هدايت الله طيب
نام پدر : صفرقلي
دانشگاه : سنت پترزبورگ ايالت فلوريداي آمريكا
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مهندسي كشاورزي
مكان تولد : كهگيلويه - روستاي آب بهاره (كهكيلويه و بوير احمد)
تاريخ تولد : 1333/05/14
تاريخ شهادت : 1361/01/05
سمت : معاون گردان تيپ 48 فتح-فرمانده تانك هاي چيفتن در عمليات فتح المبين
مكان شهادت : تنگه رقابيه

بسم الله الرحمن الرحيم

زندگينامه شهيد از جان گذشته روح الله: هدايت الله طيب

هدايت الله طيب در سال 1333 در روستاي واقع در موگر در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود. دوران كودكي خود را تا سال 1340 در روستاي موگر دركنار پدر و مادر خود با تربيت اسلامي مي گذارند و در سال1341 دوران تحصيلي خود را شروع كرد و دوران دبستان خود را در دبستان ابتدايي پاقلعه گذارند بقيه دوران ابتدايي خود را در سوق گذراند ولي اين شهيد چون علاقة فراوان به علم و دانش داشت و در روستاي سوق مدرسه راهنمايي وجود نداشت در سال 1348 از روستاي سوق به سوي شهر بهبهان مهاجرت كرد و در مدرسه25 شهريور بهبهان شروع به تحصیل کرد. شهيد طيب در دوران دبيرستان فعاليتي عليه رژيم طاغوتي شاهنشاهي شروع كرد و در سال 1353 كه ديگر دوران پايان تحصيل او بود در بعضي ار امتحانات شركت كرد كه ناگاه بدست ساواک گچساران دستگير شد .مدت دو شبانه روز زندان بود و بعد از آن شهيد حق را آزاد كردند و به او هشدار دادند كه اگر كسي عليه او گزارش مي داد بلافاصله او را نابود مي كردند. بعد از انكه او از زندان آزاد شد در بقية امتحانات شركت نكرد و به روستاي سوق آمد كه از بقيه امتحانات شهريور كه يكي از آنها را امتحان نداده بود. رئيس دبيرستان با در نظر گرفتن وضع درسي او نمره درسي را به او داد و او قبول شد.

بعد از دوران ديپلم دوران سربازي او شروع شد و در سال 1354 اعزام به سربازي شد و در دوران سربازي به عنوان گروهبان يكم انتخاب گرديد و در سال 1356دوران سربازي خود را به پايان رسانيد اما در دوران سربازي مواظب بود كه مبادا ديگر به دست ساواک دستگير شود.

