شهید حسین شفیعی در یک خانواده ی کاملا مذهبی در 1344/11/15 در تهران به دنیا آمد. از دوران کودکی در مراسم مذهبی، به همراه پدرش شرکت می نمود. حسین به مجلس سخنرانی حجت الاسلام فلسفی و موسوی اردبیلی و سایر سخنرانان مذهبی پیش از انقلاب می رفت.
قبل از انقلاب از سال ۱۳۵۶ با این که بیش از ۱۲سال نداشت به رهروان امام پیوست و در تمامی راهپیمایی ها شرکت می کرد و با پدر خود از حادثه خونین ۱۷ شهریور در میدان شهدا به صورت معجزه آسایی نجات یافت. حتی دو بار به وسیله ی سفاکان رژیم پهلوی کتک خورد. حسین با این که بعد از انقلاب سن کمی داشت برگ های توزیع شده توسط حزب جمهوری اسلامی را پر کرد و به عضویت آن حزب در آمد. او علاقه ی عجیبی به شهید بهشتی داشت. در زمانی که منافقین بدترین تهمت ها را به شهید والامقام بهشتی وارد می نمودند حسین به شدت با این مسئله برخورد می نمود و از عقاید شهید بهشتی دفاع می کرد.
حسین در سال ۱۳۶۶ وارد دانشگاه تربیت معلم در رشته ی فیزیک شد که بعدا با عقیده به این که در رشته ی حقوق بهتر می تواند به مملکت خدمت نماید تغییر رشته داد و وارد دانشکده علوم قضایی شد.
حسین در مرداد ماه ۱۳۶۵ به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شد و در ظهر روز یکشنبه 65/10/21 به گفته ی همرزمانش در برگشت از محور عملیاتی کربلای ۵ جهت به جا آوردن نماز از آنان جدا شد و هیچ خبری از او به دست نیامد.
حسین در حال حمله یا دفاع همیشه قرآن می خواند. می گفتند در یکی از حملات در حین انجام کار واگذار شده به او توانسته بود ۵ جزء قرآن بخواند. تمامی عبادات خود را به صورت مخفی به جای می آورد و وقتی که نماز شب می خواند هیچ کس متوجه این مسئله نمی شد مگر به صورت تصادفی.