شهیدعباس صداقت در1343/7/1 در یکی از روستاهای شهرستان میناب به روستای دهو، در خانوادهای بسیار ساده و مستضعف پا به عرصه دنیا گذاشت. پدرش فردی نابینا اما پرتلاش و کوشا بود و تمام اوقات زندگی خود را وقف تأمین مایحتاج و تعلیم و تربیت صحیح فرزندان خود میکرد. شهید در دامان چنین پدر و مادری زندگانی را آغاز و از همان کودکی از لحاظ رفتاری تمام خصوصیات پدر و مادر را سرمنشاء اعمال خود قرار میداد. خانوادهاش مذهبی و باتقوا و در تمام شئون نگرشی مذهبی داشتند، تا حدی که بسیاری از کسان گاهی به مشکل و مسالهای مذهبی برمیخوردند و جهت سوال و رفع آن و دریافت پاسخ به پدر شهید مراجعه مینمودند و وی در اندازه توان مشکل آنها را برطرف مینمود. شهید با الهام از راهنماییهای خردمندانه پدر و مادر گرامی در سنین کودکی که مفاهیم دین و مذهب و عبادت را به تدریج در خانواده و محیط اطراف خود کسب کرد. زیرا روستای زادگاهش نیز یک روستای مذهبی بود و مجالس و محافل مذهبی بسیاری در آن تشکیل داده میشد. شهید در کلیه مراسم و مجالس و سخنرانیهای مذهبی با وجودی که سن و سال کمی داشت همراه پدر شرکت میجست و به نحو مطلوبی از آن بهرهمند میشد.
وقتی هفت ساله شد در آموزشگاه ابتدایی زادگاه خود ثبتنام کرد. ذوق و استعداد او از دوران ابتدائی عیان بود. دوران ابتدایی را بدون وقفه و با امتیاز بالا سپری نمود. تحصیل به اندازهای برایش شیرین و خوشایند بود که با وصف گرمای طاقتفرسای این ناحیه تمام ماههای تابستان که مدرسه تعطیل بود در روستای همجوار به مکتب میرفت و در مدت کوتاهی با جدیتی که از خود نشان میداد قادر به فراگیری و ختم قرآن کریم گردید. نمازش را برتر از هر کاری میدانست. تحت هیچ شرایطی نمازش را ترک نمینمود و سعی میکرد در اول وقت به نماز بایستد و جهت انجام این فریضه به مسجد میرفت.
در خردادماه سال 1356 موفق به اخذ گواهینامه پنجسالهی دورهی ابتدایی گردید، ولی بنا به مشکلاتی از قبیل: ضعف بنیهی مالی بر اثر نابینائی و از کارافتادگی پدر، از یک طرف مدرسه راهنمایی در آن زمان در روستاهای میناب وجود نداشت. تنها دانشآموزانی میتوانند به تحصیل ادامه دهند که توان مالی کافی داشتند که از امکانات شهری استفاده نمایند، که متأسفانه بنا به عدم بنیهی مالی یک سال ناچار ترک تحصیل نمود. اما از آن جایی که علاقه وافری به تحصیل علم داشت به هر طریق ممکن پس از یک سال توقف در سال 1357 که اوج حرکت انقلابی مردم کشور علیه رژیم ستمشاهی بود؛ در مدرسه راهنمایی شبانهروزی شهرستان میناب نامنویسی نمود. برایش بهترین موقعیت بود زیرا همگام با برادران و خواهران انقلابی خود قدم به قدم با رژیم منحوس پهلوی به مبارزه میپرداخت. دورهی سه ساله راهنمایی را همانند دوران ابتدائی با موفقیت به پایان رسانید. دوران راهنمایی نیز در ردهی شاگردان ممتاز قرار داشت. در سال 1360 در دانشسرای کشاورزی استان کرمان ثبتنام و وارد این آموزشگاه گردید. دوران چهارسالهی دانشسرا را با تلاش خستگی ناپذیر و شور و اشتیاق فراوان در خرداد سال 1364 پایان بخشید.
علاقهی خاصی به حرفه معلمی داشت، برای این که به خواسته خود جامه عمل بپوشاند و بتواند در این رهگذر به انقلاب و مردم کشور خود بیش تر خدمت نماید، پس از دریافت دیپلم وارد تربیت معلم شد. در تربیت معلم شهید پاکنژاد یزد در رشته حرفه و فن اشتغال به تحصیل داشت و آن زمان مصادف با ایامی میگردد که دشمن بعثی به سرزمین ما حمله کرده بود و به خیال خام خودش میخواست به انقلاب اسلامی ما ضربه وارد کند. لذا شهید عباس صداقت از همان سنگر علم و ادب به ندای رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) لبیک گفته و در سال 1365 از طریق واحد بسیج مستضعفین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد همراه با کاروان 2 راهیان کربلا، به اهواز عزیمت نمود و در تیپ الغدیر یزد همراه دیگر رزمندگان اسلام به مبارزه با دشمن بعثی پرداخت. در تاریخ 65/2/6 در جزیرهی مجنون در نبرد با نیروهای بعثی به درجه رفیع شهادت نائل گردید و به سوی او شتافت و به آرزوی خود که شهادت در راه خداوند بود دست یافت.