در سال 1343 در يك خانواده مذهبي و علاقمند به خاندان عصمت و طهارت ديده به جهان گشودپدر و مادر نام مقدس مجيد را براي او انتخاب مي كنند. مجيد در دامن پر مهر و محبت خانواده پرورش يافت. او بسيار دوست داشتني و بسيار ساكت و آرام بود. در شش سالگي بنا به توصيه پدر وارد دبستان شد. از همان سال هوش و زكاوت ايشان زبانزد معلمان و خانواده بود. از آن جايي كه پدر با روحانيت مبارز آشنایي داشت براي ايام محرم براي هر چه با شكوه تر برگزار نمودن ايام عزاداري امام حسين برادران روحاني را به خانه مي آورد و مجيد از همان دوران كودكي به روحانيت علاقه پيدا نمود و شهيد را براي درس طلبگي دعوت مي كردند اما پدر به علت بي بضاعتي و عمر كوتاهش نتوانست اين كار را انجام دهد. مجيد دوران ابتدایي را با موفقيت به اتمام رسانيد .دوران راهنمایی او مصادف با بيماري چند روزه ی پدر بود كه بعد از 15 روز از دنيا رفت و يادگاری ایشان 4دختر و2 پسر بود. وقتي مجيد 13 ساله بود و تازه سرپرست خود را از دست داده بود به همراه برادرش سرپرستي اين خانه را بر عهده گرفت. تابستان ها كه از مدرسه تعطيل مي شدند از همان راه به كوره هاي آجرپزي مي رفتند در حالي كه در آن زمان براي مجيد نيز مشكل بود كه از ساعت 2 بعدازظهر تا 8 شب كار كند و اين دوران يكي از دوران هاي فراموش نشدني زندگاني مجيد بود اما او به همين ترتیب دروان راهنمایي را با موفقيت به پايان رساند.

مجيد از همان كودكي علاقه زيادي به شرع مقدس اسلام داشت. به نماز و روزه اهميت مي داد. با خويشان رابطه صميمي داشت. خوش برخورد بود. كلاس اول دبيرستان بود كه انقلاب اسلامي شروع شد از وقتي كه امام را شناخت ديگر لحظه اي آرام نداشت و از اين زمان بود كه مجيد مراد خود را يافته بود و ديگر لحظه اي آرام نمي گرفت. در جلسات و راهپيمایي ها فعالانه شركت مي نمود و شب ها براي نگهباني با برادران مي رفتند تا اين كه دوران دبيرستان را نيز به پايان رساند .

مجيد با آغاز جنگ تحميلي ابتدا با همكاري چند تن از برادارن به ويژه برادران همرزم و شهيدش بنابر فرمان امام پايگاه بسيج را در سطح روستا داير نمود. خود نيز عضو شوراي پايگاه و يكي از فعال ترين آن بود. در همین دوران شهيد در امتحانات تربيت معلم شركت نمود و در رشته رياضي در مركز تربيت معلم شهیدباهنر اصفهان قبول شد. مجيد به محض قبول شدن در تربیت معلم آن جا را خيلي كوچك مي دانست و اصلاً نمي توانست آرام باشد لذا پاي به عرصه گذاشت. به ظاهر دانشجو بود اما به گفته خودش به دانشگاه جبهه ها مي رفت و براي امتحانات مي آمد و همه از او تعجب مي كردند كه بدون درس خواندن چطور امتحاناتش را با موفقيت سپري مینماید. هميشه مي گفت انقلابي بودن مهم نيست انقلابي ماندن مهم است آخر آن چه انقلابي است كه بعد از چند سال جنگ هنوز جبهه را نديده است. او در عمليات والفجر 4 خط شكن بود و بعد از آن در امتحان كنكور شركت نمود و در رشته پزشكي قبول شد. در عمليات خيبر نيز شركت نمود. مجيد سال دوم را مي گذارند و چيزي به فارغ التحصيل شدنش نمانده بود كه مطلع شد عمليات نزديك است با عجله خود را به بسيج معرفي نمود و با تعداي از برادران عازم جبهه شد و در عمليات بدر در تاريخ 21/ 12 /1363 به درجه رفيع شهادت نائل گشت.