شهید اصغر آروین در دهم بهمن ماه 1344 در شهر مقدس مشهد متولد شد. دوران کودکی و تحصیلات خود را در همین شهر سپری کرد. در دوران تحصیل فردی منضبط و کوشا بود و علاقه فراوان به مطالعه به ویژه در زمینه های مذهبی داشت. وی همزمان با روزهای پر شور انقلاب به همراه دوستان در راهپیمایی های مردمی شرکت می کرد و حتی در یکی از حملات نیروهای امنیتی رژیم طاغوت مجروح و چند روزی بستری گردید. پس از پیروزی انقلاب نیز از افراد فعال پایگاه بسیج محل بود و شب ها برای حفاظت از مراکز حساس شهر به نگهبانی می پرداخت.
در سال 1359 و با شروع جنک تحمیلی با وجود سن کم برای حضور در جبهه داوطلب شد که پذیرفته نشد اما وی در سال دوم دبیرستان پس از گذراندن دوران آموزش برای مقابله با ضد انقلاب در کردستان موفق به اعزام گردید. خود در نقل خاطره ای نوشته است: «زمانی که برای اولین بار قصد حضور در جبهه را داشتم با مخالفت مادرم روبرو شده و اصرارهای مکرر من ثمری نبخشید تا این که شبی در خواب دیدم که حرم امام رضا(ع) آتش گرفته و همه مردم برای کمک هجوم آورده اند و من ایستاده ام. یکی از رهگذران از من می پرسد چرا ایستاده ای و من در پاسخ می گویم: «مادرم اجازه نمی دهد.» وقتی این خواب را برای مادرم تعریف کردم او اجازه عزیمت به جبهه را به من داد.
شهید اصغر آروین در سال چهارم دبیرستان که برای دومین بار به جبهه اعزام می شد، در عملیات رمضان شرکت کرد و در همین عملیات بر اثر اصابت گلوله خمپاره از ناحیه راست بدن مجروح شد و پس از سپری کردن مدت یک شبانه روز در منطقه عملیاتی به پشت جبهه منتقل گردید. شدت جراحات او به حدی بود که 9 عمل جراحی روی ایشان صورت گرفت و کلیه راست خود را از دست داد و قادر به حرکت دادن دست راست خود نبود. در همین حال شهید آروین دست از فعالیت برنداشت و پس از اتمام دوره دبیرستان در کنکور سال 1363 شرکت کرد در رشته جغرافیا داشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد. تحصیل در دانشگاه مانع انجام فعالیت های جانبی وی نشد ایشان به عنوان عضو شورای پایگاه بسیج به کار مشغول گردید. در سال 1364 با کاروان کربلای 4 عازم جبهه فاو گردید و به عنوان سرگروه مینی کاتیوشا در این عملیات شرکت نمود و بعد از 50 روز به مشهد برگشت و امتحان ترم شش خود را با موفقیت به پایان رساند و دوباره به جبهه فاو اعزام گردید.
در یکی از روزها که شهید آروین برای دیدار دوست صمیمی خود که دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز بود، مرخصی می گیرد دوستش او را نگه می دارد و به این ترتیب از شرکت در عملیاتی که قرار بود در فاو انجام گیرد، باز می ماند. وی پس از بازگشت، به ایلام منتقل می شود و پس از 4 ماه خدمت دوباره به زادگاهش مراجعت می نماید. سرانجام شهید آروین پس از چند بار حضور در جبهه در بیست و هشتم اردیبهشت 1365 در حالی که سر دسته گروه مینی کاتیوشا در عملیات مهران بود، بر اثر اصابت گلوله توپ به شهادت رسید و به دیدار معبود شتافت.