فریدون تعریف در اولین روز از شهریور ماه 1336 در کانون خانواده ای پاک سیرت آکنده به نسیم روح بر انگیز طاعت و بندگی حضرت جنت آفرین در شهرستان سنندج بر صفحه کیهان تولد یافت و از همان اوان کودکی نام متبرک و جلاله ی حضرت احدیت و انبیاء و ائمه معصومین (علیهم الاف التحیه و الثناء) بر لوح دل دریایش نقش بست و وی را به ساده زیستی، پاک طینتی و معنویت گرائی عادت داد. وی به سن قانونی راهی مدرسه مهد علم و آگاهی شد و با استعداد و نبوغ قابل تحسین خویش در مسیر شناخت رموز نهفته طبیعت برآمد.
فریدون با همت و پشت کار بدون وقفه توانست مقاطع تحصیلی ابتدای و راهنمای را با اخذ نمرات عالی به پایان رسانید و به مقاطع برتر صعود نماید وی مقارن با اوج گیری و تشدید مبارزات گسترده ملت همیشه بیدار ایران علیه رژیم ستم شاهی به تحصیل در مقطع متوسط پرداخت و در این زمان آتش غضب و انزجار، در آتشکده قلب فریدون، شعله ها برگرفت و در غایت، شعله عشق وی به میهن، جباران دون مایه را سوزاند. فریدون در این موقعیت حساس افکار دانش آموزان هم پایه را علیه اقدامات شوم رژیم برانگیخت و دریای پر خروش از خشم و نفرت به شاه و عمالش را در سرزمین علم و تقوا یعنی مدرسه به راه انداخت و بر لوح سیاه کلاس شعار ننگ باده حکومت وقت را نوشت. وی پس از اتمام دوره متوسط در پی برگزاری آزمون سراسری دانشگاه های کشور در رشته ریاضی فیزیک دانشکده رازی سنندج پذیرفت شد و با همان روحیه کفر ستیزی پای در محیط دانشکده نهاد. فریدون در محیط دانشکده اقداماتی شایسته در زمینه مذهبی، فرهنگی، علمی و سیاسی به نحو مطلوب ایفا نمود که از آن جمله می توان به اقداماتی چون بنیانگذاری انجمن دانشکده، تشکیل انجمن های اسلامی و نمایشگاه های کتاب و تربیت و ارائه سخنرانی های مذهبی و غیره اشاره نمود که خراج وی به مدت سه ترم سندی بر این ادعاست . وی در پی پیروزی شایسته و بر حق انقلاب عظیم ایران و تشکیل سپاه بصورت نهان و نا آشکار به عضویت شورای فرماندهی سپاه سنندج در آمد و پس از فرمان حضرت امام(ره) فعالیت نظامی خویش را مبرز و آشکار ساخت. فریدون با تصمیم دولت موقت بر مبنای خروج نهاد مقدس سپاه از استان محروم کردستان، مدتی را در پادگان سنندج اقامت نمود و سپس به کرمانشاه عزیمت نمود و به همین دلیل خانواده وی چندین بار مورد سوء قصد اجانب قرار گرفته و خساراتی را متحمل شدند وی پس از چند سالی فعالیت صادقانه در سپاه سنندج، از طریق این نهاد به مشاورت ریاست جمهوری وقت در امر کردستان منصوب گردید و در این سمت اقدامات بس ارزنده ای در راستای امداد وکمک رسانی به منطقه محروم ارائه داد که می توان پی ریزی تشکیل ایلات و عشایر را در منطقه از جمله آن اقدامات موثر محسوب داشت. فریدون چون به عینه می دید که ریاست جمهوری وقت نظری دوستان و در خور به منطقه فقر چشیده کردستان نیفکنده و از خدماتی که باید در این منطقه مورد اجرا واقع گردد دریغ می دارد لذا مدام با وی به مشاجره می پرداخت و اقدامات شوم و نامیمون وی را در حضور عموم فاش می ساخت تا اینکه به دلیل جدال و مشاجرات پیا پی فریدون دستان پلید ظلم و ناجوانمردی از آستین بیرون آمد و در روز 25 خرداد ماه 1359 مصادف با 3 شعبان سالروز میلاد فرخنده بزرگ پاسدار تاریخ حضرت امام حسین (ع) خون سرخ وی بر سرزمین ایمان و شهامت تهران جاری شد و روح مطهر وی به همراه نور مشعشع عشقش به سپر برفروغ شهادت عروج کرد و بر دشمنان نهضت این نکته تثبیت آمد که سربازان سر افراز خمینی از مرگ در راه آرمان نمی هراسند و بر آن نیز فخر و مباهات می ورزند.
در تشییع پیکر پاک و مطهر فریدون هزاران نفر از اهالی شهید پرور و شهادت آفرین سنندج شرکت کردند تا خصم پست این نقطه را در یابد که مردم سرافراز و غیور ایران هیچ گاه در حرکت انقلابی خویش کندی و تاخیر ایجاد نمی نماید و مدام به گونه رودی پرخروش می تازند و صخره های سخت را از مسیر خویش بر می دارند.