شهید سید علی اصغر جاهد سومین فرزند ذکور خانواده جاهد، در 44/12/9 در خانوادهی مومن و متقی در بندرعباس قدم به عرصهی وجود گذاشت و در دامان علم و تقوا و فضیلت نشو و نما یافت.
ایشان از عنفوان جوانی با قرآن و معارف اسلامی آشنا شد و در سن هشت سالگی که در کلاس سوم دبستان بود کاملا قرآن را فراگرفت. او همیشه در معیت پدر در نمازهای جمعه و جماعت و دعای کمیل شرکت مینمود و تار و پود وجودش با الفبای اسلام و معنویت نضج گرفت و با ایمانی که داشت به سرعت مدارج تحصیلی ابتدایی و راهنمایی و متوسطه را در شهر بندرعباس به پایان رساند. در مدارس راهنمایی همیشه در انجمنهای اسلامی فعالیت داشت و قاری دائمی مراسم صبحگاهی مدرسهی راهنمایی شهید سایانی بود. در دبیرستان ابن سینای بندرعباس از همان سال اول در انجمن اسلامی فعالیت داشت. هیچ گاه وقت گرانبهایش را در خانه به استراحت نمیپرداخت. همیشه در مجالس قرآن و انجمنهای اسلامی و تدریس قرآن در مساجد و کتابخانهها در معیت دوستان مؤمن به انقلاب میگذراند. هر صبح بعد از نماز به ورزش میپرداخت و بدن خود را برای کار آماده میکرد. پول تو جیبیاش که خانواده جهت او در نظر میگرفت بیشتر صرف کمک به فقرا و دادن صدقه میکرد و یا این که کتاب میخرید و به دوستان و اعضای خانواده که کم سن و سال بودند هدیه میداد و تشویق به خواندنشان میکرد. سال دوم دبیرستان بود که جنگ تحمیلی شروع شد و ایشان پایش به جبهه باز شد و همیشه جزو رزمندگان دانشآموز بود. با این وجود در طول مدت تحصیل همیشه دانشآموزی ممتاز بودند و همراه با تحصیل در دبیرستان، تعلیم قرآن را به عهده داشتند. در سال آخر دبیرستان در مسابقهی قرائت مقام اول در بندرعباس و همچنین کرمان را احراز نمودند. در سال 60 فعالیت بسیار خوبی در بسیج داشت و یک سال بعد یعنی سال 1361 در عملیات والفجر شرکت فعالی داشتند. با این وجود با معدل بسیار خوبی در رشته ریاضی فیزیک موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان ابن سینا گردید. ایشان در طول دوران تحصیل دبیرستانی، هیچ گاه از فعالیت دست برنداشت یا درس میخواند یا قرآن تدریس میکرد و یا در جبهههای جنگ تحمیلی برای عزت اسلام و جنگ با صدامیان جنایتکار میجنگید. در تمام دوران تحصیل راهنمایی و متوسطه و دانشگاه هیچ گاه نماز جمعهاش ترک نشد. در ماههای مبارک رمضان روزهدار و مدرس قرآن مسجد (جواد الائمه) در محله خودشان بود. شهید هیچوقت نمازش را در خانه نمیخواند، وجودش با نماز جماعت خو گرفته بود. در ماههای مبارک رمضان تا نمازش را در مسجد با جماعت نمیخواند افطار نمیکرد. نماز شب جزء عبادت بیپیرایه ایشان بود و ترک نمیشد. نسبت به مادر و پدر خویش احترام به خصوصی داشتند و به خواهران و خواهرزادگانش محبت بیش از اندازه مینمود. با این که همیشه در حال درس خواندن و تدریس قرآن بود برای تدریس دروس راهنمایی و دبیرستان کوچک ترها اهتمام میورزید، این امر باعث شد در سال 61 با جدیت ایشان، خواهرزادهاش با معدل بسیار خوبی در کلاس اول راهنمایی قبول شود. شهید بعد از اخذ دیپلم و