پس از اتمام سربازي خود به روستايي كه در آن زندگي مي كرد بازگشت اما چون مي دانست كه دوباره هر لحظه ساواكيان عليه او به ادارة ساواگ گزارش مي دهند و خود را در امان نديد از انجا به شهر اهواز هجرت فرمود و مدت چند ماهي را در يك شركت خارجي بنام شركت «كنتركسيون» گذراند. البته نامبرده در آن شركت رئيس كارگزيني بود و در طول مدت اين چند ماهي كه آنجا بود فعاليت اسلامي داشت از جمله كتاب و نوار هاي مذهبي بين كساني كه در آن شركت كار مي كردند پخش مي نمود تا اينكه ساواک از كار او و دوستانش باخبر شدند و يكي از دوستانش را كه براي بدست آوردن كتاب و نوارهاي مذهبي همكاري مي نمود دستگير كردند و چون شهيد طيب مي دانست كه اگر در آن شركت بماند ساواک او را دستگير خواهد كرد پول، مدت زماني را كه آنجا كار كرده گرفت و بسوي بهبهان حركت كرد كه مبادا به دست ساواک بيفتد. يك ماه را در بهبهان گذراند و تازه مردم در بعضي از شهرها عليه شاه خائن دست به تظاهرات مي زدند كه يكي از اين شهر ها بهبهان بود و شهيد طيب مدتي را كه آنجا بود در تظاهرات همگام با مردم بود تا اينكه مدارك خود را براي رفتن به آمريكا تهيه نمود و در روز 15شهريور1356 در فرودگاه آبادان ايران را به قصد آمريكا ترك نمود و مدتي در آمريكا بيكار بود تا خانه و ساير وسائل درسي خود را در آنجا آماده كرد و بعد از اينكه تمام امكانات برايش فراهم شد .درس خواندن در يكي از شهرهاي آمريكا به نام فلوريدا آغاز كرد اما چون آنجا دانشجويان انجمن اسلامي نداشتند و فعاليت فراواني در تشكيل انجمن اسلامي كرده است كه از جمله يك قسمت از خانة خود را كه كرايه نشين بود در اختيار دانشجويان قرارداد و پس از مدتي انجمن اسلامي در شهر فلوريدا تشكيل گرديد. ضمناً در رأي گيري كه در بين دانشجويان انجام شد شهيد طيب به عنوان نمايندة انجمن اسلامي دانشجويان واقع در آمريكا انتخاب شد و انجمن اسلامي دانشجويان در شهر فلوريدا شروع به فعاليت اسلامي كرد تا اينكه انقلاب پر ثمر جمهوري اسلامي به رهبري حضرت امام روح الله الموسوي الخميني به پيروزي نهايي خود رسيد و با به پيروزي رسيدن انقلاب اسلامي ايران انجمن اسلامي دانشجويان مسلمان واقع در آمريكا و كانادا پشتيباني خود را از انقلاب اسلامي ايران به رهبري زعيم عالیقدر امام خميني اعلام كردند و فعاليت ها وحركت هاي انجمن هاي اسلامي خود را همگام با ملت غيور و مسلمان ايران به پيش مي بردند تا اينكه لانة جاسوسي آمريكاي جهانخوار در روز 13آبان بدست برادران مسلمان دانشجوي خط امام اشغال شد و افراد مزدور آن دستگير شدند و به گروگان گرفته شدند با به گروگان گرفتن اين مزدوران پليس فاشيست آمريكا و دانشجويان را در آمريكا مورد شكنجه قرار داد و از هر گونه فعاليت و تظاهرات جلوگيري به عمل آورد اما آيا مي توانست جلوگيري از اين آگاهان و مسلمانان زمان به عمل آورد؟ نه نمي توانست آنها يك ثانيه هم تحمل نمي كردند و آرام نمي گرفتند و هرگونه سخنراني و تظاهراتي كه مي خواست از طرف پليس فاشيست آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران انجام مي گرفت از طرف دانشجويان مسلمان و متعهد به نمايندگي شهيد طيب سركوب و منزوي مي كردند و نمي گذاشتند كه تخلفي عليه جمهوري اسلامي ايران برقرار شود .