شهید (نوروز)علی آذریان فرمانده بهداری سپاه دوم سیدالشهدا (علیه السلام) نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اول فروردین سال 1339 در شهرستان بروجن از توابع چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. نگاهش از همان اول معصوم و خواستنی بود. شش ساله بود که به مدرسه پا گذاشت. دوران طفولیت را در خانواده اي مذهبي سپري کرد. از همان ابتداي کودکی جلوه تقوا و خصوصیات بارزي در وي وجود داشت. پس از گذشت این دوران قدم به دبستان گذاشت و تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان هاي «ضرغام» و «شهید حبیبی»(جمال الدین سابق) به پایان رساند. او در مسجد شیخ علی به فراگیری نماز، قرآن و احکام دینی همت گماشت. تحصیلات دوران راهنمایی را در مدرسه «ارشاد» گذراند. همان زمان بود که خواست کار کند، کاری که به درد مردم بخورد و خودش هم چیزی یاد گرفته باشد. دلش می خواست تابستان هم شروعی برای یادگیری دوباره باشد و در داورخانه «نوین» بروجن مشغول به کار شد. اول نسخه خوانی کرد و بعد هم با داروها آشنا شد. یک ماه اول برای خودش استادی شده بود. تابستان و اوقات فراغت وردست داروخانه بود و کمک می کرد به مردمی که دردشان به دوای طبیب التیام می گرفت. در مدرسه هم همان دانش آموز درس خوان بود.
دوران راهنمایی با تمام بار علمی که برایش به همراه داشت تمام شد و علی در مسیر زندگی به دبیرستان پا گذاشت و تحصیلات دوران متوسطه را در دبیرستان های «شهدای بروجن» و «ادیب» اصفهان گذراند و در فرصت های آزاد و زمان فراغت در «بیمارستان عسگریه» اصفهان فعالیت داشت. کم کم احساس کرد باید بیش تر بداند پس شروع کرد به یادگیری تجربی پرستاری. با هوش خدادادی که در وجود علی بود، خیلی زود چیزها را یاد گرفت و کار یک پرستار را انجام داد. سال 57 بود که از دبیرستان فارغ التحصیل شد. در آن زمان که اوج فعالیت های ملت مسلمان ایران به رهبری حضرت امام (ره) شکل می گرفت، علی هم وارد مسائل سیاسی شد و فعالیتش را با دوستان دیگرش شروع کرد. گاهی اعلامیه های حضرت امام(ره) و دیگر مراجع را از نجف آباد به بروجن می برد و در پستوی خانه تکثیر می کرد و به دست مردم می رساند. اعلام حکومت نظامی در شهر اصفهان و جنایت های ساواک علی را بر آن داشت تا در بیمارستان عسگریه به همراه دیگر عوامل به مداوای بیماران بپردازد. برای همین تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و به جرم کمک به زخمی شدگان دستگیر و به ساواک برده شد و بعد از بازجویی و تعهد آزاد شد.
به علت بسته شدن دانشگاه ها به خدمت سربازی رفت و دوره آموزش سربازی را در «دواب» ساری گذراند و سپس جهت خدمت به واحد بهداری سنندج(کردستان) اعزام شد. همان زمان مصادف بود با فعالیت گروه های ضد نظام کومله و دموکرات که سر در آخور دو ابر قدرت شرق و غرب داشتند. 40 روز در حلقه محاصره ضد انقلاب گرفتار بودند. 40 روزی که بدترین جنایت ها توسط گروه های معارض اعمال شد و علی شاهد تمام این صحنه ها بود.
او دوران احتیاط را در بهداری پادگان «حنیف نژاد» به پایان رساند و پس از پایان خدمت، در سال 1361 ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند به نام های میثم و مائده می باشد.
ایشان به همراه همرزمانش در بیمارستان عسگریه مشغول به کار شدند. در سال 1362 وارد «سپاه منطقه 2» اصفهان شد و در بیمارستان شهید آیت الله صدوقی مشغول به کار شد. سپس مسئولیت امور دارویی و تجهیزات پزشکی سپاه دوم و پس از مدتی مسئولیت اداره بهداری رزمی سپاه دوم نیروی زمینی جنوب به وی سپرده شد.
علی در تمام عملیات ها در خط مقدم جبهه ها فداکاری می کرد و در آماده سازی نیروهای پزشکی و ارسال امکانات اعم از آمبولانس، دارو و ... به جبهه نقش موثری داشت. سال 64، مسئولیت امور دارویی بهداری جنوب به وی سپرده شد و مسئولیت بیمارستان های صحرایی در طول خط مقدم و رساندن امکانات لازم با او بود. آخرین مسئولیت وی معاونت بیمارستان شهید بقایی سپاه بود.
ایشان در دانشگاه نیز شرکت کردند و در مقطع کارشناسی رشته مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران قبول شدند. رشادت و از خودگذشتگی او باعث شد در سال 65، دانشگاه علوم پزشکی ایران دانشنامه افتخاری در مقطع کارشناسی به وی اعطا کند.
ایشان مجددا در عملیات های کربلای 4 و 5 شرکت نمود و خالصانه به درمان مجروحین پرداخت و بالاخره هشتم بهمن سال 65، مرغ بی قرار روحش از تن آزاد شد و تا عرش پرکشید و در منطقه شلمچه عرش نشین و عند ربهم یرزقون شد.
شهید آذریان از جهت تقوی کم نظیر و نسبت به دنیا و علاقه به آن بی اعتنا بود و در طول زندگی چیزی از مال دنیا نیندوخت. او در برابر دست نشاندگان بیگانگان و دشمنان مردم ایران سخت گیر و بی باک و در برابر مردم مهربان و صمیمی بود. او که قلب لبریز از عشق و صداقتش را کریمانه ارزانی کرد و با بیداد درافتاد و ایمانش را برای ابد به ما هدیه کرد.