محسن شيرمحمدي
نام پدر : علي محمد
دانشگاه : مركز تربيت معلم
رشته تحصيلي : علوم اجتماعي
مكان تولد : مشهد (خراسان رضوي)
تاريخ تولد : 1342/01/27
تاريخ شهادت : 1362/05/25

شهید محسن شیرمحمدی در بیست و هفتم فروردین ماه سال 2431 هجری شمسی در یک خانواده کارگر بدنیا آمد. دوران کودکی را در دامان پرمهر مادر و پدر گذراند او دوران دبستان و راهنمایی را با موفقیت طی کرد. در این زمان محسن وارد سنین نوجوانی می شد. در سال های 75 75 که آغاز حرکت و انقلاب مردم بر - علیه شاه بود این نوجوان پانزده ساله فعالانه در تظاهرات و راهپیمایی هایی که بر علیه رژیم آمریکایی شاه بر پا می شد شرکت می کرد و در بعضی موارد خود نیز یکی از پیشگامان این تظاهرات بود. پس از پایان دوره راهنمایی در سال 75 وارد دبیرستان شد و فعالیت خود را در دبیرستان آغاز کرد او در
کنار درس به مبارزه نیز می پرداخت، از کنار جریانات انحرافی که بوجود می آمد به سادگی نمی گذشت و دربرابر هر جریانی که در مقابل خط امام مطرح می شد قاطعانه می ایستاد.
بعد از پیروزی انقلاب تمام وقت خود را برای انقلاب و اسلام گذاشته بود و فعالانه در این راه گام برمی داشت، محسن یکی از بنیانگذاران انجمن اسلامی دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ بود و به طور جدی با منافقین و سایر گروه های چپ و منحرف که در دبیرستان فعالیت می کردند برخورد می کرد و آن ها را افشا می نمود. با بسیج سپاه پاسداران و حزب جمهوری اسلامی از نزدیک همکاری می کرد ودر کنار این فعالیت ها به ورزش نیز اهمیت می داد، در مسابقات دوومیدانی شرکت می کرد و ظرف مدت کوتاهی در ایستگاه دوومیدانی راه آهن مشهد مقام اول را کسب کرد. با شروع جنگ تحمیلی او که می خواست عازم جبهه شود در هنگام آموزش پایش شکست و برای مدتی خانه نشین شد اما بعد ازآن به درس ادامه داد ودر سال 52 موفق به اخذ دیپلم در رشته اقتصاد گردید. از اول تابستان سال 52 در بسیج دانش آموزی فعالیت خود را آغاز کرد و در اردوها و برنامه هایی که از طرف بسیج دانش آموزی در نظر گرفته شده بود حضور فعال و مسئولانه داشت.
از آنجا که به معلمی علاقه داشت و به آن اهمیت می داد در کنکور تربیت معلم شرکت کرد و در رشته علوم
اجتماعی دانشگاه تربیت معلم پذیرفته شد، حدود سه ماه در آنجا مشغول تحصیل شد ولی آنجا نیز روح بزرگ او را اقناع نمی کرد و در نیمه اسفند سال 52 بود که درس را رها کرد و از طریق بسیج سپاه به جبهه اعزام شد، در آنجا به دلیل ایمان و شجاعتش او را برای واحد اطلاعات عملیات )لشگر 7نصر(برگزیده بودند و او نیز کارش را در منطقه عملیاتی والفجر 2 به خوبی انجام داد، پس از پایان عملیات والفجر 2 برای شناسایی و کسب اطلاعات از منطقه عملیاتی والفجر 4 به غرب اعزام شد و بعد از تقریبا چهار ماه و در حالی که کارش در منطقه تمام شده بود به مرخصی آمد.از همان روز اول کاملا مشهود بود که تغییرات کلی در روحیات و حالات او انجام پذیرفته است به طوری که نمازها را خیلی خاشعانه و با یک حالت روحانی می خواند در سجده ها و دعاهای دست خیلی استغاثه می کرد و آرزوی پیروزی انقلاب اسلامی را داشت. با وجودی که بیش از سه ماه در جبهه بود و دوره او تمام شده بود دوباره عازم جبهه شد و در منطقه عملیاتی والفجر 4 به نبرد ادامه داد در عملیات والفجر 4 در کلیه پاتک هایی که از طرف دشمن انجام می شد برعلیه دشمن شرکت می کرد تا اینکه در یکی از همین پاتک ها که در تاریخ 13 مرداد سال 51 از طرف دشمن انجام شد به شهادت رسید.

نحوه شهادت او را دوستان همسنگرش چنین تعریف می کنند: محسن و چند نفر از دوستانش ماموریت داشتند تپه ای را که مشرف به خاکریز خودمان بود حفظ کنند، دشمن خیلی تلاش می کرد که این تپه را اشغال کند زیرا با سقوط تپه خاکریز نیز به دست آن ها می افتاد. محسن و دوستانش قهرمانانه از این تپه دفاع می کردند، در حین نبرد پای محسن زخمی می شود و از تپه پایین می آید، هر چه دوستانش اصرار می کنند به پشت خط برگردد قبول نمی کند و با پارچه ای پایش را می بندد و دومرتبه جلو می رود در این هنگام عراقی ها خیلی نزدیک شده بودند طوری که دیگر جنگ تن به تن شده بودکه ترکش خمپاره ای به سر او اصابت می کند و روح پاکش به آسمان ها پرواز می کند. با شهادت محسن و یکی از دوستانش )خلیل ظفر( و شهامت و استقامت همرزمان او دشمن شکست خورده و عقب نشینی می کند.
شجاعت و نحوه شهادت او برای سایر دوستان و همسنگرانش نمونه و الگوست چرا که آن ها می گفتند بایدمثل محسن جنگید و شهید شد.
محسن جوانی مسلمان، مخلص، مومن و متعهد بود، امام را از صمیم قلب دوست داشت.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.