لطف اله صنعتي
نام پدر : غلامرضا
دانشگاه : صنعتي اميركبير
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مهندسي مكانيك
مكان تولد : كازرون (فارس)
تاريخ تولد : 1340/06/30
تاريخ شهادت : 1365/11/04
مكان شهادت : شلمچه


شهید لطف الله صنعتی در سال ۱۳۴۵ در شهرستان مذهبی و در خانواده ای مذهبی و ‌متوسط دیده به جهان گشود. پس از گذراندن ایام طفولیت و ‌کودکی، راهی دبستان ناظری شد و دوران ابتدایی را با موفقیت تمام و در سطح عالی و با نمرات بالا گذراند. او از شاگردان ممتاز و نمونه آن مدرسه از تمام جهات بود.

از همان کودکی اخلاق نیکوئی داشت و با استعداد سرشارش همگام با تحصیل، به فرامین مذهبی و اخلاق اسلامی کوشا بود. او در جلسات مذهبی سیاسی آن زمان که در مساجد و خانه ها مخفیانه تشکیل می شد شرکت می نمود. تا این که راهی مدرسه راهنمایی کوروش سابق (شهید شیخیان) گردید.

در این دوران سه ساله راهنمایی هم همچون دوران ابتدایی با داشتن استعداد سرشار، از جمله دانش آموزان نمونه و ممتاز این مدرسه راهنمایی بود و در این دوران که سال های بر ملاء شدن جنایات رژیم ستم‌ شاهی آریامهری به شمار می آمد همراه با دانشجویان کوچه شد که از آشنایان خویش می بود و به اطلاعات کامل از جو‌ سیاسی و جنایات رژیم گذشته واقف می گردید و در جریانات مسائل سیاسی آن روز قرار می گرفت.

جلسات مخفیانه ای که تشکیل می شد جمعی از نوجوانان آن روز که حدود ۱۵ یا ۱۶ الی ۲۰ سال بیشتر نداشتند آن جلسات را هدایت و‌ سازماندهی می کردند و برای آینده ای نه چندان دور شرکت مستمری داشت. گویا این بار علی رغم انقلابات و حرکات سیاسی ناکام پیشین حرکتی کاری و شکننده بود که آحاد ملت را در بر گرفته بود.

این حرکات و فعالیت های مخفیانه ادامه داشت تا بروز آن در مجالس مذهبی که توسط روحانیون مبارزی که از شهرهای مذهبی قم و تهران گسیل می شدند و کم و بیش در بیدار سازی و آگاهی و رشد و کمال سیاسی از اوضاع خفقان آن روز گام موثری برمی داشتند شرکت می نمود و خود به سهم خویش این آگاهی را به سایر دوستان و‌ محیط آموزشی خویش گسترش می داد.

با گذشت ایام و زبانه کشیدن موج بیداری و آگاهی مردم با سخنرانی وعاظ و دانشمندان و بیداری دانشجویان سراسر کشور و اعتصابات و شورش های درون نظامیان به طور پراکنده انزجار و‌ شورش مردم در ایام محرم و روزهای محرم و روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی به نمایش می گذاشتند. در جهت رشد و آگاهی مردم و مخالفت مردمی علیه رژیم، صحنه دیگری گرفت و در ایام محرم این ماه پیروزی خون بر شمشیر شب هنگام در کوچه و بازار هنگام عبور دسته جات عزاداری شعار یا مرگ یا خمینی، مرگ بر شاه و شعائری هم چون اسلام دین جنبش و جهاد است برنامه اش کوبیدن فساد است، زمینه حرکت وسیعی از طرف نوجوانانی هم چون شهید مهندس لطف الله صنعتی و سایر دوستانش انجام می گرفت.

