احمد حاج نقی در اول اسفند 1343 در نیشابور در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. در سن 6 سالگی وارد دبستان قائم گردید و پس از سپری کردن دوران ابتدایی، تحصیلات دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان نیشابور ادامه داد. در پاره ای از مواقع با زمزمه های خود شعرهایی نیز می سرود و به مطالعه ی اشعار عارفانه نیز علاقه وافری داشت.
احمد در سال 1359 بدون اطلاع والدین خود عزم هجرت به جبهه های نور علیه ظلمت نمود، او در آن هنگام 16 سال بیش تر نداشت، وی پس از انجام ماموریت به نیشابور بازگشت و تحصیلات خود را پی گرفت، اما پس از مدتی دل بی شکیبش با یاد یاران همدل و همسنگرش به سوی جبهه ها پر کشید و خود او نیز به دنبال دل شیفته اش، به ارتفاعات کردستان پرواز کرد. چند ماهی بیش از حضور احمد در کردستان نمی گذشت که خبر بیماری مادر مهربانش، دلش را هوایی خانه کرد. به عیادت مادر شتافت و کمر به خدمت آن جانمایه محبت و ایثار بست. دل احمد اما همچنان در آسمان جبهه پر می زد. یاران احمد حاج نقی می گویند: «او خویش را متعلق به این دنیا نمی دانست و مدام تکرار می کرد که: ما رفتنی هستیم و باید هر چه زودتر برویم، این اعزام ها هم مقدمه ای است برای عادت کردن ما به سفر ابدی مان.» چهل ماه حضور احمد در مناطق مختلف جنگی و شرکت در اغلب عملیات ها، از وی چهره ای سرشناس در جبهه ها ساخته بود، به گونه ای که در اغلب جبهه ها از او به عنوان رزمنده ای مقاوم و دلاور یاد می شد.
وی در سال 1364 ضمن انجام عملیات میمک، از ناحیه بازوی راست مورد اصابت شدید ترکش خمپاره قرار گرفت، اما پس از بهبودی مجددا به جبهه عزیمت کرد. احمد که آموخته بود چگونه از کم ترین فرصت ها، بیش ترین بهره ها را ببرد، در آخرین مرخصی کوتاهی که به زادگاه خویش داشت، در کنکور سراسری شرکت کرد و به پشتوانه علاقه ای که به شعر و شاعری داشت، در رشته ادبیات مرکز تربیت معلم رجایی تربت حیدریه پذیرفته شد. وی چند صباحی نیز به تحصیل در این رشته پرداخت، اما این بار نیز دوری از جبهه را دوام نیاورد. در سال 1365 دشمن بعثی با هجوم به شهر و ارتفاعات مهران، آن منطقه را به تصرف خود درآورد ولی دیری نپایید که این منطقه مظلوم، طی عملیاتی جانانه توسط دلاوران و رزمندگان کفر ستیز اسلام آزاد گردید، در این عملیات احمد، فرماندهی گروهان را برعهده داشت.
دلاور احمد حاج نقی، سرانجام در مورخ 1365/2/29 که مقارن با شب نوزدهم ماه مبارک رمضان بود، هنگام سرکشی از نیروهای تحت امرش در خطوط مقدم، مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به شهادت رسید.