نمونة اين سخنراني يكي از مزدوران آمريكايي كه از وابستگان هويدا بوده است كه در يكي از دانشگاه هاي امريكا مي خواست سخنراني كند دانشجوياني كه در آن شركت كرده بودند با متعهد بودنشان آن را سركوب كردند و پليس فاشيست آمريكا درگير شدند و در نتيجه به پليس فاشيست آمريكا تعدادي از دانشجويان را دستگير كرد .البته فعاليت دانشجويان مسلمان در آمريكا زياد بود اما در اكثر تظاهرات كه از طرف دانشجويان خود را همگام با ملت غيور و مسلمان ايران به پيش مي بردند تا اينكه لانة جاسوسي آمريكاي جانخوار در روز 13 آبان بدست برادران مسلمان دانشجوي خط امام اشغال شد و افراد مزدور آن دستگير شدند و به گروگان گرفته شدند و با به گروگان گرفتن اين مزدوران پليس فاشيست آمريكا دانشجويان را در آمريكا مورد شكنجه قرارداد و از هر گونه فعاليت و تظاهرات جلوگيري به عمل آورد اما آيا مي توان جلوگيري از اين آگاهان و مسلمانان زمان به عمل آورد؟ نه نمي توانست آنها يك ثانيه هم تحمل نمي كردند و آرام نمي گرفتند و هرگونه سخنراني و تظاهراتي كه مي خواست از طرف پليس فاشيست آمريكا بر عليه جمهوري اسلامي ايران انجام مي گرفت از طرف دانشجويان مسلمان و متعهد به نمايندگي شهيد طيب سركوب و منزوي مي كردندونمي گذاشتند كه تخلفي عليه جمهوري اسلامي ايران برقرار شود. نمونه اين سخنراني يكي از مزدوران امريكايي كه از وابستگان هويدا بوده است كه در يكي از دانشگاه هاي آمريكا مي خواست سخنراني كند دانشجوياني كه در آن شركت كرده بودند با متعهد بودنشان آن را سركوب كردند و با پبيس فاشيست آمريكا درگير شدند و در نتيجه پليس فاشيست آمريكا تعدادي از دانشجويان را دستگير كرد. البته فعاليت دانشجويان مسلمان در آمريكا زياد بود اما در اكثر تظاهرات كه از طرف دانشجويان در آمريكا برقرار مي شد پليس فاشيست آمريكا تخم مرغ مي خرديدند و در اختيار مردمي كه در كنار خيابان ها به تماشا پرداخته بودند مي گذاشتند و از آنها مي خواستند كه دانشجويان را با تخم مرغ مورد حمله قراردهند اما در يكي از تظاهرات بود كه دانشجويان مي خواستند از يكي از خيابان هاي شهر كه رو به طرف مسجد بود بروند در نتيجه شهيد طيب با چند تن ديگر از پليس اجازه گرفتند و از صف تظاهرات خارج شدند براي آوردن ماشين، ولي موقعي كه ماشين ها را آوردند مردم اطراف آنها جمع شدند. وي مي گفت هنگامي كه در ماشين بودم همه بطرف من حمله كردند و من درب ماشين را قفل كردم اما جلو ماشين را گرفتند و پليسش را صدا زدم و به من كمك نكرد اما آنها مي خواستند كه ماشين را واژگون كنند .او فرمود من با توكل به خداي يكتا در ماشين را باز كردم و از بين آنها خودم را به صف تظاهركنندگان رسانيدم وخودم را نجات دادم. فعاليت دانشجويان خيلي زياد بود كه از ذكر آنها معذوريم تا اينكه دولت عراق با حمايت آمريكا در سال1359 به كشور مسلمان ايران حمله كرد و مرزها و بعضي از شهرهاي كشورمان را مورد قرار دادند اما به علت اينكه رئيس جمهورمان مردي آمريكاي بود كشور ما آمادگي نداشت دانشجويان آرام نگرفتند. وعده اي از دانشجويان كه در ارتش دورة سلاح هاي سنگين مي ديدند و شهيد طيب كه دورة سلاح هاي سنگين راديده بود با وجود اينكه دو سال و هشت ماه تحصيل كرده بود بقيه تحصيل خود را ناتمام گذاشت و به فرمان امام و مرجع تقليد خود آمريكا را بسوي جبهة جنگ حق عليه باطل ترك گفت و با ديگر برادران دانشجو گروه گروه از آمريكا يا هواپيما بسوي تركيه حركت كردند و از تركيه بوسيله اتوبوس به ايران روانه گرديد پس از مدت سه شبانه روز خود را به تهران رساندند .از جمله اين دانشجويان شهيد طيب بود.

