علي ملك زاده آملي
نام پدر : ناصرعلي
دانشگاه : صنعتي اصفهان
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مهندسي مكانيك
مكان تولد : تهران (تهران بزرگ)
تاريخ تولد : 1338/11/18
تاريخ شهادت : 1361/09/09
مكان شهادت : سومار
عمليات : محرم

شهید علی ملک زاده در هیجدهم بهمن سال 1338 در تهران دیده به جهان گشود. وی دوران تحصیل ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذاشت و در سال 1356 موفق به اخذ دیپلم گردید و در همان سال در آزمون ورودی دانشگاه در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شد. علی در دانشگاه فردی آرام، مودب و درس خوان بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به علت علاقه وافری که به امام و انقلاب داشت، ابتدا از هلال احمر اعزام و سپس به تیپ جوادالائمه از سپاه خراسان ملحق شد. از خصوصیات فردی می گویم که در هنگام و اواخر شهادتش مظلوم بوده و مانند سالار شهیدان و نیز شهید بزرگ و مظلوم کربلای ایران آیت الله بهشتی بود.

در اوان جوانی فردی وارسته و متین و خوش برخورد و اخلاق های حمیده در ایشان بسیار مشاهده می شد به طوری که برادران دیگر شیفته اخلاق ایشان می گردیدند و بدین ‌صورت از این طریق وجه خاصی در بین دوستان به دست آورده بود و در درسش نیز بسیار فعال و مسئول بود، گویا که می دانست روزی پا به عرصه دانشگاه و از آن جا به دانشگاه کربلا خواهد رفت و فارغ التحصیل شهادت می گردد.

یکی از وجه های ایشان فعال برخورد کردن در دروسی بوده است که این مسئله ایجاب می کرد که برادران دیگر از علم ایشان استفاده می کردند و بعد به دانشگاه راه یافتند و در اوایل زندگی شان عادی می گذشت ولی زمانی که دانشگاه به عنوان محل فساد و توطئه گروه ها قرار گرفت ایشان از این وضع ناراحت بودند حتی از این وضع طوری ناراحت بودند که اطاقشان را از دوستان نابابشان تغییر دادند. او در هنگام بسته شدن دانشگاه به علت نداشتن محیط سالم ترجیح داد که در منزل بماند و شاگرد بگیرند ولی تا اندازه ای در جریان انقلاب بودند ولی نه به طور محکم و علت آن نداشتن افراد فعال و سالم در امر انقلاب بود.

با توجه به این که ‌ایشان را کسی جز رفقای قدیمی نمی شناخت هر دفعه که به او می رسیدیم گله از دنیا و از این گروه ها می کرد و برای از دست رفتن شخصیت ها به وسیله ترور کوردلان ناراحت بود تا این که زمان دانشگاه کربلا شروع شد که شروع این دانشگاه از زمان ماه مبارک رمضان که زمینه ساز خودسازی برای محرم بود آغاز گردید و ایشان را در صف نماز جمعه می دیدیم که چه عارفانه در سر نماز نشسته است و با همان اخلاق حمیده اش ما را صدا می کرد تا پهلوی او بنشینیم.

خلاصه آن جا به دعای کمیل راه یافت و زمینه شهادت و خلوص کم کم در ایشان در حال کمال می رسید. تا زمان محرم نیز در برخورد با افراد فعال و ‌حزب اللهی ایشان همیشه طرد بود و این مسئله او را رنج ‌می داد و از این بابت خیلی خیلی ناراحت بود و همیشه درصدد این بود که قضیه را رفع کند. این هم خود امتحانی بس مشکل بود که باید پیروز و سربلند می شد و آخر هم با شهادتش این صداقت را یعنی تابع ولایت فقیه بودن را ثابت نمود.

علی در ماه محرم منقلب شده بود و عاشورای حسینی را تمام و ‌کمال درک نمود و خود را فدای دین خدا کرد و‌ ذلت را از خود دور نمود و به لبیک حسین زمان خود پاسخ سرخ داد. از محرم از جبهه رفتن خودش به این کربلای سرخ و دانشگاه خون همیشه صحبت می کرد و خانواده نیز ایشان را در این امر یاری می کردند تا این که دیگر صحبت هایش از جبهه بود و دیگر از دانشگاه صحبت نمی کرد زیرا این دانشگاه را تهذیب نفس و آن دانشگاه را فرا گرفتن "یعلمهم الکتاب و الحکمة" می دانست!

دیگر ورد زبانش دانشگاه خون بود و بس! آن قدر خالص شد که دیگر نمی توانست در این قفس دنیوی طاقت بیاورد و بار سفر را به شهر عاشقان بربست و راهی جبهه شد.‌ بماند آن چه که بین ایشان و آن مادر باتقوایشان چه گذشت! ناگفته نماند که معلم اخلاق و اندیشه اش مادر والا و متقی شان بود. عاقبت به طرف جبهه روان شد و رفت. ایشان برای بازسازی مناطق جنگی عازم شد و بعد به عنوان پیش مرگ تیپ جواد الائمه بود. شهید علی چه نماز شب ها در جبهه نمود و چه قدر در هنگام دعا خلوص نیت داشت که مدتی نگذشت به معشوق خود رسید. این را بگویم که علی هنگام رفتن، با پشت پا زدن تمام مادیات و آن همه پایه درسی، لباس های کهنه مانند مولایش حسین پوشید.

شهید علی از لحاظ اخلاقی و صفات پسندیده همیشه مورد تمجید دوستان بودند.

او در تاریخ 61/8/10 از باختران برای آخرین بار اعزام شد و در تاریخ 61/9/9 در عملیات محرم در منطقه سومار در اثر اصابت ترکش خمپاره به قسمت چپ سرش به شهادت رسید.

 


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.