شهید محمد باقر رکن آبادی در سال 1344 در شهر قم در خانواده ای مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و مراحل رشد و تربیت را در محیط خانواده تا سن 7 سالگی گذراند و سپس وارد مدرسه ابتدایی حائری شد و با جدیت و کوششی تمام دوران مدرسه را به پایان رسانید و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی موسوی قم به اتمام رسانید و بعد از آن جهت ادامه تحصیل بهدبیرستان صدوقرفت و بعد از سه سال تحصیل در سال چهارم دبیرستان به جبهه رفت و کلاس چهارم را درجبهه گذراند و سپس وارد مدرسه عالی علوم اراک(دانشگاه اراک) شد و در رشته زیست شناسی به ادامه تحصیل مشغول گردید و پس از اتمام سال دوم دانشکده در جبهه فاو به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید محمد باقر داود آبادی در محیط خانواده رفتاری مودبانه و همراه با ملاطفت با کلیه اعضای خانواده داشت و جودش چون شمعی محفل خانوادگی را روشن می کرد. و برخوردی اجتماعی داشت. در امور خانواده دخالت می کرد و جمع کوچک خانواده از نظرات وی بهره می جست. او اعتقادات مذهبی داشت وهدایت جامعه رادر چهار چوب های مذهبی جست وجو می کرد. اعتقادات وی در انتخاب دوستانش نیز در طرز رفتار تاثیر زیادی داشت. در گروه دوستان خود وزین وسنگین بود و مورد توجه و لطف دیگران قرار داشت.
شهید محمد باقر داود آبادی در انجام فرائض مذهبی دقت زیادی داشت و با علاقه زادی آن رانجام می داد. شب های جمعه در جلسات هفتگی تلاوت قرآن در محل شرکت می کرد وشرکت در فعالیت های مسجد را نیز برخود واجب می دانست.
یورش دژخیمان یعنی عراق به خاک میهن اسلامی و تجاوزات آنان برای وی قابل تحمل نبود و به این ذلیل و با فرمان امام وارد نبرد شد. شهید محمدباقر داودی به دفعات زیاد در جبهه شرکت کرد و هر موقع که احساس می کرد که جبهه به وجود وی نیازمند است محیط خانواده را به راحتی ترک کرده و به سوی جبهه می شتافت و در لحظات حساس جنگ در جبهه بود. شهید داودی پس از طی دوره های عمومی رزمی به گذراندن دوره تخصصی مخابرات پرداخت و در بیشتر عملیات به عنوان بیسیمچی فعالیت داشت از خود گذشتگی و ایثار وی زبانزد همرزمانش بود و آن ها در این رابطه گفتنی های زیادی دارند. شهید داودی هیچ عاملی را مانع رزم مقدس خود نمی دانست و در نهایت عشق و ایثار خود را رهرو و یاور امام می دانست و در نهایت در جبهه فاو بر اثر ترکش خمپاره به دیار ابدی شتافت دانشجوی محمدباقر داودی در نوروز 65 هجری شمسی روزنویی را در قم زد و با شهادت خود خانواده و دوستانش را با انبوهی از خاطرات شیرین و در اوج حسرت و دلتنگی تنها گذاشت.