شهید عزت الملوک کاووسی در بیست و هشتم آبان سال 1337 در مشهد به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی همراه خانواده به تهران آمد و در دبیرستان های دکتر فاطمه سیاح، کاخ و هدف تحصیل کرد. بعد از گرفتن دیپلم، در کنکور شرکت کرده و سال 1356در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد. از کودکی پر کار بود و زیاد مطالعه می کرد، از صبح تا پاسی از شب مشغول تحقیق و مطالعه بود. در دوران دبیرستان بود که خویشتن را شناخت و راهش را یافت و مذهب را تنها راه نیل به هدفش دید. با مطالعه کتاب های معلم و دکتر علی شریعتی با اسلام انقلابی آشنا شد. تاریخ، فلسفه، قرآن، نهج البلاغه و حتی داستان های انقلابی و پایداری ملت ها را به طور منظم می خواند، درس های استاد شهید مطهری و نوارهای تفسیر قرآن را به دقت مطالعه می کرد و یادداشت بر می داشت، تفکر در آیات قرآن و حفظ آن ها و کار تحقیقی روی نهج البلاغه را مشتاقانه انجام می داد. عشق به محرومان و کمک به بینوایان او را به دور افتاده ترین محله های شهر می کشاند. با کمک هزینه دانشکده و پولی که از خانواده می گرفت، امکاناتی را برای محرومان فراهم می کرد. وی به زبان انگلیسی و عربی تسلط داشت و کتاب های ابوعلی سینا را به زبان اصلی (عربی) مطالعه می کرد. شهید کاووسی جسم و جان خویش را امانتی گرانبها می دانست که خدا چند روزی به او سپرده است و باید سالم و طاهر به او بازگرداند. فعالیت عقیدتی سیاسی عزت الملوک با جرقه انقلاب اسلامی از دی ماه 56 (ترم دوم تحصیلی) زده شد. برای او هدف خدا بود و بس. دقت، نکته بینی و هوشیاری، شجاعت، تواضع و پرکاری از خصوصیات برجسته او بود. او نه تنها برای شناخت اسلام اصیل مطالعه ای بنیادی داشت بلکه کار و فعالیت و عشق و عطوفت در برنامه زندگی اش جای خاص خود را داشت. زمستان ها به کرج می رفت و در آن جا درس قرآن می داد. در آن جا و در میدان غار و جوادیه کتابخانه درست کرده بود و کلاس های نهضت تشکیل داد و تدریس کمک های اولیه نیز می نمود. این همه را تنها و تنها به عشق خدا و برای رضای او انجام می داد. برای او هدف خدا بود و بس. به خوبی می دانست که وظیفه اش به عنوان یک خواهر، یک انسان و از همه مهم تر به عنوان یک مسلمان چیست. او ارزش خویش را شناخته بود و دریافته بود که چگونه باید از این استعدادها و نعمت هایی که خدا در وجودش نهاده است. حداکثر استفاده را بنماید.
هنگامی که امام خمینی عراق را به قصد کویت ترک کردند، دولت کویت ایشان را نپذیرفتند. برای اعتراض به این اقدام، دانشجویان پزشکی تصمیم به تعطیلی کلاس های درس گرفتند و در محوطه دانشگاه تظاهرات کردند. پرچم دار این حرکت، خانم کاووسی بود. اگر سخنان ایشان به دانشجویانی که کلاس را ترک نمی کردند را به یاد آوریم، می فهمیم که مسئولیت مان چقدر سنگین است. فریاد او این بود که «من متعجبم شما که لااله الاالله گفته اید، چگونه حاضر می شوید دستور غیر خدا را اجرا کنید.» در این تظاهرات با تلاش این شهید حتی دانشجویان بورسیه ارتش شاهنشاهی نیز شرکت کردند. استادان و بسیاری از مسئولان دانشکده نیز در این تظاهرات همراهی کردند.
چیزی عزت الملوک کاووسی را در خانواده فردی و اجتماعی به افتخار شهد شهادت نائل نمود خودآگاهی و مبارزه با نفسش بود. ایشان قبل از این که یک مبارز و یک فعال انقلابی باشد یک انسان کامل بود و در مسیر انسانیت خود گام بر می داشت و این مهم است که آدمی خود را بشناسد و راه خویش را در این شناخت پیدا کند.
شهید عزت الملوک کاووسی همچنان که از نظر علمی مظهر کاملی از اخلاق پزشکی بود، عملا هم نشان داد که از حیث فداکاری در راه انجام وظایف مقدس پزشکی حتی از جانبازی هم دریغ ندارد. در روز 22 بهمن ماه 1357 برای نجات جان مجروحان سر از پا نمی شناخت و در زیر آتشبار تفنگ و گلوله بدون اندک ترسی از کشته شدن، عده زیادی از زخمی ها را نجات داد ولی هنگامی که یکی از مجروحان داخل آمبولانس می گذاشت؛ گلوله ای از تبار ظلم، بدن نازینش را هدف قرار داد و روح معصوم این شهید راه حق به ملکوت اعلی راه یافت و همدم فرشتگان آسمان گردید. کسی که با خروش توفنده خویش و با فریادی به بلندای آسمان و با عزمی به استواری کوه ها و با خونی به سرخی شهیدان صدراسلام به لقاءالله پیوست.
شهید عزت الملوک کاووسی دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران همان پزشک انسان دوست و انقلابی است که قلبش آماج گلوله های رژیم ستم پیشه پهلوی قرار می گیرد و در حین امداد رسانی به مجروحین خیابانی به شهادت می رسد و در بیمارستان امام خمینی (ره) محل خدمت خود به خاک سپرده می شود.