بهروز رئيسي
نام پدر : محمود
دانشگاه : دانشكده كشاورزي شهركرد
مقطع تحصيلي : ------------------
رشته تحصيلي : دامپروري
مكان تولد : شهركرد (چهار محال و بختياري)
تاريخ تولد : 1337
تاريخ شهادت : 1361/04/23
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : رمضان

شهید بهروز رئیسی دهکردی در سال 1337 در خانواده ای مذهبی در شهرکرد به دنیا آمد. از همان دوران کودکی روحی خدا جو داشت و پیوسته در مجالس مذهبی شرکت می کرد. وی تحصیلات ابتدایی خود را در شهرکرد و اصفهان به پایان رساند و سپس تحصیلات دبیرستانی خود را در دبیرستان های شهید مظلوم دکتر بهشتی و سیدجمال الدین اسدآبادی شهرکرد گذراند و پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان به دانشسرای راهنمایی اصفهان رفت. از همان موقع بود که مبارزات مذهبی را به طور جدی آغاز کرد و یک بار توسط ساواک اصفهان دستگیر شد و مورد ضرب و شتم شدید واقع شد اما دست از افشای رژیم شاه برنداشت. وی از همان ابتدا علاقه وافر به امام و روحانیت داشته و پیوسته تاکید می کرد که حتما امام را در همه موقع دعا کنید و همیشه در مجالس که توسط برادران حزب اللهی در اصفهان برقرار می شد شرکت می کرد. فعالیت او همچنان ادامه داشت تا شروع راهپیمایی و تظاهرات که وی به شهرکرد آمد و در کنار معلم و راهنمایش شهید رحمان استگی و دیگر برادران در نظم دادن به تظاهرات سعی زیاد کرد و همچنین مسئولیت انتظامات تظاهرات را به عهده گرفت و هیچ موقع در راهی که امامش رهبر آن بود سستی به خود راه نداد و روح سرکش او آرام نمی گرفت تا آن که انقلاب به پیروزی رسید. در این جا بود که او بارها می گفت که حال مسئولیت ما صد چندان شد چون محفوظ نگاه داشتن انقلاب اسلامی و دست آوردهای آن مشکل تر از خود انقلاب است باید تلاش را زیادتر کرد. او به خاطر همین منظور پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای رشد فکری جوانان و آشنایی با نویسندگان متعهد اسلامی اقدام به تشکیل کانون فرهنگی ایمان کرد. این کانون جهت بعد وسیع فعالت فرهنگی که انجام می داد ضد انقلابیون و گروهک ها به آن لقب کانون فرهنگی ارتجاع داده بودند. با تشکیل حزب جمهوری اسلامی به فعالیت در حزب پرداخت و همواره تاکید بر پیروی از خط مشی حزب که همان خط اصیل انقلاب اسلامی که باعث انسجام ملت و مبارزه با خطوط انحرافی موجود بود می کرد. پس از فارغ تحصیل شدن از دانشسرای راهنمایی با نظر معلم شهیدش رحمان استکی بلافاصله به معلمی در روستای چلیچه که در آن زمان به علت فعالیت گروهک ها در آن جا جوی نامطلوب داشت اعزام شد و به ترویج ایدئولوژی اسلامی و ابلاغ پیام انقلاب اسلامی و امام پرداخت و ماموریتی را که داشت به نحو احسن انجام داد.

وی در سال 59 در رشته دامپروری دانشگاه دامپروری شهرکرد پذیرفته شد و در دانشکده از موسسین انجمن اسلامی بود. دراین موقع بود که تمام وقت خود را یا باید در کنار روستائیان محروم پلیچه و یا در کنار برادران انجمن اسلامی دانشکده قرار دهد و در نتیجه کانون فرهنگی ایمان را تعطیل و تمام کتاب های موجود را به کتابخانه ای در روستای جونقان که در نزدیکی محل کارش بود اهدا کرد. او همواره می گفت منطقه از مسئله ای که بیش تر از همه رنج می برد فقر فرهنگی است که برای از بین بردن این فقر باید با احداث کتابخانه ها در روند انقلاب اسلامیمان هرچه بیش تر تلاش کنیم. جنگ تحمیلی شروع شد و او هیچ آرام نمی گرفت و خواستار اعزام به جبهه بود ولی چون معلم بود مسئولیتش به او اجازه این کار را نمی داد تا این که در مهرماه سال 1360 به عنوان داوطلب با توجه به این که دانشجو بود به علت عشق به معشوقش خدا که در جبهه یافته بود به سوی جبهه شتافت و پس از حدود سه ماه آموزش نظامی به جبهه های جنوب رفت. وی از همان روز اول که پای به خاک مقدس خوزستان گذاشت آرزوی شهادت می کرد و خانواده اش را همواره آماده برای روزی که شهید می شود می کرد زیرا که خدایش او را خبر داده بود. وی در تمام عملیاتی که در سال 61 انجام شد(عملیات فتح المبین، بیت المقدس، آزادسازی خرمشهر) به طور کامل شرکت کرد. در عملیات بیت المقدس همراه و همرزم همیشگی اش شهید مجتبی سجادی با او بود تا این که چند روز قبل از شهادتش به مرخصی آمد. وی در مدتی که در بین برادران و خواهرانش بود همواره حرف از شهادت و بارها به دوستانش گفته بود که این آخرین باری است که من را می بیند. او دوباره به سوی جبهه شتافت و در روز 31/4/23 در شب بیست و سوم ماه رمضان(شب قدر) با شروع عملیات رمضان همراه با همرزمش شهید سعید لطفی به سوی خدایش شتافت و شهادت را با آغوش باز پذیرفت.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.