ایرج خسرویان در سال ۱۳۳۸ در یک خانواده مذهبی و کشاورز در روستای سرچاه از توابع بخش اردل استان چهارمحال و بختیاری چشم به جهان گشود. او از همان کودکی از هوش و استعداد عجیب و حافظه ای قوی برخوردار بود. ایشان در مجالس سوگواری مذهبی به ویژه مراسم عزاداری امام حسین(ع) شرکت می کرد. شهید خسرویان دوره تحصیلی تا کلاس پنجم ابتدایی را در زادگاهش بود و سپس به دلیل نداشتن مدرسه در روستا از کلاس ششم ابتدایی تا هشتم دبیرستان را در اردل برای مدت سه سال تحصیل کرد و برای ادامه تحصیل خود به شهرکرد رفت و در دبیرستان امیرکبیر شهرکرد دوره اول دبیرستان را به اتمام رسانده و در سال 1351 در رشته ریاضی در دبیرستان شهید بهشتی مشغول تحصیل شد. در سال 1356 موفق به اخذ دیپلم در رشته ریاضی گردید. در سال 1357 در کنکور شرکت کرد و در دانشگاه اصفهان در رشته ریاضی پذیرفته شد. ورود وی به دانشگاه مصادف بود با پیروزی انقلاب اسلامی و فعالیت های گروه های محارب و منحرف و منافق. شهید خسرویان با برهان و منطق و استدلال با گروهک ها برخود اسلامی، صحیح، اصولی و قاطع داشت و همواره به افشاگری ماهیت ریاکارانه آنان پرداخت. بعد از شروع انقلاب فرهنگی در دانشگاه و تعطیل شدن آن او به همراه دیگر برادران در جهاد دانشگاهی به فعالیت پرداخت و برای پیشبرد اهداف مقدس اسلام شب و روز کوشش می کرد.
او همیشه به فکر محرومین و مستضعفین جامعه به ویژه مردم رنج دیده و محروم منطقه خود که با انواع محرومیت ها و مشقت ها دست به گریبان بودند بود و سعی می کرد در حد توان به این قشر مشقت دیده یاری رساند تا آن جا که با کمک برادران جهاد دانشگاهی با هلیکوپتر با یک اکیپ پزشکی برای درمان روستاییان به این منطقه آمدند و در جای دیگر در حدود سه ماه با برادران جهاد سازندگی در جاده تنگ بیابان در دیناران مشغول به کار بودند و همه این ها برای خدمت به محرومین بود که خود او درباره ی آن ها می گوید: «هستند کسانی که حتی یک بار هم میوه ای نخوردند و لحاف رویشان آسمان آبی و تشک نرم زیر پایشان سنگلاخ های سنگ های بیابان است که بدنشان را خم نموده اما باز از خود مقاومت نشان می دهند.»
فعالیت های فرهنگی، فکری، عقیدتی و ایدئولوژیکی و سیاسی او از چنان گستردگی وسیعی برخوردار است که نوشتن همه آن ها مقدور نیست. شهید خسرویان حدود چند ماهی در مدارس راهنمایی و دبیرستان ناغان مشغول تدریس بود و در این مدت برای پرورش اسلامی و فکری دانش آموزان و تربیت جوانان حزب اللهی و معتقد به مکتب و ایثارگر صدیق تلاش بسیار نمود. کتابخانه ها را فعال کرد و با تشکیل هسته های مطالعاتی بر علم و آگاهی و تقوی و ایمان و بینش مذهبی سیاسی دانش آموزان افزود.
شهید خسرویان سه بار به جبهه های نور علیه ظلمت رفت. بار اول در سال ۱۳۶۰ در پاکسازی کردستان از لوث وجود ضد انقلابیون اسلام شرکت نمود و حدود سه ماه در این منطقه برای رضای حق تعالی مشغول فعالیت بود. پس از آن به زادگاهش سرچاه آمد و شروع به فعالیت های اسلامی در این روستا نموده و سپس جهت تدریس در مدارس ناغان خود را مهیا ساخت. شهید خسرویان روی نسل جوان و قشر تحصیل کرده تکیه بسیار می نمود و در یک فراخوانی عظیم آن ها را به فعالیت بیش تر در زمینه ترویج و تبلیغ و گسترش فرهنگ اصیل و انسان ساز اسلام به روستاها تشویق و ترغیب نمود و از این که فقر و ضعف فرهنگی و استضعاف فکری و عقیدتی در منطقه چشمگیر بود رنج می برد و برای برطرف نمودن این قضیه همواره در حال تلاش و جنبش و فعالیت بود و یک لحظه آرام و قرار نداشت. او می گفت ما سفیران فرهنگ انقلاب اسلامی هستیم و رسالاتی عظیم بر دوش ماست که ضعف فرهنگی را در منطقه ریشه کن کنیم و فرهنگ الهی و رحمانی را جایگزین فرهنگ شیطانی و طاغوتی بنمائیم. او همیشه خود را در پیشگاه حق تعالی و در محضر منجی بشریت ولی عصر امام زمان(عج) و نائب بر حقش امام امت و در مقابل خون پاک و مطهر شهیدان مسئول و متعهد می دانست و عمیقا احساس مسئولیت می نمود. در روستا سعی می کرد مردم را از دو دستگی ها، غیبت ها، تهمت ها، حق کشی ها، ظلم ها و دو رنگی هایی که نسبت به هم داشتند بر حذر دارد و به جای این ها وحدت و اتحاد و انس و الفت و اخوت و برادری و مدح و آرامش را روح حاکم بر روستا گرداند. وی برای این کار تشکیل شورایی به نام شورای تفاهم و وحدت و حل اختلافات را موثر می دانست تا کینه ها و کدورت ها و نخوت ها را از سینه ها بزداید.
