در سال ۱۳۴۴ در شهر رامیان، ستاره ای در آسمان منزل رمضانعلی یازرلو درخشید که تلالو نورش جای جای خانه ی محقر آنان را روشن تر و گرمتر نمود. او کسی نبود، جز نصرت عزیز. فصول عمر نازنینش، یکی پس از دیگری می آمد و می رفت و همزمان طعم تلخ فقر را هم می چشید. از کودکی با قرآن مأنوس شد و آن را با نوای زیبا و دلنشین تلاوت می کرد. سپس جهت مبارزه با دیو سیاه جهل، روانه مدرسه شد. او همواره در این نبرد، پیروز میدان بود .
خُلق و خُویش را هم حق می پسندید و هم خلق. همان گونه که از اسمش ( نصرت ) پیداست، یاریگر همه بود. او تشنه ی علم بود و همواره در این راه مشتاقانه می کوشید تا جایی که گاهی اوقات مجبور بود از شدت فقر زیر نور اندک ماه، به مطالعه بپردازد ولی با این همه توانست کارنامه درخشانی را کسب نماید .
پس از اتمام دوره ی متوسطه و کسب مدرک دیپلم در آزمون بزرگتری به نام کنکور شرکت نمود تا در این میدان هم زورآزمایی کند؛ اینجا نیز چون عرصه های دیگر، پیروز و سربلند بیرون آمد تا انتخاب شغل معلمی که همانا شغل انبیاست قدم به این وادی نهاد .
اما هنوز نیمه راه بود که وقتی فرمان جهاد رهبرش را شنید، به دنیا و لذات آن پشت می کند و پس از فراگیری فنون جنگاوری، به جرگه ی رزمندگان جان بر کف می پیوندد. او مشتاقانه منتظر دیدار یار بود و برای آن لحظه شماری می کرد .
باری، در میدان جهاد با خصم دون حاضر شد و این سعادت نصیب او گردید که در عملیات "والفجر۸ " شرکت نماید که در نهایت مجروح و زخم خورده در بستر بیماری افتاد در حالیکه دلش لحظه ای آرام و قرار نداشت و برای رفتن به آن سرزمین ملکوتی (جبهه) بی تابی می کرد.
لذا پس از بهبودی نسبی دوباره به آن میدان انسان سازی عزیمت نمود و در قالب سپاهیان "حضرت محمد (ص) " به میعادگاه "شلمچه" هجرت کرد و در حدود ۴ ماه در آنجا حضور داشت. وی مدت کوتاهی به مرخصی بر می گردد اما چون سند عروج او توسط ملکوتیان امضاء شده بود، بلافاصله به جبهه احضار می شود و پس از شرکت در عملیات "کربلای ۵" در تاریخ 1365/10/19 در منطقه شلمچه به دیدار یار نایل می گردد و دفتر زرین عمرش بسته می شود .
گزیده ای از خصوصیات ویژه شهید
۱. با قرآن مأنوس بود و آن را زیبا و دلنشین تلاوت می کرد .
۲. همانند اسمش یاریگر همه بود .
۳. خلق و خویش را هم حق می پسندید و هم خلق.
۴. پیرو امام (ره) و ولایت فقیه بود .