قنبر آقايي
نام پدر : اكبر
دانشگاه : مركز تربيت معلم تهران
مقطع تحصيلي : ------------------
رشته تحصيلي : جغرافيا
مكان تولد : گناباد - روستاي بجستان (خراسان رضوي)
تاريخ تولد : 1338
تاريخ شهادت : 1361/07/15
مكان شهادت : سومار
عمليات : مسلم بن عقيل
نامه شهيد قنبر آقايي به دوستش

بسم الله الرحمن الرحيم

«اللهم اجعل حياتنا جهاد في سبيلك واجعل مماتنا قتلا في سبیلک و اجعلنا في زمره شهداء»

با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی یگانه حامی مستضعفان، پرچمدار حضرت مهدی صاحب الامر (عج) و سلام بر شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی آنان که عرفایی مجاهد و مجاهدانی عارف بودند، آنان که مرگ با عزت را انتخاب نمودند و ثابت نمودند که انسان خاکی و حیوان ناطق می تواند انسانی الهی و انتخابگر باشد و با اراده ای استوار با عصيان علیه همه هواهای نفسانی و رذالت های التذاذي عليه طاغيان و عاصیان بر الله و شياطين واله های جهان شورش کردند و بر همه آن ها تاخت برده و فریاد برآوردند که همانا ملتی که دست خدای بالای دست سربازانش می باشد قدرتمند است و ملتی که الهی شده است به رهبری نائب برحق امام زمان با توانمندی به وسعت همه قدرتمندان شیطانی در مسیر به سوى الله همه هستی خویش را فدا می کند و در خدا متجلی می شود.

سلام بر شما برادر و خواهر عزیز پویندگان فعال راه شهدا (ان شاء الله) آری سلام از آن جا که دل هر مسلمان معتقدی در آن جاست و فرزندان صالح خدا دلشان در آرزویش می تپد اما باز مسئولیت ها بر دوششان سنگینی می کند و به آن ها اجازه نمی دهد که مسئولیت هاشان را رها بگذارند و به واقعیت هم چنین است که اگر فرزندانی چون شماها در پشت جبهه به وظایف و مسئولیت های شرعی و اجتماعی جامه عمل نپوشند و دست ها را بالا زده و فعالانه به کوشش نپردازند امید امام و امت به که می تواند باشد؟ و رزمندگان را به که امیدوار باشد؟

و سلام ما بر همه آن ها که این تکالیف شرعی را درک کرده و در راه خدا زحمت می کشند . برادر ممکن است که هوای جبهه در سرت باشد ولی بدان که در مقابل این هوا ایستادن و صبر کردن خود نیز مجاهده ای بزرگ است و امروز واضح است که هر که در هر جا در صراط مستقیم حرکت کند همانجا جبهه است و جبهه اصلي و خط مقدم جبهه در درون انسان است و مقابله کردن در این خط با اسلحه نفس بسا مشکل تر است. امید است در این جبهه پیروز باشی. ان شا الله

سلام می رسانم از جایی که ماه ها و شاید سال ها (دوسال) جهت خودسازی آرزوی رفتن به آن را می کردم و همیشه به خود وعده می دادم که به جبهه می روم و در حال و هوای حاکم بر آن جا خود را می سازم. می گفتم در جبهه انسان در یک قدمی خداست هر لحظه امکان دارد انسان به خدا بپیوندد و البته این برای همگان آشکار است خدا به ما خیلی نزدیک است که نمی توان اصلا فاصله ای متصور شد ولی نزدیکی ما با خدا معلوم نیست و من فکر می کردم در جبهه به خدا نزدیک تر می شوم اما امروز مشاهده می نمایم که عیب در یک جای دیگر است و این وجود خود من است که به مرض بي درمان گرفتار است و من وقتی خود عرضه حرکت به سوی خدا را نداشته باشم حتی به زور کسی نمی تواند مرا به سوی خدا ببرد ولی از او می خواهم که مرا به رحمت واسعه اش ببخشد و از این همه پرده و حجاب هایی که بین من و او فاصله انداخته است بکاهد و یک روزنه ای به اندازه عبور یک اتم در دم بگشاید که از آن روزنه وجود او را که در همه جا متجلی است و من صم، بکم، عمی او را نمی یابم بتوانیم ببینیم که شاید همان سبب گردد که عاشقش کردم و دیوانه کوي او شوم که دیوانه خدا از او شفا گیرد.

