زندگی نامه شهید احمد سپهر
«احمد» در سال ۱۳۴۷ هجری شمسی در شهر همدان متولد گردید. او در قم در یک خانواده روحانی، دوران کودکی را طی کرد و از آغاز، گوشش با نوای قرآن آشنا گردید. هنوز زبان شیرین کودکی را بر لب داشت که اشعار نوحه حسینی را بر لب زمزمه می کرد. در دوران تحصیل همیشه شاگرد ممتاز بود و بارها در مسابفات درسی و حتی در جبهه جنگ حق عليه باطل مورد تشویق مسئولین قرار گرفته و مفتخر به اخذ جوایزی شد به طوری که پیکر خون آلود نورانیش در لباس اهدایی جبهه به خاک سپرده شد. او در ادب و ذوق شاعرانه و ریاضیات و فیزیک استعداد بسیاری داشت و دوشادوش علوم جدید، معارف اسلامی و دروس حوزوی را نیز فرا می گرفت. در اخلاق و محاسبه نفس و اقامه نماز شب مصمم بود و با فراست و تعقل به دنیا می اندیشید و سیاست بازی بازیگران سیاست را به چیزی نمی گرفت و آن را متجلابی بیش نمی دانست. او معتقد بود که در راه بیداری افکار جوانان کمترین بهایی که می توان پرداخت، ایثار جان است. احمد چیزی را بدون تفکر و دلیل قبول نمی کرد و در عین حال بسیار عاطفی و مهربان بود. از دوران آغاز انقلاب اسلامی ایران با کلماتی متین و جواب هایی ریشه ای و بنیان کن در مقابل گمراهان پاسخگو بود. استادان و آموزگاران او مورد تقدیر و احترام او بودند. او در جبهه نیز از تعلیم و تعلم غافل نبود، در جبهه بود که امتحان سال آخر دبیرستان و کنکور سراسری دانشگاه را با موفقیت گذراند و در رشته مهندسی برق در اصفهان و تهران قبول شد و برای ثبت نام آماده گردید ولی پیش از آن شربت شهادت نوشید.
او در بسیج دانش آموزی و ستاد مقاومت محل زندگیش دوره آموزش نظامی را گذراند. تا آن که توفیق الهی در فروردین سال ۱۳۶۵ شامل حالش گشت و سراسمیمه با شور و حالی وصف ناشدنی راهی جبهه شد. انگار به او الهام شده بود که این آخر عمر اوست و لذا در آغاز سال ۱۳۶۵ در دفتر خاطراتش نوشت: «و این آغازی است برای یک حیات جدید در شروع سالی که در به پایان رسیدن آن تردید دارم» و باز در آخرین شبی که فردایش از قم به جبهه رفت و برنگشت مگر جنازه گلگونش، در دفتر خاطراتش نوشت: «فردا روز آخر است و الی الله ترجع الامور.»
آری، آگاه و مصمم راهی جبهه های نور شد و رضای الهی را و جهه همت خویش قرار داد و بالاخره در جبهه مهران شرکت کرد و سپس در نوبت دوم در جبهه کربلای ۴ در حالی که عضو واحد عقیدتی آموزشی بود، در گردان سیدالشهدا، لشکر علی ابن ابیطالب (ع) به عزم پیکار و انجام وظیفه الهی به صف سربازان ولیعصر(عج) پیوست و به آرزوی دیرینه اش نائل گشت.
احمد در تاریخ 65/10/4 در خرمشهر از ناحیه شکم مورد اصابت ترکش واقع شد و همراه همه کربلاییان مرغ روحش به سوی رضوان الهی پر کشید.