محمدصادق خورشيدي
نام پدر : محمدرضا
دانشگاه : مركز تربيت معلم شهيد خورشيدي مشهد
مقطع تحصيلي : كارداني
رشته تحصيلي : آموزش ابتدايي
مكان تولد : تربت جام (خراسان رضوي)
تاريخ تولد : 1340
تاريخ شهادت : 1360/02/10
مكان شهادت : تپه هاي الله اكبر

صادق در سال 1340 در یکی از کوچه های تربت جام در خانواده ای مذهبی و متوسط دیده به جهان گشود. در چهار سالگی مادر مهربان و مومنش او و دو برادر و سه خواهرش را تنها گذاشت و او از کودکی طعم تلخ بی مادری را چشید مخصوصا که کوچک ترین پسر خانواده نیز بود. به زودی ازدواج پدرش کمی از رنج بی مادری او کاست زیرا نامادری مهربان آن ها را همچون مادرشان دوست
می داشت. مغازه پدرش دیوار به دیوار مسجد بود و با بانگ اذان پدر دست از معامله برمی داشت و به نماز جماعت می شتافت و او در کنار چنین پدری رشد می کرد و بزرگ می شد. در درس مدرسه شاگردی زرنگ و حساس بود و در کنار مدرسه در کار به پدرش نیز کمک می کرد. علاقه به کشف مجهولات اصول عقاید و ایدئولوژی اسلامی او را به جلساتی که هفته ای یک بار در خانه ها تشکیل می شد کشاند. دوران نوجوانی را در پی کسب علم و در جلسات مذهبی در کنار پدر سپری کرد. همین امر بر آگاهی های او درباره ماهیت ضد انسانی رژیم در مقابل همکلاسانش وسعت بیش تری می بخشید که باعث تلاش هرچه بیش تر در جهت سرنگونی رژیم شاه شد. ازجمله این که با همکاری چند تن از دوستانش دبیرستانی را که در آن درس می خواند به تعطیلی کشاند و به همین دلیل نیز به شهربانی احضار شد.

با ورود به دانشسرای تربیت معلم در رشته آموزش ابتدایی با موفقیت مقاطع تحصیلی را پشت سر گذاشت و در آن جا مشغول به تحصیل شد. از نظر اخلاقی بسیار خوش برخورد و مهربان و دلسوز و کوشا بود، در رفع مشکلات به افراد خانواده و دوستان کمک می کرد، نماز را در اول وقت به جا می آورد و با حضور در کلاس های اخلاق شهید علی اکبر دهقان خصائص مکتبی بودن را فراگرفت. در اوایل انقلاب از جوانان پرشور و فعال بود و به همین جهت یک روز مامورین شاه با هجوم به منزل وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند و باعث شد شهید شهر را ترک کند و با گروه های مسلح ضد رژیم (مجاهدین) به همکاری پرداخت. به رهبری روحانیت به فعالیت های اسلامی خود در راه رسیدن به پیروزی نهایی انقلاب اسلامی ادامه می داد اما پس از مدتی با اطلاع از دیدگاه امام نسبت به آنان پیروی از خط امام را برگزید و در هر فرصتی به افشای چهره آنان پرداخت..

در سال دوم تحصیل در تربیت معلم یعنی سال 59 پدر ر ا از دست داد و سرپرستی خانواده به دست او افتاد. شهید در چشم دوستان و همرزمانش خونگرم، مهربان و خنده رو بود، صداقت و پاکی در اعمال، رفتار و گفتارش هویدا بود. با همه ساده و صمیمی بود. در بحث ها و گفتگوها زیاد حوصله به خرج می داد و خیلی کم ناراحت و عصبانی می شد.

وقتی حکومت بعث عراق به سرزمین اسلامیمان هجوم آورد و تجاوز گرانه به شهرهایمان تاخت، شوق جهاد در راه اسلام قلبش را به تپش آورد و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی از سوی تربیت معلم مشهد به همراه
50 تن دیگر از برادرانش به جبهه های جنوب شتافت. در تمرینات رزمی هم پر تحرک بود و با توجه به این که از نظر جسمی کمی ضعیف بود و تمرینات روز و شب به او فشار زیادی می آورد باز هم با سعی تمام تمرینات را به خوبی انجام می داد. نیروی ایمان و استواری اراده ای که در او بود نگذاشت که سختی اوضاع ذره ای در عزم راسخش خلل به وجود آورد در هنگام آموزش چندین بار زخم های کوچک و سطحی برداشت.
وقتی از او درخواست می کنند به کردستان برود می گوید من می خواهم مستقیما در جنگ با بعثی های کافر شرکت داشته باشم. در جبهه مسئولیت های فراوانی را قبول کرده و همیشه سعی می کرد کار همرزمانش را راه بیاندازد. وقتی در ستاد شخصی از او می پرسد کارت در جبهه چیست؟ می گوید دیده بان هستم ولی هر کار به من بدهند انجام می دهم و حاضرم مسئولیت های دیگر را نیز قبول کنم.

سرانجام در ده اردیبهشت سال 60 وقتی که به همراه سه تن از همرزمانش از ماموریت شناسایی در جبهه الله اکبر با موفقیت در حال بازگشت بود به شهادت رسید.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.