بسمه تعالي
شهيد محمد جواد لهسائي در سال 1337 در شهرستان کازرون چشم به جهان گشود. چون پدرش از اهالي دشتستان در محلي به نام قريه جاموشي زندگي مي کرد لذا دوران کودکي خود را در ده مذکور گذرانده سپس تحصيلات خود را تا کلاس پنجم ابتدائي در دبستان ابوذر جهري بنه جاموشي ادامه و براي اخذ گواهينامه پايان دوره ابتدائي در دبستان ناصري کازرون محل تحصيل خود را تغيير داد و پس از اخذ گواهينامه براي ادامه تحصيل دوره دبيرستان در يکي از مدارس راهنمائي کازرون به تحصيل مشغول گرديد و چون در حال تحصيل هميشه مايل بود در منطقه زندگي اجداد خود يعني دشتستان ادامه تحصيل داده مجددا محل تحصيل خود را به دبيرستان دکتر علي شريعتي برازجان تغيير و همان جا دوره متوسطه را به پايان رسانيد و پس از اخذ مدرک مشمول وظيفه شد ولي مايل نبود در سربازخانه رژيم غاصي خدمت سربازي نمايد لذا به برادر بزرگ خود اصرار مي کرد که به هر طور شده برايم برگ معافيت بگير تا اينکه در اين رژيم به خدمت سربازي نروم و در سال هاي 55 و 56 و 57 فعاليت هايي بر عليه رژيم خود را شروع و هميشه نوارهاي امام و اعلاميه هاي منتشره را و عکس های امام و کتاب هاي دکتر شريعتي و استاد مطهري را براي پخش به ده مي آورد و بين دوستان و آشنايان خود توزيع مي نمود و به طور مستمر و مداوم در تظاهرات رژيم شرکت مي کرد و هر موقع که در برازجان تظاهرات نبود جهت شرکت در تظاهرات به کازرون و شيراز مي رفت پس از پيروزي انقلاب در کنکور دانشسراي تربيت معلم در بوشهر شرکت نمود و قبول شد و در سال 1358 به دانشسراي تربيت معلم تهران رفت و مشغول به تحصيل شد و اين محيط نيز که از توطئه ضد انقلاب و گروه هاي کمونيستي فعاليت هاي ضد کمونيستي بسيار شرکت داشت و در انجمن اسلامي دانشسراي محل تحصيل خود يکي از فعاليت هاي اعضاي انجمن بود و پس از تعطيل دانشسرا به فرا گرفتن علوم ديني و مذهبي در ماه تابستان در حوزه علميه قم همراه برادر کوچک محمد حسين بسر برد و هم در آنجا دوره آموزش اسلحه و تيراندازي و تاکتيکي را فرا گرفت و با دريافت کارت گواهي دوره آموزش اسلحه از سپاه پاسداران قم و تعطيل حوزه علميه قم به منزل واقع در قريه قلعه سفيد که همان بنه جاموشي قديم است مراجعت نمود او در خانه اي پرورش يافت که پدرش بنام کربلائي حسن يکي از مردان متعهد در علم تاريخ اديان و اسلام شناسي بود و پيوسته مردم محل و خانواده خود را در احاديث و اخبار مذهبي و تفسير قرآن آگاهي مي داد و خود نيز قرآن مي خواند که از اين حيث بين کليه منطقه دشتستان معروف و سرشناس بود که حتي افراد از قريه هم جوار براي نشستن پاي صحبت او و استفاده از علم و سخنان و آگاهي يافتن از مسائل علمي و ديني به طور مرتب پيش او مي آمدند و يا از او دعوت مي کردند و محمد جواد نيز مقداري از دانستي هاي پدر و بقيه را نيز از مطالعه و محافل ديگر را فرا گرفته بود که راه خود را آگاهانه تشخيص داده و همواره کوشش داشت در جبهه جنگ عليه مزدوران بعثي عراق شرکت نمايد اصرار و علاقه فراوان او باعث شد که در گروه 22 نفري بسيج مستضعفين قريه قلعه سفيد، سر گروهي برادرش محمد حسن در ستاد امنيت و شهر ثبت نام نمايد چون اعزام گروه مذکور به تاخير افتاد وي در بسيج برازجان ثبت نام و در تاريخ 1359/07/20 جهت آموزش مجدد به همراه گوره اعزامي بسيج برازجان به بوشهر اعزام و روز 1359/07/22 به مدت هفت روز زير نظر برادران تکاور دريائي بوشهر آموزش ديد و روز 1359/07/28 روز عيد قربان به قربان گاه خوزستان اعزام گرديد و سرانجام پس از يک ماه پيکار در راه اسلام و ميهن عزيز در مورخه 1359/08/23 در سنگر مبارزه در جبهه آبادان به افتخار شهادت رسيد برادر شهيد جواني بسيار مومن و متقي پرهيزگار بود و کليه هفته روزهاي دوشنبه و پنج شنبه را روزه مستحبي مي گرفت و به طور مداوم نماز شب مي خواند و هميشه قبل از اذان صبح در خانه بيدار بود و به نماز مشغول و ضمن تحصيل مرتب به مردم کمک مي کرد و در عمران روستاي خود فعاليت چشم گير داشت و براي چند نفر افراد محل به ياري جهاد سازندگي خانه مسکوني ساخت و هر موقع مطلع مي شدکه دو نفر از اهالي محل بر سر مسائلي نگراني داشتند به هر ترتيب سعي مي کرد آنها را آشتي بدهد که حتي براي آن گونه موارد از خواهش و التماس بطرفين روي گردان نبود به طوري که اهالي محل آنقدر از ايشان راضي و سپاسگزار بودند که هر خانواده در فقدان او احساس مي کند که بهترين عزيز خود را از دست داده اند.