مبارزات هم چنان مخفیانه ادامه داشت تا سال های ۵۶ که جلسات مذهبی جوانان محله در مسجدی که همسایگی منزل شهید صنعتی به نام (مسجد خواجه علی) بود تشکیل گردید و این جلسات که با تفسیر خطبه های نهج البلاغه امام علی (علیه السلام) شروع می شد، برخی از جوانان مذهبی آن روز به شرح و تفسیر این خطبه ها می پرداختند و در کنارش به بیداری و ‌هوشیاری جوانان به مسائل مذهبی و سیاسی روز و ‌عواملی که گروه های الهادی آن برهه از زمان آنان را تهدید می کرد به بحث و جدل می پرداختند.

این جلسات هم چنان ادامه پیدا کرد تا به جلسات پرسش و پاسخ به سوالات مذهبی جوانان خاتمه پیدا کرد که جوانان سوالات مذهبی خویش و نایافته های خویش که در آن شور جوانی افکارشان را احاطه کرده بود پاسخی صحیح و قانع کننده ای دریافت نمائید و ندانسته های خویش را دریابید.

شهید مهندس لطف الله صنعتی با غوطه ور شدن در این افکار و به انجام رسانیدن دوران راهنمایی که رشد فکری کافی در مسائل مذهبی سیاسی و ‌جلسات مخفیانه آن روز پیدا کرده بود به دوران تحصیلی دبیرستان روانه شدند و در دبیرستان شاهپور سابق ( شهید بستان پور) در رشته ریاضی فیزیک به تحصیل علوم بپردازد و با ورود به آن دبیرستان که محیطی بزرگتر و زمینه ای گسترده تر برای اهدافش بود با عده ای از دوستان تشکیل انجمن و اتحادیه ای مخفیانه می دهند که فعالیت هایشان با سازماندهی بیشتر و وسیعتر انجام می گرفت.

یادمان هست فعالیت ایشان چنان بود که با داشتن اخلاقی نیکو که لایق یک مسلمان مبارز و فداکار می بود در دبیرستان چهره ای بس نمایان و والائی داشتند و یک کلاس 30 الی ۴۰ نفره ای تشکیل داده بودند که هم چون اصحاب کهف در آن دیار ظلمت چون روز می درخشیدند و ‌خویش را از گناه و فساد و‌ حرکاتی که آن زمان بعضی از فرزندان مرفه داشتند رهائی نموده بودند.

اخلاق شایسته ایشان، سایر نوجوانان را به سوی آنان و فعالیت های آنان می کشاند. این گروه چنان به وظایف اسلامی خویش عمل می کردند که فرزندان نظامیان را هم به سوی خودشان جلب نموده بودند و با آن‌ همه ترس و وحشت مخوف آن هنگام، با آن بچه ها مسائل آن روز را در میان می گذاشتند و آنان را از پدرانشان که خدمت به رژیم خائن و طاغوتی وظیفه شان می بود، گسسته بودند و در خانه های آن ها هم نفوذ کرده بودند.

با اوج گیری انقلاب و جوشش های درونی که هم چون شعله زیر خاکستر زبانه کشیده بود، فعالیت شهید صنعتی و دوستانش به مرحله ای جدیدتر پا نهاد و با پیدا کردن نوارهای مذهبی دانشمندانی هم چون آقای فخرالدینی حجازی، دکتر علی شریعتی، دکتر سروش و اساتید دیگر و نوارهای امام خمینی و کتاب های از این افراد، کتاب هایی که در جو آن چنانی آن زمان جوابگوی خواسته های جوانان پر شور آن زمان بود گوش فرا می دادند‌ و در توزیع آن بی وقفه کوشا بودند.

روزگار بر وفق مراد این فرشتگان پاکی و تقوا و این اسوه های ایمان و پایمردی به پیش می رفت تا این که حوادثی چون ترور و شهادت حضرت آیت الله مصطفی خمینی به وقوع پیوست و این حادثه جرقه ای بود بزرگ هم چون ترور و شهادت معلم شهید دکتر علی شریعتی فیلسوف و اسلام شناس و ‌جامعه شناس بزرگ که با این دو حادثه زمینه انقلاب اسلامی و برچیده شدن نظام ستم ‌شاهی پایه ریزی شد.

