امیر در سوم اسفند سال 1336 در روز تولد امیرالمومنین در شهر تهران بدنیا آمد. دوران کودکی را در دامان پر مهر و عفیف مادر پشت سر گذاشت و با ورود به سنین بالاتر همراه با جنب و جوش های کودکانه به آموختن احکام و اصول اسلامی همت گماشت و این سیر آشنایی و انجام عملی به احکام اسلامی ادامه داشت. دوران تحصیل ابتدایی و دبیرستان را با موفقیت تمام طی نمود و بعد از اخذ دیپلم ریاضی با معدل 17/5 از دبیرستان اسلامی قدس، همان سال در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف قبول شد.
ورود به دانشگاه باعث شد روح سرکش و خداجوی وی با مطالعات و تحقیق بیش تری به یافتن از حقایق شرعی و مذهبی مشغول شد و با شرکت در مجالس سخنرانی در حسینیه ی ارشاد و مسجد قبا با چهره های مبارز و مسلمان آشنا گشته و با آگاهی نسبت به مسائل سیاسی و جنایت های رژیم حاکم و اختناق ناشی از وجود رژیم منحط در تظاهرات دانشجویی بر علیه نظام شرکت می جست. در اولین سال تحصیل بود که در یکی از تظاهرات دانشجویی دستگیر و راهی زندان اوین گردید، ولی به دلیل نداشتن مدرکی دال بر محکومیت وی بعد از مدت کوتاهی او را آزاد نمودند، امیر از ابتدای ورود به دانشگاه بیش تر با دانشجویان مسلمان رفت و آمد داشت و در همین رابطه نیز توسط عناصر چپ گرا تحت فشار بود، ولی به خاطر رسالتی که بدوش خود احساس می کرد به این مسائل اهمیتی نمی داد، در دوران شکوفایی انقلاب اسلامی فعالیت سیاسی اجتماعی خود را زیاد نموده و برای پیروزی انقلاب از هیچ فعالیت صحیح و اسلامی رو گردان نبود و بعد از پیروی مرحله اول انقلاب برای استقرار و تشکیل نظام جمهوری اسلامی فعالیت زیادی نمود، از پاسداری های شبانه در مقابل ضدانقلاب و عناصر وابسته به استکبار جهانی گرفته تا داشتن مسئولیت صندوق های رای جهت همه پرسی جمهوری اسلامی، انتخابات مجلس خبرگان و..
او که همیشه در صحنه های انقلاب حضوری فعال داشت با ایجاد ارتباط با دانشجویان فاتح لانه جاسوسی آمریکا در افشای هرچه بیش تر چهره ی کریه استکبار جهانی سعی و تلاش چشم گیری از خود نشان داد.
روحیه پر تلاش آن شهید عزیز او را وامیداشت تا بیکار نباشد و سعی می نمود لحظه ای را برای خدمت کردن به اسلام و محرومین و کسب فیض از دست ندهد و به دنبال این روحیه بود که بعد از پیروزی انقلاب در تابستان 58 ابتدا در جهاد سازندگی استان لرستان فعالیت خود را اغاز نموده و مسئول تدارکات جهاد بود، بعد از اتمام کار و بازگشت به تهران در جهاد سازندگی دانشگاه صنعتی شریف که عمده فعالیتش رفع مشکلات سیاسی و فنی کارخانجات و صنایع بود به کار مشغول شد و مسئولیت اولیه وی مراجعه به کارخانجات به همراهی دیگر برادران جهاد و اساتید متعهد دانشگاه و جمع آوری مشکلات فنی آنان بود تا با مطرح نمودن برای حل آن چاره اندیشی شود و در این رابطه پاره ای از مشکلات فنی و سیاسی بعضی از کارخانجات را رفع نمودند. در خرداد سال59 با حرکت انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن دانشگاه ها با توجه به این که در آن روزها مسئله ای به نام تضاد علم و تعهد توسط منحرفین در ایران ایجاد شده بود برای این که غلط بودن این نظریه اثبات شود امیر مهرداد به مراه دیگر برادران دانشجوی متعهد دانشگاه حرکتی را آغاز کردند که بعدا بنام جهاد دانشگاهی خوانده شد و در دانشگاه صنعتی شریف نیز نیروهای فعال در جهاد سازندگی دانشگاه تشکیلات خود را در اختیار جهاد دانشگاهی قرار داده و فعالیت جدید خود را آغاز نمودند. برای تحقق امر فوق و پیوند دادن تعهد و تخصص و دادن تخصص به برادران مسلمان و متعهد جهاد دانشگاهی صنعتی شریف محورهای کار خود را تحقیقات، آموزش، ترجمه و تألیف و خدمات قرار داد وسعی کرد از این بستر کاری و فکری جهت رفع مشکلات صنایع وابسته کشور استفاده نماید و برای بهره وری بیش تر تصمیم گرفته شد که جهاد به فرم گروه های تخصصی فعالیت کند و در این رابطه مسئولیت تشکیل گروه مهندسی شیمی به برادر شهید امیر مهرداد محول گردید و ایشان به همراه یکی دو نفر دیگر از برادران هم رشته، گروه مهندسی شیمی جهاد را در مهر ماه سال 59 تاسیس نمودند و در طول فعالیت سه ساله این گروه ده ها پروژه تحقیقاتی و خدماتی انجام و یک کتاب و چند مقاله نیز تالیف شده است و حالا بشرح بعضی از کارهایی که خود آن شهید مسئولیت مستقیم آن را به عهده داشته است می پردازیم.
اولین پروژه گروه که تحت سرپرستی ایشان و با همکاری یکی از اساتید دانشکده مهندسی شیمی و چند تن از دیگر برادران به خصوص شهید علی رضا قزوینی انجام گرفت پروژه «بیوگاز» بود. دراین پروژه که هدف از آن تهیه گاز متان (به عنوان سوخت) از فضولات حیوانی است سعی شده است یکی از مشکلات مردم روستایی کشورمان در فصل سرما که رساندن سوخت و تهیه چوب برای ایجاد گرما است رفع شود و این شهید عزیز و دیگر برادران حدود سه سال در رابطه با این پروژه فعالیت نمودند که حاصل آن ایجاد چند واحد اصلی در استان ایلام و ارائه و بررسی در سمپوزیوم بین المللی انرژی های نو که توسط بردار شهید علی رضا قزوینی در سمپوزیوم مطرح شد.
پروژه دوم طرح «برج تقطیر» جهت سازمان انتقال خون ایران است که در این پروژه یک واحد تقطیر الکل جهت تصفیه پساب های سازمان طراحی، ساخت، نصب و راه اندازی شد که هم اکنون در حال بهره برداری است و همچنین چندین پروژه دیگر با همکاری ایشان انجام شد، اما آن چه که مهم است عقیده و ایمان این برادر به خدمت به اسلام وکسب علم و تخصص برای کمک به جمهوری اسلامی بود و نشان دادن راهی که می توان به آن مقصود رسید ولی چون وی روح بلند پروازی داشت این خدمت ها نیز وی را راضی نکرد و برای رسیدن به هدف اصلی خود که همان جواب دادن به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین(ع) بود از طریق بسیج راهی جبهه ها گردید و با این که مدت خدمت ایشان پایان یافته و می توانست برگردد ولی برای رسیدن به مقصود خود ماند و می گفت من آمده ام که در عملیات شرکت کنم و در جبهه ماند تا در عملیات والفجرچهار شرکت جست و به همراه دیگر برادران عزیز در عملیات تکمیلی مرحله سوم در ارتفاعات منطقه پنجوین در تاریخ 62/8/13 به فیض شهادت نائل آمد.