علي رضا هادي پور
نام پدر : غلامعلي
دانشگاه : صنعتي اميركبير
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مهندسي معدن
مكان تولد : تهران (تهران بزرگ)
تاريخ تولد : 1336/09/10
تاريخ شهادت : 1361/11/25
مكان شهادت : فكه
عمليات : والفجر مقدماتي

شهید علی رضا هادی پور در یک خانواده متوسط ولی متعصب و مقید به اسلام دیده به جهان گشود. هدف پدر شهید از تشکیل خانواده داشتن فرزند یا فرزندانی صالح و مومن و خدمت گزار به اسلام و قرآن بوده است، لذا شهید و برادرش را از همان اوان کودکی با مسجد و نماز جماعت و عزاداری حضرت سید الشهدا مأنوس کرده و نهال ایمان و محبت به اهل بیت اطهار را در شالوده وجودشان بارور کرده اند. در هنگام تحصیل مراقبت و بررسی کافی را در انتخاب مدرسه می نمودند تا مسئولین مدرسه افراد متدین و شایسته باشند. چون در دوران کودکی علاوه بر مدرسه در کوچه هم با بچه های دیگر به طور طبیعی الفت پیدا می کنند. لذا در انتخاب دوست و رفیق هم از طرف خانواده مراقبت و دقت کافی می شد که خدای ناکرده با اشخاص ناباب همنشین نشوند و در مجامع عمومی حتی در مساجد و محافل عزاداری همیشه همراه والدین شرکت می کردند. رفتن به سینما و گوش دادن به رادیو و نگاه کردن به تلویزیون به علت برنامه های فاسد در زمان رژیم طاغوت تحریم شده بودند. پدر شهید به علت گرفتاری هایی که خودش داشته از حدود سال 1348 شب های چهارشنبه را مرتبا به مسجد جمکران و قم می رفته و پس از اداء نماز مخصوص مسجد در محل مسجد و در بیابان های اطراف مسجد در تاریکی شب به تنهایی بر روی خاک دعای توسل می خوانده و از خدا می خواسته که فرزندانش را در زمره سربازان و یاوران حضرت امام زمان(عج) قرار بدهد که پس از شنیدن خبر شهادت علی رضا، سرور حاصل از اجابت دعا تسلی بخش خاطر داغ دیده پدرشد و زخم فراق جگر گوشه را با شکرانه اجابت دعا تسکین بخشید.

او تحصیلات دبیرستانی را در مدرسه ی علوی به اتمام رساند و سال آخر را در دبیرستان خوارزمی در میدان بهارستان تکمیل کرد. در سال 1354 در رشته ی مهندسی معدن دانشگاه صنعتی امیرکبیر قبول شد. شهید از دوران طفولیت روحی ناآرام داشت و دائما در جنب و جوش بود تا این که این روح سرکش بر علیه طاغوت طغیان کرد و در دانشکده شدت گرفت. به طوری که در هنگام درگیری با گاردی های رژیم، چشم چپش آسیب دید و همگام با سایر همرزمان در پیروزی انقلاب با تمام توان کوشید و سختی ها و مشقات زیادی را به جان خرید. وی در دوران دانشجویی از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان پلی تکنیک تهران بوده و در تمامی مراحل مبارزات تحت رهبری امام خمینی(ره) شرکت فعال داشت. همرزمان با اوج گیری انقلاب در کمیته انقلاب اسلامی مرکز، که از نهادهای اولیه انقلاب بود شرکت جست و بار دیگر به همراه برادران به مبارزه با ضد انقلاب پرداخته و همزمان با تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با آنها همسنگر شد و به حق از مخلصین و فعالان این حرکت انقلابی بود. به محض آغاز جنگ رژیم بعث عراق علیه ایران از سفر حج منصرف و به جبهه های جنگ آبادان روی آورد. در آن جا به مدت 6 ماه خدمت نمود و پس از بازگشت از جبهه ها در راه مبارزه با تروریسم داخلی و منافقین و منحرفین و بنی صدر ملعون نقش حساسی به عهده داشت. پس از آن مجددا عازم جبهه های نبرد شد و در کلیه مراحل عملیات بیت المقدس و نیز در فتح خونین شهر (خرمشهر) حضور موثری داشت و پس از پیروزی به دنبال عارضه بیماری به تهران مراجعت نموده و در وزارت خارجه با برادران دیگر نهادها به کار مشغول شد و در این زمان (در سال 61) توسط امام عقد نمود. وی مدت ها قبل از شهادتش با شیفتگی خاص و استثنائی، آهنگ عزیمت جبهه نمود، لیکن بواسطه وجود کمیت زیاد کارها و مسائل، تأمل نمود تا بار دیگر با اصراری غیر قابل توصیف راهی دیار عشق و شهادت گردید. شهید از همان اوائل در مسائل عقیدتی با روحانیت مشورت می کرد. مسائل انحرافی که توسط بعضی عناصر در قالب اسلام به خورد بعضی جوانان داده می شد، کشف و افشاء می کرد و پس از پیروزی انقلاب هم آرام و قرار نداشت و در داخل انقلاب از دست منافقین و ملحدین که آن روزها به خیلی از ارگان ها نفوذ کرده بودند خون دل می خورد و تا آن جایی که می توانست سد راه انحراف بود. به امام امت علاقه عجیبی داشت. همیشه و همه جا در یاد و فکر امام بود. فرامین امام را با جان و دل پذیرا بود. حتی در وصیت نامه اش سفارش امام امت را کرده است. چندین مرتبه در جبهه ها شرکت کرد. ولی به فیض شهادت که منتهای آرزویش بود نرسید. با خلوص عقیده ای که داشت اکثرا امور آینده اش در خواب صورت تکوین پیدا می کرد. لذا با ایمان راسخ به خواب خود خط مشی زندگی را تعیین می کرد و احتمال قوی دارد و قرائن هم نشان می دهد که علاقه به رفتن به جبهه ها در این اواخر این باشد که بشارت شهادت را در خواب به شهید اعلام کرده باشند. سرانجام در تاریخ 61/11/25 در منطقه فکر در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.