سلام می رسانم از دل دردمندی که مظلوم بود و بی معین و به دنبال مراد می گشت. از این نهاد به آن نهاد، از این شهر به آن شهر، از این منطقه به آن منطقه، شاید در این جا و آن جا زمینه ای باشد و در آن زمین چشمه ای که زنگار دل بدو بشویم. نشد که نشد، و هنوز هم با نگاهی به گذشته خویش نمی توانم امیدوار به یافتن مراد باشم اما گهگاهی در دعاها و کتاب ها و سخنرانی ها شنیده و خوانده ام که خدا ستار العيوب است، غفار الذنوب است رحيم و لطیف است، رحمان و شفيع و عزيز است، سلیم و کریم است، مجید است، و این همه و آن همه را که او دارد و ما نمی دانیم در ناامیدی امیدی بس بزرگ است و در پایان تاریکی شب، سپیدی را نوید می دهد و بدین جهت است که نشاید او را رها کردن و قطع امید وصال نمودن.

عاشقان کوی او سر داده اند / ما هنوز اندر پس نیزارها وامانده ایم

و سلام می کنم از بازاری که در او از گران فروشان و محتکران و تروریست های اقتصادی این جلادان خونخوار خبری نیست ودلالان قداره بند و رباخواران را دل حضور در بازار و توان اظهار وجود نیست از بازاری که مشتاقان لقاء الله در انتظار خریدارند و خریدار، چون ما مستضعف و مسکین و متکین نیست او خدای غنی و قادر است که در بازار می گردد و عاشقان را به ارزهای گوناگون حتی به بهای خودش خریداری می شود: "و أنا ديته" و می گویند که:

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند / روبه صفتان زشت خو را نکشند

و ما در گوشه چهارشنبه بازار افتاده و زنگار گرفته و زیر گرد و غبار و خاک گمشده از امید به خریدار خجلت می بریم اما شاید نظر لطف او از لابلای بازار در گوشه چهارشنبه بازار از ورای همه گرد و خاک ها بر ما بیفتد و به قطره ای خون که در راه خود از ما بگیرد زنگار ما را بزداید و خاک ها را بشوید و جنس تشناک و ناقص ما را خریدار شود. ان شاء الله

از کنار رود کارون سلام عرض می کنم کدام کارون، نه آن کارونی که محل فحشا و منکر نامردان و نا زنان مفسد بود و ترانه ها و آوازهای رقاصه ها را زینت دهنده بود، نه کارونی که مفرح شاه و شاه بچه گان بود. کارونی که خون شهید در او جاری و هزاران بشر خاکی بدو مزکی شد و آب غسلشان که همانا خون است، خروشان و غران به سوی کاخ های مستکبرین روان و نابودی شیاطین جهانی را نوید می دهد. کارونی که در کنارش فرزندان اسلام به دستی جان و به دیگر کف قرآن ندای هل من ناصر خمینی را لبیک گفته می روند که پرچم پرافتخار لااله الا الله و محمد رسول الله را بر فراز بلندترین قله های جهان و بر بام بزرگ کاخ های قدرتمندترین طاغیان به اهتزاز در آورند و این قانونی است که بانک لااله الا الله و الله اكبر ندای مجاهدان باشد و مجاهدان في سبيل الله باشند. اگر چه همه کفر و نفاق روی زمین در مقابلشان بایستد هیچ کدام را توان غلبه بر آن ها نخواهد بود و این فرزندان خمینی مردانه و على وار همه به زنجیر کشیده شدگان زمین و زمان را آزاد و همه غارتگران را به بند خواهند کشید.

"اللهم احفظ امام الخمينی و انصر جیوش المسلمین و اخذل جیوش الکافرین والسلام علی عباده الله الجاهدین."

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.