی کار فرهنگی و تبلیغی را در منطقه انجام می دهد. در اواخر اسفند ماه 60 به دلایلی آذربایجان غربی را ترک می نماید. در دوم فروردین ماه سال 61 به سوی جبهه ها جهت شرکت در عملیات فتح المبین می شتابد. پس از شرکت در 6 عملیات نظامی و فتح خرمشهر در اواخر خرداد ماه جهت استراحت به کرج مراجعه می نماید و تصمیم می گیرد که پس از ماه مبارک رمضان به جبهه برود که با شروع عملیات رمضان و پیام های امام عزیز پروانه وار به سوی جبهه ها پرواز می کند. در سحرگاه یکشنبه 61/4/27 در خاک عراق نزدیک ایستگاه حسینیه به لقاءاله می پیوندد.

از خصوصیات مهم شهید سیاوش این بود که در همان لحظات اول ملاقات هر فردی در او احساس خلوص و یک حرکت و پویایی خاص می کرد و خلوص و تقوا و بی ریایی و جسارت و عریان سخن گفتن از خصوصیات او بود. به هیچ وجه به دنبال پست و مقام نبود و بارها به او پست های مختلفی از طرف نهادها و وزارت کشور پیشنهاد شد ولی او خود را لایق داشتن مسئولیتی در جمهوری اسلامی نمی دانست. همچنین استقامت و شجاعت وی توجه همه را به خود جلب می کرد و یک فرد چند بعدی بود و در عمل دیده می شد که علاوه بر کارهای خشک و خشن، (که وقتی به آن ها نیاز بود نقش بسیار فعالی داشت)، در امور فرهنگی و اعتقادی نیز با همه ظرافت که در آن وجود دارد به بهترین وجه عمل می کرد و همیشه از زمان خودش جلوتر بود و این مسئله در خیلی کم آدم هایی هست که از زمان جلو اند و بسیاری از حرفهایش برای دیگران گاهی تلخ بود و سخنان حقش را بسیاری نمی توانستند تحمل کنند و با آن قاطعیتی که بیان می داشت تحمل برای شنیدنش نبود و با آن قریحه و استعدادش مسائل را فراتر از آن چه جامعه می فهمد می دید و بسیاری می شد که پیش بینی هایی می کرد، که از اوضاع و احوال از وضع مردم و از وضع نهادها و از اوضاع انقلاب که همه به وقوع می پیوست. خیلی خوب مسائل را می فهمید و به اندازه صدها نفر آدم کار می کرد و یک بمب انرژی بود.