پاسدار شهید محمد ملاطائفه در بیست و چهارم اردیبهشت سال ۱۳۳۵ در خانواده ای پاک و بی آلایش و مومن چشم به جهان گشود و از همان کودکی با تربیت درست در دامان پدر و مادری متقی با اسلام آشنا شد و به وسیله شرکت در مساجد و هیئت ها و امکانات صحیح و آموزنده به حرکت و شناخت خویشتن افزود. او پس از اتمام دوران دبیرستان در سال ۱۳۶۵ به استخدام شرکت سهامی حسابرسی وابسته به وزارت امور اقتصادی و دارایی در آمد و در سال ۱۳۵۷ به دانشکده حسابداری و امور مالی دانشگاه علامه طباطبایی راه یافت. و در عین حال به رعایت مسائل و احکام اسلامی توجهی خاص مبذول می داشت و اصولا فردی رساله ای بود و شدت علاقه اش به اسلام و روحانیت اصیل به حدی بود که انسان را به تحیر وا می داشت کما این که در تنها نواری که از او به جا مانده چنین آمده است .... " مادر از خمینی دفاع کنید که سنگر اسلام و قرآنه. از روحانیت مبارز دفاع کنید که سنگر امام و اسلام و قرآنه. مادر از احزاب و گروهک ها و سازمان هایی که در خدمت روحانیت هستند دفاع می کنند حمایت کنید که سنگر روحانیت است."
او مسلمانی پاک باخته بود و رزمنده ای دلاور، ظاهری آرام داشت و دلی پرخروش و سری پر شور، آری قلبی داشت به گرمی و روشنی آفتاب، و صفای نسیم پگاه بهاری، و پاکی چشمه ساران. از آلودگی های زمانه دوری می جست و همین عاملی بود بر سلامت نفس و پاکی روحش، در تمام دوران زندگی کوتاهش یعنی از زمان پی ریزه غنچه وجودش، و تا آخرین دم حیات و لحظه شهادتش که این غنچه نیم باز می رفت که شکوفان شود ولی دست غدار و ستمگر و تجاوزگری بی دین، او را از شاخه جدا نمود، او در تلاش بود و هرگز آسوده نزیست، در سکوتش فریاد روح بزرگش را می شنیدی که تو را به سوی تقوی می خواند، زشتی های رژیم گذشته نتوانسته بود هیچ گاه او را به سوی خود جذب کند. از جمله افرادی بود که به هنگام تظاهرات و اعتراض توده ای های مردم مسلمان علیه رژیم ستم شاهی فعالانه شرکت می کرد و همواره در صف مقدم قرار داشت و به عنوان یک رهنمود دهنده در بین دوستانش فعالیت ها را با تلاش پیگیری ادامه می داد و از خطرها استقبال می کرد. او خط انحراف و نفاق را زودتر از بقیه دوستانش تشخیص داده بود و به روشنگری در جمع دیگران می پرداخت و نقش موثری در مبارزه با عوامل گروهک های منحرف چه در شرکت و چه در دانشکده ایفا می نموده و تنها به نفی و افشای آن ها اکتفا نکرده و به طور خستگی ناپذیر برای تشکیل انجمن اسلامی شرکت سهامی حسابرسی تلاش نمود و به این مهم به کمک دیگر برادران توفیق یافته در این جمع بوده که به یاری خدا، جو تبلیغاتی عوامل آمریکا و شوروی و ملحدین و منافقین، کاملا عوض شد.
برادرانش در دانشکده و شرکت تاثير او را که همراه با صمیمیت و خلوص همراه بود هیچ گاه از یاد نخواهند برد و بی تردید راه خونین و آرمان والای او را مصمم تر از پیش ادامه می دهند و عطر كلام و یاد و نام محمد را در فضای ذهن خود جاودانه نگه می دارند. او تماما وجودش را وقف جهاد في سبيل الله کرده بود و با شروع جنگ تحمیلی از سوی استکبار جهانی (آمریکا و شوروی و .......) در بهمن ماه ۱۳۵۹، در بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (ستاد عملیات جنگ های نامنظم شهید چمران) شرکت کرد و در ۱۸ اسفند ۱۳۵۹ عازم جبهه های نبرد حق عليه باطل عازم خوزستان شد و عاقبت در 1360/6/10 پس از گذشت حدود ۹ ماه در کربلای دهلاویه مورد تهاجم کفاران بعثی قرارگرفت و از پیکر کوه آزموده پر توانش هیچ نماند و در زیر رگبار گلوله و آتش به نزد معبودش شتافت.
پیکر این شهید به تهران نیامد تا برفراز دست همراهان و یارانش و خیل مردم تشییع شود. پیکر خونینش چون آتش فشانی در دشت دهلاویه برای پاسداری از انقلاب اسلامی ماند تا همیشه فوران نماید.