در شهرستان کازرون در مجلسی که در مسجد آهنگران (امام خمینی فعلی) در رابطه با شهادت حاج آقا مصطفی تشکیل شده بود، در آن سخنرانی صفحه دیگری از جنایات رژیم ستم شاهی ورق خورد و بعد از اتمام سخنرانی هم چون بمبی بسیار قوی بر سر رژیم فرود آمد و با تشکیل دسته جاتی محکم هم چون صف آهنین علیه رژیم شعار و تظاهرات نمودند که گامی مؤثر در هوشیاری و شکستن ترور و وحشت آن روز که انسان از سایه خویش هم هراسان بود برداشته شد.

شعله انقلاب هم چنان زبانه می کشید و شهید لطف الله صنعتی در آن ایام بارورتر و آب دیده تر می شد و سینه ای پر از بغض و انزجار نسبت به رژیم در دل نهاده بود تا بلاخره با همه گیر شدن این کینه و بغض و این جنایات بر روی هم فشرده شده سرتاسر این کشور هم چون فنر هر روز در شهری از این کشور اسلامی به بالا جهیده می شد و این اعلام انزجار با تشکیل تظاهرات و پخش شبانه‌ها و بعد که گسترده تر شد به صورت راهپیمایی ها جلوه گر شد که شهید صنعتی در تشکیل این گروه ها سهم به سزایی داشت.

یادم هست در آن دبیرستان که شهید صنعتی تحصیل می نمود یکی از روزها که خود و دوستانش و سایر دانش آموزان گرد هم جمع آمده بودند و به نوار امام خمینی گوش فرا می دادند، آن جلسه با هجوم ارتشیان و نیروهای شهربانی و مزدور در آن زمان به خاتمه انجامید.

با اوج گیری انقلاب از طرف نظام و اعلام حکومت نظامی از طرف رژیم در شکستن حکومت نظامی شهید صنعتی سهم بسزائی داشت و با آن که در حکومت نظامی اجتماع بیش از سه نفر ممنوع بود، ایشان در این امور و‌ گردهمائی ها و اجتماعات سیاسی و دسته جات راهپیمائی در کوچه و شهر تلاش وافری داشت.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران که شهید صنعتی بیش از هفده الی هیجده سال بیش نداشت او دوران دبیرستان را با موفقیت تمام و نمرات عالی پشت سر گذاشت و در جهت رفع نیاز جامعه به نیروهای متخصص و متعهد، خود را در راه تامین نیروی انسانی خلاق و معتقد به نظامی که همراه با زندگی اش و‌ همراه با عمرش دست یافته بود کوشا بود و به همین منظور در جهت تلاش به ورود به دانشگاه عزم خویش را جزم نمود تا به تحصیلات عالی دست یابد.

او در سال اول کنکور به هدفی که در سر داشت دست نیافت و دیری نگذشت که آمریکای جنایتکار توسط ایادیش جنگی تمام عیار بر این ملت رها شده از هزاران سال ستم شاهان ظالم تحمیل گردید. جنگی که تمام بلوک‌ شرق و غرب و‌ تمام بلندگوهای تبلیغاتی امپریالیستی در حمایت با او‌ بسیج شده بودند و این بار عراق جنایتکار این آلت دست اجانب را با ارتشی تا بن دندان مسلح بر این ملت تحمیل گردید.

شهید صنعتی با آگاهی از این که جنگیدن با جنایتکاران مخصوصا آمریکا و حالا ایادیش از اصول تعالیم اسلام است و جهاد در راه خدا و مبارزه با متجاوزین جزء فرهنگ و آداب و سنن اسلامی مبارز و مکتبی است که از او الهام گرفته است، خود را مهیا به این آرزو یعنی جهاد فی سبیل الله و شهادت می نماید و خدمت مقدس سربازی اش را در ارتش می گذراند.

شهید قسمت اعظم خدمت سربازی اش را در مناطق غرب و جنوب با رشادت تمام با بعثیون کافر به پیکار می پردازد و این دوره دو ساله را او با موفقیت به اتمام می رساند و حال که وظیفه خویش را انجام داده است در جهت اهداف عالیه اش که همان دانشگاه است تلاش می نماید و در کنکور شرکت می نماید و رشته مورد نظرش را انتخاب کرده و در رشته مهندسی مکانیک به ادامه تحصیل در دانشگاه امیرکبیر پرداخت که در محیط دانشگاه اخلاق نیکوی او زبان زد تمام دانشجویان بود.