او يكي از كساني بود كه آمريكا را به قصد جبهه ترك گفت و آنها وقتي كه به تهران رسيدند به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تهران خود را معرفي كردند و تشكيل يك گروهان دادند بنام گروهان رزمي مهدي(عج) و خود را براي يك ماه دوره براي رفتن به جبهه جنگ عليه حق باطل آماده كردند كه عده اي از دانشجويان در تهران ؟ كه از جمله شهيد طيب يك ماه دوره را در شيراز گذراند و بعد از تمام شدن دوره بسوي جبهه آبادان حركت كرد.

شهيد از جان گذشته شش ماه را در جبهه آبادان گذراند و در عيد سال 1360در روستايي كه در آن زندگي مي كرد بازگشت و بعد از آنجا بسوي سوق آمد و شروع به فعاليت هاي اسلامي نمود از جمله فعاليت هاي ايشان در مسجدهاي سوق دهنده البته در ماه مبارك رمضان1360 بود و نمايشگاه عكس و پوستر از فعاليتهاي برادران دانشجوي ايراني مقيم آمريكا به معرض نمايش گذاشت و چند تن سخنراني در مسجد سوق دلنده انجام داد و از طرف بخشداري لنده براي رأي گيري جهت رياست جمهوري برای شهيد محمدعلي رجايي انتخاب شد و با وجود اينكه روزه بود از صبح تا ظهر اكثر روستاهايي را كه بايد در آنها رأي گيري به عمل مي آورد پياده پيموده بود اما ظهر تا عصر همان روز را با وجود اينكه زياد تشنه و خسته بود تحمل كرد تا وقت اذان شد و آنوقت افطار صرف كرد و بعد از تمام شدن ماه مبارك رمضان از سوق بسوي بهبهان حركت كرد و تا يك هفته در شهر بهبهان اقامت گزيد و بر اثر فكري كه مي كرد خدايا شهرها و مرزهاي كشورمان را عراق مورد تجاوز قرارداده، و بر اثر مطالعاتي كه شب ها و روزها مي كرد و كمتر استراحت مي نمود دچار يك بيماريي شديد شد و هر چند در بهبهان مدت دو روز به دكتر مراجعه كرد حال ايشان بهتر نشد تا اينكه او را بسوي شيراز حركت دادند و پس از آزمايش ها ومعاينات زياد دكتر به ايشان گفت كه دچار بيماري زخم معده شده است. پس از مداوا دوباره به سوق بازگشت و مدتي را در سوق گذراند و بعد به بهبهان رفت.

در روز دوم آبان سال 1360 بسوي تهران حركت كرد و بعد از چند روز تهران را به قصد اهواز ترك كرد و از طريق پادگان گلف كه واحد آموزشي منطقه8 است با معرفي خود در آنجا براي هماهنگي نيروها انتخاب گرديد كه يك محور كارش در آبادان بود و بعد از مدتي دوباره به گروهان مهدي (عج) كه يك پايگاهش در آبادان بود مراجعت كرد اما چون هر كس كه بخواهد به جبهه برود بايد از طرق يكي از ارگان هاي انقلابي تاييد شود ولي چون شهيد طيب شناخته شده بود و6 ماه احتياط را با فرمانده گروهان رزمي مهدي گذارانده بود او را بطور كامل مي شناخت كه واقعاً چه شخص ارزنده اي است او را به عنوان خود انتخاب كرد، وي تا زمان شروع حمله معاونت گروهان رزمي مهدي(عج) را به عهده داشت اما وقتي كه حمله آغاز شد فرماندهي تانك را به عهده گرفت و بسوي دو كوهه كه نيروها در آنجا مستقر بودند حركت كرد و گروهان مهدي قرار بود بطرف جبهه سوشش ورقابيه حمله كند كه در نتيجه حمله در شب عيد سال1361 به نام حمله فتح المبين و با رمز يا زهرا شروع شد و نيروها پيشروي كردند كه از حملة گروهان رزمي مهدي(عج) قرار بود بسوي جبة سوشش در قابيه حركت كند در اوائل حمله به خوبي نيروهاي بعثي را به عقب راندند اما در نزديكي هاي تنگه رقابيه نيروهاي بعثي استقامت زيادي كردند و در نتيجه درگيري بين دو طرف بسيار شديد شد. فرماندة گروهان رزمي مهدي بوسيله بي سيم به شهيد طيب دستور عق نشيني داد. اما شهيد طيب در جواب فرمود ما آمديم كه بجنگيم و پيشروي كنيم و نيامديم عقب نشيني كنيم واگر دستور عقب نشيني بدهم نیروهاي پياده كه در جلو هستند از آتش توپخانه برخودار نيستند و همه آنها را از بين مي برند پس ما به اميد خداي دانا و آگاه پر توان مي جنگيم اما بعد از دو ساعت درگيري شديد كه بين دو طرف صورت گرفته بود نيروهاي بعثي عراق عقب نشيني كردند و تنگة رقابيه بدست رزمندگان پر توان و سلحشور ايران در آمد و روز چهارم فروردين كه حمله در آن روز چندان شديد نبود بعضي از نيروهاي صدامي خراب شده بود رفت و داشت روي كاغذ چيزهايي يادداشت مي كرد كه در نتيجه يك خمپاره بغل راست تانك خورد وتركش خمپاره به شهيد طيب كه زير تانك بود اصابت كرده شهيد عزيزمان هدايت الله طيب به درجة رفيع شهادت نائل گرديد و به بقاء الله پيوست و بطور خلاصه به مقامي كه هدف و راهش براي بدست آوردن آن بود رسيد و شهيد طيب مدت چهار ماه كه در جبهه بود براي خدمت به اسلام و مسلمين يعني بدون هيچ گونه حقوقي به اسلام خدمت مي كرد تا اينكه به آرزوي ديرينة خود كه همان عشق به لقاء الله بود رسيد و هنگام رفتن به جبهه اين تذكر را داد كه من مي روم به جبهه و شهيد بشوم تا خون من جوشش فراوان تري در بدن مردم استان گهكيلويه و بوير احمد بوجود بياورد و وصيت كرده بود كه دانش آموزان و مردم استان كهكيلويه و بوير احمد و خلاصه برادران ايراني اميدوارم كه استقلال فكري شما در سطح بالا قرار گيرد و يا استقلال فكري داشته باشيد و امام را تنها نگذاريد همدوش و همراه برادران رزمنده اسلام در جبهة جنگ اسلام با كفار كه نقشه زير كفار جهانخوار آمريكايي است شركت نمائيد و ان شاءالله تعالي روحش شاد وراهش پر رهرو باد.

