بسم الله الرحمن الرحيم
شهيد محمدرضا عقيقي متولد 5 ارديبهشت سال 1341 در شهر شيراز و در منزل خودشان مي باشد. از شروع سن 6 سالگي نماز خواندن را ياد گرفته بود و بدون استثنا هميشه از همان 6 سالگي شروع به اقامه نماز و روزه مي کرد و حتي تا پايان 7 سالگي کسي در کوچه او را نمي بيند چون بيشتر مواقع در داخل خانه و مشغول فقط قرآن در کنار مادرش در منزل بوده پدر ايشان کارمند علوم پزشکي بوده اند يعني در واقع در بهداري علوم پزشکي آشپز بوده اند و وضع مالي چندان خوبي نداشته اند و بعد از پايان دوران تحصيل ابتدايي و راهنمايي و بعد هم دبيرستان در همان مدرسه محله شان در سال 59 بوده که وارد سپاه شده و علاوه بر فعاليت در سپاه که در واقع فرمانده عقيدتي - سپاسي لشکر 19 فجر بوده به دليل علاقه شديد و به رشته الهيات در کنکور شرکت مي کند و رشته الهيات دانشگاه تهران را انتخاب مي کند و مشغول به تحصيل در اين رشته بوده که در سال 65 در حالي که 3 واحد بيشتر جهت اخذ مدرک ليسانس خود نداشته به جبهه اعزام مي شود. در حالي که براي پدر و مادرش بليط سفر به مشهد مقدس گرفته بوده و به والدينش قول مي دهد که با آنها به سفر مشهد مقدس برود اما با هر سياستي که بوده بالاخره به جاي سفر به مشهد مقدس به جبهه اعزام مي شود و پدر و مادرش هم در سفر مقدس مشهد به سر مي برده اند اما محمدرضا در جبهه جنگ حق عليه باطل شرکت مي کند و در تاريخ 20 دي 65 با ترکش و خمپاره دشمن بعثي سرش متلاشي شده و به شهادت مي رسد. ضمناً پدر ايشان سالهاست که بازنشسته شده اند. ضمناً شهيد محمدرضا عقيقي چندين کتاب هم نوشته بوده که زير چاپ هم رفته اما متاسفانه به قول مادرشان بعد از خبر شهادت محمدرضا کتاب ها ناپديد مي شود و هنوز هم هيچ اثري از کتاب هايش نيست و حتي يک کتاب 700 صفحه اي در زمينه معاد نوشته بوده ولي متاسفانه هيچ آثاري از آنها نيست و خانواده ايشان هم که جهت چاپ کتاب هاي شهيد اقدام کرده اند و از آنها درخواست 2 ميليون وجه نقد کرده اند ولي چون خانواده شهيد توانايي پرداخت اين مبلغ را نداشته اند قضيه چاپ کتب منتفي شده اما کتابي به نام سرو سجود نوشته شده که اين کتاب در حقيقت زندگي نامه و وصيت نامه شهيد محمدرضا عقيقي است که از طرف سردمداران مملکتي چاپ شده است.