او با آن که استطاعت کافی در جهت پوشیدن بهترین لباس ها را داشت ولی او با لباسی ساده و با وقار و بی آلایش و قلبی سلیم در کنار دانشجویان و مردم عادی و فقیر جامعه همرنگ و همنشین بود. گرچه او سن کمی داشت اما هم چون شخصی که سال ها از عمرش سپری شده بود با همه سنین معاشرت می نمود تا نهفته های درون آن ها را دریابد تا شاید مرحمی شود بر زخم های کهنه آن ها.

در محیط دانشگاه به علت شناخت کامل که به او داشتند مسئولیت خوابگاه دانشجویان را به او ‌محول می کنند و در رفع مشکل دانشجویان تلاش بی وقفه می نمود و در کنار تحصیلش به مطالعه کتاب های غیر دانشگاهی اهمیت فوق العاده ای می داد و تا می توانست مطالعه می نمود تا با داشتن اطلاعات کافی نسبت به دنیایی که در آن زندگی می کند بی اطلاع نباشد.

او کتاب های مکتب های التقاطی را بررسی می کرد و در رد آن ها در کتاب های مذهبی پاسخ آن را پیدا می نمود. او در برابر پیروان مکتب های التقاطی هم چون کوهی آهنین با نهفته های درون از مکتب انسان ساز اسلام ایستادگی و پایمردی می کرد و هم چون متفکری دوراندیش پاسخگو بود.

او عبادات خویش را هم چون عابدی زاهد و پارسا در برابر معبود خویش با کمال اخلاص انجام می داد و در پیوند و صله رحم با اقوام و خویشاوندان و معاشرت با آنان جای خالی نمی گذاشت و صله خویش را نیکو می داشت و در وسع خویش به مستمندان کمک و یاری می نمود.

او سال های اول و دوم و سوم دانشگاه را در دانشگاه امیرکبیر سپری نمود و شوق وصف ناپذیرش نسبت به جهاد فی سبیل الله و جهاد با نفس که دوران سربازی طعم و مزه اش را چشیده بود و از نزدیک لمس نموده بود و هم چنین نیاز مبرم جبهه ها به نیروی انسانی خلاق و کارآمد و مؤمن و با اخلاص او را وادار به حضور در جبهه ها نمود و به این صورت انبار دانشگاه علم را رها نمود و به دانشگاه عشق و ایمان و دانشگاه زهد و فداکاری و ایثار روانه گردید. گویا این بار تصمیم داشت تا به هدف والا و نهایی اش که همان فیض شهادت و رسیدن به لقاء الله بود دست یابد و به خانه برنگردد.

شهید صنعتی در طی این مدت، کتاب های درسی اش را مخفیانه به کازرون می آورد و در جایی ضبط و نگهداری می کرد و او دوباره برای حضور در جبهه نبرد حق علیه باطل که طعمش را قبلا چشیده بود دگر بار وارد می شود و خود را در زمره بسیجیان جان برکف و‌ حماسه آفرینان جبهه توحید در صفی آهنین به میدان رزم پا می نهد.

او مسئولیت آرپی چی زنی را به عهده می گیرد که بعد از آمادگی کامل در جهت رزم با مزدوران کثیف و ‌کافر عراقی در حمله کربلای ۵ در جبهه جنوب در منطقه شلمچه شرکت می نماید و بعد از نبرد و شورآفرینی با پیروزی چشمگیر که همه ما شاهد آن بودیم به درجه رفیع شهادت نائل می گردد و در دانشگاه علم و ایمان و زهد و تقوی و ایثار و فداکاری با نمرات عالی که همان لقاء الله است، با سربلندی تمام فائق می آید و‌ با اولیاء الله که همه آن ها هدف یکی داشتند محشور می گردد.



نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.