او هميشه با اخلاق اسلامي كه داشت پهلوي مردم ناشناخته نمانده بود، مردم از جان ودل او را دوست مي داشتند... شهيد طيب كم مي گفت و بسيار عمل مي كرد...

و شهيد طيب فرمود:

«مرا در روستاي موگر بخاك بسپاريد» چون او مي گفت مردم آن منطقه محروم هستند.

بسم الله الرحمن الرحيم

قسمتي از زندگي نامه دانشجوي شهيد هدايت الله طيب از قول دانشجو احمد

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا

با سر افرازي تمام شهادت برادر هدايت الله طيب را كه روئيده از شجرة طيبه توحيد و نمونه كامل حزب الله بودم به امام و شما تبريك و تسليت مي گويم.

هدايت از اعضاي صديق و خالص انجمن اسلامي دانشجويان بود در آمريكا وكانادا در شهر تمپا و سنت پترزبورگ فلوريدا بود.

او شيفتة لقاء الله و تشنة شهادت و برخوردار از روحيه اي بي تاب و ناآرام و خون گرم و پر جوش بود با وجود روحيه ماجراجو و مسئوليت پذير و ايثارگر و نيز با حضور دائمش در صحنة درگيري ها و جبلة مبارزه هميشگي حق و باطل از انزوا و تنهايي عجيبي برخودار بود و همواره مشتاق نيايش بود در دعا و نماز و تعبد و تهجد اخلاص پاك و زلالي داشت در عين رابطه اش با خدا يا مردم و با سرنوشت امت اسلام پيوندي عميق و صحيحي داشت او با روحيه اي معترض و پرخاشگر ابوذروار تاب تحمل كوچكترين اغراض در انقلاب اسلامي و خونبار ايران را نداشت و با خشم و نفرتي مقدس و خدايي با شمشير كلام سرخ و آتشين بر منحرفين چپ و راست در خارج كشور مي جوشيد و حسين وار فرياد مظلوميتش پشت منحرفين را مي لرزاند و شفق سرخ شهادت در سيماي گلگون نمايان بود و آواي خونين شهيدان از زبانش و نور لقاء الله از چشمانش همه زبان ها و قدم ها را به فرياد و قيام مي خواند و شب زدگان كوردل را به مبارزه اي روياروي مي طلبيد.

هدايت همچنان در آتش مقدس عشق الهي خود مي سوخت تا اينكه به قصد تهاجمي جوانمردانه و بيمناك به جبهه مقدس جنگ با كفار بعثي شتافت.

هدايت شهيد بنيانگزار انجمن اسلامي در اين شهر بود .او با اين عمل خود و تشكيل انجمن اسلامي صد ها نفر از جوانان امت اسلامي را كه به انحراف كشيده بودند به راه راست هدايت كرد. من حقير در سرزمين الحاد جهاني به شما به تربيت چنين فرزند بزرگي تبريك مي گويم .او سر انجام فداي اسلام عزيز شد، راهش پر رهرو و عزت مسلمين مستدام باد.