در رابطه با جنگ تحمیلی بیش ترین فعالیت ها و تبلیغات را در سطح منطقه می نمود و مردم را برای اعزام به جبهه های نور علیه ظلمت و کمک های مالی و تبلیغاتی به جبهه تشویق می کرد و سعی داشت دعای شریف کمیل و نماز جماعت در مساجد روستاهای منطقه دیناران برگزار شود تا مردم مقید باشند که فرائض دینی و عبادات را به جای آوردند و به خودسازی و تهذیب نفس خود بیش تر بپردازند. شهید ایرج با ایمانی راسخ و مقاوم و پر صلابت و با اخلاص عمل و خلوص نیت که از مکتب اسلام نشات می گرفت برای رضا و خشنودی خدا و اعتلای کلمه توحید و استمرار حرکت انبیاء مصمم و با نشاط قدم برمی داشت و در کانال اسلام و قرآن و خط سرخ حسینی و ولایت فقیه حرکت می کرد.
شهید ایرج خسرویان به اهل بیت و ائمه اطهار و روحانیت مبارز و ولایت فقیه عشقی وافر و زائدالوصف داشت. به ولایت فقیه و رهبریت و زعامت و مرجعیت امام امت خمینی بت شکن علاقه خاصی داشت. برای مبارزه با ابرقدرت های جنایت کار ولایت فقیه را کوبنده ترین سلاح و برنده ترین شمشیر و بزرگ ترین سد در مقابل تجاوزات آن ها و قوی ترین حربه برای جلوگیری از انحرافات فکری جامعه اسلامی می دانست و در این زمینه مطالعات وسیع و مفید و ارزشمندی داشت. در مبارزه با دشمنان اسلام و ولایت فقیه، منحرفین، محاربین و منافقین قاطعیت بی نظیری داشت به خصوص با انجمن ضد ولایت و ضد اسلام فقاهتی که زیر پوشش اسلام و تقدس با قلب اسلام مبارزه می نمود مبارزه ای پیگیر و دامنه دار و مستمر داشت حتی در وصیت نامه اش هم به این موضوع صریحا اشاره نموده است. او در مسیر تکامل انقلاب اسلامی بیش ترین مصائب و تهمت ها و برچسب ها را از دشمنان اسلام متحمل می شد ولی لحظه ای از مساعدت و تلاش جهت پیشبرد اهداف مقدس و والای انقلاب غفلت و دریغ نورزید. وجودش آن قدر موثر و کاری بود که دشمن اعتراف می کند تا خمینی افرادی مانند ایرج دارد انجمن نمی تواند به اهدافش برسد.
او چهره مظلوم و معصوم و سیمایی ملکوتی داشت که اخلاص نور خاصی بدان بخشیده بود. لباسی ساده می پوشید و با رفتار و کردار خود به مادرش چگونه زیستن و چگونه مردن را می آموخت. همچنان که خود او این دروس را از استاد و مولایش امام حسین(ع) در دانشگاه کربلا آموخته بود. در مواقعی که یاس و ناامیدی در فکر اطرافیان خطور می کرد از او روحیه می گرفتند. شهید ایرج خسرویان برای دوستانش به مثابه دایرة المعارفی بزرگ و استاددی رئوف و مهربان و متواضع و دوستی دلسوز و خیرخواه بود. هر وقت در مسائل ایدئولوژیکی، سیاسی فلسفی، علمی و غیره به مشکلی برخورد می کردند نزد او می رفتند و او با دلایل کافی و برهانی مستحکم آن موضوع را موشکافی و حل می کرد. او در بیداری اندیشه های اسلامی دوستانش نقشی والا و ارزنده و موثر داشت. زهد و پارسایی او نیز زبانزد عام بود. نسبت به دنیا و تجملات و ظواهرش اصلا ارزشی قائل نبود. او انسانی معنوی و بی قید به مادیات بود.
وی پس از مدتی برای شرکت در عملیات محرم به جبهه عازم شد و به دفاع از اسلام و قرآن پرداخت. در این مرحله حالتی روحانی و عرفانی یافت و با قلبی آکنده از عشق به الله و ایمانی توام با ایثار در حمله ها شرکت می کرد. او در جبهه از روحیه ای عالی و عرفانی برخوردار بود و یارانش از حالات معنوی وی در زمان عملیات تعریف می کردند. سرانجام ایشان در تاریخ 62/1/24 در منطقه شرق دجله به شهادت رسید.