موفقیت در کنکور ورودی دانشگاه در رشته ریاضی کاربردی دانشکده علوم دانشگاه تهران مشغول به تحصیل گردید و به قدری در این رشته با استعداد بود که با نمرات بسیار عالی واحدهای درسی خویش را پاس میکرد. حتی در دروس آزمایشگاهی همچون آزمایش فیزیک مورد تشویق استادان خویش قرار گرفته بود که بعد از شهادت ایشان این تشویقنامهها از طریق دانشگاه تهران به آدرس منزل شهید در بندرعباس ارسال شده بود. شهید سیدعلی جاهد به حق یکی از شیفتگان و عاشقان وارسته امام راحل بودند و همیشه راه امام(ره) و سخنان ایشان مدنظر آن شهید گرانقدر بود و این شور و شوق زاید الوصف ایشان با وجود تعهدات تحصیلی، آرام او را بریده بود و چندین بار کلاس درس دانشگاهیاش را رها نمود و برای دفاع از اسلام و شرف و انسانیت به جبهه نبرد رفت. بسیار بیادعا و ساده و با ایمان و محجوب و متین بودند و خیلی افتاده عمل میکردند ولی در عوض دارای ارادهای آهنین و محکم بود. هیچ گاه لب به شکوه و گلایه نمیگشود. حتی جبهه رفتنش هم با متانت بود. خانواده از تعداد عملیات جنگی ایشان و چندبار که جبهه رفته بودند اطلاعی نداشتند. دانشگاه تهران بود ولی از طریق بسیج بندرعباس به جبهه میرفت و همکاریاش را با این نهاد قطع نمیکرد. وقتی برای شرکت در عملیات کربلای4 ابتدا به دانشگاه و از آن جا با مرخصی از دانشگاه به اهواز رفته بود تا به عنوان یک بسیجی به گردان422 از لشکر ثارالله الحاق شود، خانواده از این موضوع بیاطلاع بودند و از زبان یکی از دوستان رزمندهاش پی بردند که ایشان در این عملیات شرکت کرده است. هیچگاه رفتن به جبهه را در زادگاهش با آشنایان و خانواده در جریان نمیگذاشت و از زبان دوستانش معمولا پی به این موضوع میبردند. بسیار جوانمرد بوده و عملکرد جوانمردانه داشتند.
شهید سیدعلی اصغر در دانشگاه هم با این که درس داشتند، در انجمن اسلامی آن جا خدمت میکرد و یاور دانشجویان مؤمن به انقلاب بود. ایشان آخرین بار در عملیات کربلای5 زمانی که سال سوم دانشگاه بود به آرزوی دیرینهاش که شهادت در راه خدا بود نائل گردید و فروغ روحش به ملکوت آسمانها پرواز کرد. یکی از دوستانش که در این عملیات با ایشان بود میگوید: سید بیسیمچی بود. در آن شب سرد و تیره شلمچه در گروه با هم پیشروی میکردیم ایشان تیری به کتفشان خورده بود. من و دوستانش اصرار میکردیم که پیشروی نکند ولی سید قبول نکردند، در همین موقع گلولهی خمپارهای سیدعلی اصغر ما را از پیشروی بازداشت و روح ایشان همان طور که خود میخواست در 65/11/7 به ملکوت آسمانها پرواز کرد. شهید سیدعلی اصغر جاهد مدت دو ماه مفقود الجسد بودند و پیکر مطهرشان در مورخه (65/12/20) پیدا شد و دفن گردید. محل شهادت ایشان در منطقه شلمچه در پاسگاه زید بود و در عملیات مرحله دوم کربلای5 به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
هرچند که ایشان به قدری افتاده بود که موقعی که دانشجو بودند و از آن طریق به جبهه میرفتند اگر تعریفی از خود میشنید ناراحت شده و خجالت میکشیدند و هیچ گاه راضی به شنیدن توصیفات دربارهی خود نبودند.