محسن انصاري
نام پدر : عبدي
دانشگاه : مركز تربيت معلم برازجان
مقطع تحصيلي : ------------------
رشته تحصيلي : تربيت معلم
مكان تولد : روستاي مراسخون عليا-ممسني (فارس)
تاريخ تولد : 1343/06/20
تاريخ شهادت : 1367/02/29
مكان شهادت : فاو

بسمه ي تعالي

شهيد محسن انصاري در سال1344 در خانواده اي مذهبي و مستضعف در روستاي مراسخون عليا از توابع شهرستان ممسني چشم به جهان گشود.در زمان طفوليت پدر و مادر مهربانش با هزاران رنج و مشقت اورا تربيت دادند. تا اينکه در سن 4 سالگي پدر خودرا از دست داد و سرپرستي وي به عهده مادرمهربانش بود که شبانه روز به کار و کوشش پرداخت تا بتواند براي ادامه زندگي فرزندانش امرار معاش کند: شهيد را طوري تربيت دادند که داراي اخلاقي خوب و مهربان و خوش اخلاق بود و با افراد خانواده و کليه دوستان هميشه با اخلاقي خوش و خوب رفتار مي کرد. تا اينکه او را روانه دبستان کردند. دوران تحصيلات ابتدائي را در همان زادگاهش طي نمود. محسن سپس وارد مرحله راهنمائي شد از آنجائي که هر سلولش درد و رنجي را که مادرش در راه تامين مخارج زندگي مي کشيد،| درک مي نمود به کمک مادر شتافت و با کارکردن در فصل تعطيلات بر اساس خصلت خداپسندانه خوبش مقداري از سنگيني باري را که بردوش مادر سنگيني مي نمود متحمل گرديد، محسن با انجام کار در فصل تعطيلات، تحصيلات را همچنان ادامه داد و در همين دوران که مشغول تحصيل بود جنگ تحميلي صدام عليه ايران اسلامي شروع گرديددو همين که محسن به سن تکليف رسيد و تواناي گرفتي اسلحه بدست و کشيدن آن بدوش پيدا نمود، فرمان رهبر را با گوش جان لبيک گفت و بسوي جبهه هاي عشق و ايمان روي آورد، و پس از طي مرحله راهنمائي وارد مرحله دبيرستان شدند، محسن در زمان دانش آموزي، دانش آموزي خوش اخلاق و با نظم و ممتاز بود و داراي هوش و استعداد خيلي خوب بود و پس از طي نمودن دوره دبيرستان در کنکورسراسري مراکز تربيت معلم شرکت نمودند و درهمان بار اول موفق به ورود به مرکز تربيت معلم گرديدند، ورود ايشان به مرکز تربيت معلم بار اميدي بود که در خانواده زجر کشيد ه اش به پرتو افشاني افتاد. چراکه جمعي محروم از عمري تلاش و انتظار ديدند که نهال زندگي شان به ثمر رسيده و به زودي از بار آن استفاده خواهد نمود و در زير سايه آن باقيمانده عمر را از طوفان مصائب و بادهاي کشنده و محروميت دور نگه خواهند داشت. ولي مثل اينکه سرنوشت به دست تقدير چيز ديگري را براي اينجا رقم زاده بود، محسن تا قبل از ورود به تربيت معلم چندين بار بصورت بسيجي به جبهه اعزام شده بود و در عمليات هاي والفجر يک،الفجر هشت و الفجر مقدماتي، ظفر پنج و بیت المقدس شرکت کرده بود، باز محسن پس از ورود به تربيت معلم آرام نگرفت و مرغ وجودش در فضايي پرواز مي نمود که آواي رهبر مستضعفين جهان امام خميني کبير طنين انداز بود، لذا محسن قفس درس و بحث ها را رها نمود و به هواي کوي معشوق، مجنون وار بسوي جبهه هاي جنگ روانه شد. و جسم پاک و رنج ديده و ستم کشيده خويش را آماج تيرهاي بلا گردانيد و سال اول تربيت معلم را با موفقيت به پايان رساند و وارد سال دوم شد دراين زمان بود که باز قائد عظيم الشان اسلام رفتن به جبهه را متذکر گرديدند و باز فطرت خداجو و حقيقت طلب محسن سر تعظيم و تسليم به پيش معشوق خوش خم نمود و باگامي استوار و چشمي بيدار و قلبي هوشيار رو به سوي ميدان آتش و خون و جانبازي در راه الله آورد و بعد از رشادت هاي فراوان و بي نظيري که در عمليات ها از خود بروز داده بود اورا بسمت فرماندهي گروهان 3 از گردان امام حسين برگزيدند. تا اينکه سرانجام وي در منطقه فاو و مورخه 1367/02/29به شدت مجروح گرديدند و گويا که کل مصائبي و مصيبت ها و رنج ها به پاي ايشان نوشته شده بود چرا که وي مدت دو ماه در بيمارستان هاي اصفهان و شيراز بستري بودند و در اين فاصله زماني بعلت شدت جراحات وارده سخترين دردها و ناملايمات را متحمل نمودند. آري آنها که مقرب تر هستند بايد بيشتر جام بلا و سختي ها را بالا بکشند و در اين مدت جسم محسن در بيمارستان بستري بود، روح بلندش با بال هاي گشوده قصد پرواز به عالم ملکوت را داشت.آري محسن پس از دو ماه بستري در مورخه1367/04/03در حالي که مادر مهربانش در پاي تخت ايشان نظاره گر احوال وي بود جان خويش رابه جان آفرين تسليم نمود و به درجه رفيع شهادت نائل آمد.



نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.