يكي از اعضاء انجمن اسلامي دانشجويان در آمريكا وكانادا ـ والسلام.

قسمتي از زندگينامه شهيد هدايت الله طيب از قول برادر دانشجو عبدالرسول طالبي :

در مورد زندگي نامه برادر عزيزمان شهيد طيب در آمريكا بايد عرض كنم كه آشنايي من با ايشان از زمان فعاليت در انجمن اسلامي دانشجويان در آمريكا آغاز شد . من و شهيد هدايت الله و چندين تن از ديگر برادر هاي متعهد تصميم گرفتيم در شهري كه مشغول تحصيل بوديم (سنت پترزبورگ) انجمن اسلامي تشكيل داده تا بتوانيم در مقابل ضد انقلاب ايستادگي كنيم و اين درست مصادف بود با آغاز انقلاب اسلامي يعني اواخر سال 57

شهيد طيب يكي از بنيانگزاران و عاملين اصلي تشكيل انجمن در اين شهر بود. با تلاش اين برادر عزيز ما موفق شديم كه به تبليغات اسلامي و دفاع از انقلاب بپردازيم.

تقريباً هر هفته روزهاي تعطيل يعني يكشنبه ها در منزل ايشان جلسة هفتگي انجمن اسلامي مي شد و ما و ديگر برادران از سخنراني هاي ايشان استفادة فراواني مي كرديم و به اين ترتيب توانستيم در مقابل ضد انقلاب به خوبي ايستادگي كنيم.

برادر شهيد هدايت يكي از افرادي بود كه مرتب و در همه حال با افراد ضد انقلابي در آمريكا درگيري داشت و يك لحظه از فعاليت و كار در مورد انجمن غفلت نمي كرد و در همين رابطه مادر معيت و سرپرستي ايشان در چندين راهپيمايي و تظاهرات و همچنين سمينارهاي فرهنگي انجمن اسلامي سراسري آمريكا و كانادا شركت كرديم كه از جمله تظاهرات مربوط به اقامت شاه معدوم در نيويورگ و تظاهرات در مقابل كاخ سفيد واشنگتن و تظاهراتي در ايالت «لوشيزيانا» را بخاطر مي آورم كه ايشان هميشه پيشاپيش ديگر برادران در اين تظاهرات بود. با آن تجاوز عراق عليه ايران ايشان يك لحظه خواب نداشت و مرتب به من مي گفت كه مي خواهم به ايران بروم ولي پول به اندازه كافي ندارم تا اينكه من با مراجعه به اداره مهاجرت آمريكا ترتيبي دادم كه ما دو نفر را به ايران بفرستند و مخارج سفر را نيز خود آنها پرداخت كردند.

با ورود به ايران به اهواز به منزل آمديم به او گفتم كه چرا منزلتان نمي روي و به خانواده ات سر نمي زني؟ گفت كه اگر من به منزل بروم آنها مانع من مي شوند كه من به جبهة بروم و من مي خواهم اول خودم را معرفي كنم و به جبهه بروم و بعد از آن به منزل رفته و سر مي زنم تا اينكه در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته باشند و نتوانند مانع از رفتنم به جبهه شوند .از اين موضوع مي توانيم بفهميم كه تا چه اندازه اي انقلابي و عاشق به جبهه و اسلام و خدمت در راه خدا بود.

از اين تاريخ يعني از تاريخي كه به جبهه رفت ديگر او را نديدم تا اينكه پس از مدتي تقريباً حدود2 ماه بود كه به منزل من آمد .شادي بسيار جيبي در چهره اش هويدا بود و اين حكايت از روح بلند و اسلامي اين برادر عزيز داشت. پس از آنكه چندين بار به منزل ما آمد تا اينكه چند روز قبل از حملة فتح المبين به سپاه اهواز مراجعه كرد. براي انجام كاري، چهره اش كاملاً نوراني و شهادت در تمام وجودش آشكار بود و سر انجام نيز در راهي كه قدم گذاشته بود شهيد شد.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.