شهید غلامرضا صادق زاده در اول اسفند ماه 1339 هجری شمسی چشم به جهان گشود. غلامرضا بچه صاف و ساده و پاکی بود. تقوی و خوش رویی او برای همه یک الگو بود. چهره خندان، متانت و تبسم همیشه در لب او یادگاری به جا ماندنی از اوست. روحیه ای قوی داشت و امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی کرد و از تعریف کردن خوشش نمی آمد. در اولین سال پیروزی انقلاب اسلامی همزمان با اخذ دیپلم، به دانشگاه راه پیدا کرد و در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. او از دانشجویان خط امام بود.
حرکات و مبارزات انقلابی خود را از 17 شهریور، جمعه سیاه، شروع نمود و از آن پس با پشت کار و جدیت بیش تر به دنبال شرکت در مراسم مذهبی و سخنرانی ها با تفکر در اندیشه های اسلامی و انقلابی، مطالعات خود را گسترش داد و با شرکت در کلاس های قرآن به همراه دوستان و همرزمانش خود را آماده و مهیا می نمود تا حرکت عظیم انقلاب اسلامی را با مردم و در راه مردم و مانند مردم آغاز کرده و ادامه دهد.
پس از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها، تحت ستم فئودال ها، خدمت به روستائیان محروم را ترجیح داد و به گنبد کاووس رفت و در آن جا به دنبال فعالیت های مختلف و باارزش به عنوان دبیر هیئت گشت. در هیئت های هفت نفره جهاد فعالیت خود را ادامه داد. قدرت مدیریت و اخلاص زیادی داشت که در موفقیت او این دو امر نقش مهمی ایفا می کردند. او نفوذ زیادی در بین روستائیان داشت و آن ها را حتی به جرئی ترین مسائل آگاه می کرد و روستائیان درک کرده بودند که او در راه خدا کار می کند، غلامرضا بروی مواضع خود مصرانه پافشاری می کرد. با اخلاق اسلامی هرکجا لازم بود رافت نشان می داد و هرکجا لازم بود سخت گیر بود. از جمله در گنبد با فئودال ها به سختی برخورد می کرد، به افشای کروهک ها از جملهه منافقین و چپی ها و امت و... می پرداخت و با آن ها تندی می کرد.
از خصوصیات بارز او انجام احکام شرعی اسلام بود و در مسائل شرعی با کسی رودربایستی نداشتو تعبد خاصی نسبت به امام داشت. وقتی صحبت می شد جلوتر از امام حرکت نمی کرد و هر موقع بحث می کرد و به جائی می رسید که امام صحبت آن چیزها را نکرده بود سکوت می کرد. ارادت خاصی به نیروهای خط امام و علی الخصوص شهید مظلوم دکتر شهید بهشتی داشت.
مراسم عقد شهید صادق زاده در آبان سال 60 در محضر حضرت امام خمینی(ره) برگزار شد و روز بعد از آن غلامرضا عازم جبهه شد.
پس از 17 ماه تلاش و کوشش خستگی ناپذیر در خدمت به محرومین در سال 60 راهی جبهه های جنوب شد و به رزمندگان ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران پیوست. اردوگاه مبارزان چه خاطرات شیرینی که از او در ذهن خویش ندارند. در عملیات های طریق القدس، خاتم النبیین و فتح المبین به عنوان یک تخریب چی خط شکن، معبرگشای لشکریان توحید شد. غلامرضا به واسطه شایستگی و لیاقت در خور توجه اش در عملیات بیت المقدس به فرماندهی تخریب تیپ 46 فجر منصوب شد و در این عملیات حماسه آفرینی کرد. پس از آزادی خرمشهر مسئولیت واحد تخریب و پاک سازی خرمشهر را به عهده گرفت برای کمک به یاران صمیمی و فداکار خود جهت خنثی کردن میادین مین و تله های انفجاری عازم این شهر شد. خرمشهر زخمی و خونین غرق در میدان های مین و انواع مواضع بود. دشمن بعثی از هیچ جنایتی فروگذار نکرده و حتی در بسیاری از اماکن تخریب شده میدان های مین نامنظم احداث کرده بود و به همین جهت کار در آن جا فوق العاده مشکل و خطرناک بود و مردانی مرد را با همت هایی بلند یاری می طلبید. عاقبت پس از 9 ماه جهاد در رویارویی با کافرین بعثی در تاریخ ششم تیرماه همزمان با انفجار 150 هزار چاشنی مین جمع آوری شده در خرمشهر در شب شهادت بهشتی مظلوم یعنی 1361/4/6 مدرک قبولی خویش را از معبودش الله گرفته و به آرزوی خویش که همان پرواز به سوی ملکوت اعلی بود رسید.