محمدحسين تجلي
نام پدر : ابوالفضل
دانشگاه : مركز تربيت معلم تهران
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : علوم اجتماعي
مكان تولد : زنجان (زنجان)
تاريخ تولد : 1341/03/14
تاريخ شهادت : 1365/12/4
سمت : فرمانده گردان
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5
هشدار به وارثان خون(نوشته شهید محمدحسین تجلی)

هشدار به وارثان خون

اين بار كارون شاهد عزيمتي ديگر است. پردرد و بي صدا، آرام در ظاهر و توفنده در درون، شاهد شهيداني زنده و زندگاني شهيد.كارون صبور، مهتاب را نيز به ميهماني فرا خوانده تا در برهه اي ديگر از اين عصر خون بار در اين سرزمين خونين در نزديكي خونين شهر بار ديگر عزيزاني را بدرقه كند كه تا روزي ديگر در آن سوي درياچه ماهي به معراج خواهند رفت. عزيزاني كه آگاه از سرنوشت خويشند.


عزيزاني كه در ادامه راه ابراهيم(ع) و محمد(ص) و علي و ابوذر بپا خواسته اند تا فرياد مظلوميت امتي را بگوش جهانيان برسانند. جهانياني كه گوش هاي فتواي خود را برداشته و از مهلكه وجدان گريخته اند.

چه زشتند آناني كه صحبت از حقوق بشر مي كنند و در ايران هيچ نمي بينند، چه بدسرشتند آناني كه سرشك غم بار اين مظلومان را مي بینند و دم نمي زنند اصلاً صحبت از اينان نفرت آور است. انسان چندشش مي شود كه اينان را مخاطب قرار دهد.

آری مخاطبین ما وارثان خون باید باشند. آناني كه هم اكنون پا بر روي موج خون ايستاده اند و آناني كه مسئوليت ادامه راه شهيدان را بعهده دارند.

اين وارثان، شهيدان به تكليف خويش عمل نمودند. صرف نظر از آينده اي كه در پيش است، رفتند و براي احقاق حق مظلومان خون دادند، در حالي كه دائماً اين جمله مدنظرشان قرار داشت كه «عجب دردي است، از يك سو بايد شهيد فردا شويم و از سوي ديگر بايد بمانيم تا فردا شهيد نشود»

آري نگران فردائيم فردائي كه بخاطر آن شهيد مي شويم. فردائي كه حكومت عدل الهي بايد در آن گسترش يابد.

وقتي كه رژيم ستم شاهي فرو ريخت به ياري محرومين شتافتيم، سازندگي اين سرزمين محروم و اين مردم مظلوم مد نظر بود. اشاعه احكام اسلام، احياي دوباره حكومت علي گسترش و بسط اسلام ابوذر.

ايستاديم در مقابل هر چه ظلم و كفر و نفاق بود. جوانان اين سرزمين استخوان شتر را بر فرق كعب الحبار كوبيدند.سرمايه به غارت رفته مستضعفين در شرف بازگشت به صاحبان اصلي آنان بود. مستكبرين و استثمار كنندگان رسوا مي شوند. پايه هاي ظلم فرو مي ريخت نويد طلوع فجر صادق در گوش مظلومين طنين انداز خود و آفتاب درخشان انقلاب درحال تلالو.


شب پرستان از درون دخمه هاي تاريك و از روزنه هائي كه هنوز اين دخمه ها را به دنياي انقلاب متصل مي ساخت، نظاره گر به بار نشستن انقلابي خونين بودند. اربابان ستمگران نيز مايوسانه چشم به آينده انقلاب دوخته بودند. تا اين كه ديگر ساكت نشستن را تحمل نتوانستند بكنند و در يك برنامه حساب شده براي انقلاب بپا خاستند و با همياري اكثريت دول موجود اعم از كايتاليستي و سوياليستي به مبارزه با انقلاب برخاستند.

و اينك شهيدان انقلاب و مردان مجاهد سرزمين خون رنگ ايران مي بايست نوك سلاح هايشان را به سوي ايشان می گردند. اين بود كه محرومين فراموش گشتند. چرا كه دشمن اصلي هم اكنون استكبار جهاني بود. قلب هاي لطيف و سرشار از مهر و محبت اين جان بركفان اسلام كه مي بايد گل هاي سرخ را به یادبود شهيدان برزمين مي كاشتند، به دل هاي سرشار از كينه ونفرت عليه خصم تبديل گشت. گل را از لوله خارج كردند و بسوي خصم گلوله فرستادند. آري قسط و عدل و حكومت الهي با سدي بزرگ مواجه گرديده بود. اینک كه حدود هفت سال از آن روزهاي پر حادثه مي گذرد هر شهيدي كه برخاك مي افتد در دل دغدغه تلالو دوباره آفتاب انقلاب را دارد و در سر شور و عشق حسيني و اميد به احياي دوباره حكومت عدل اسلامي. اي محرومين برشما مژده باد كه بار ديگر به ياري تان خواهيم آمد. اگر چه از ما فقط يك تن مانده باشد.

جنگ يك هدف فرعي است. جنگ ايده آل رزمندگان نيست. جنگ جوئي خصلت اصلي رزمندگان نيست. جنگ يك سدي است در مقابل صلح كه بر اين ملت تحميل شده است و بايد بياري يكديگر آن را از ميان برداريم و بار ديگر در جاده پر فراز و نشيب انقلاب بسوي اسلام عزيز براه افتيم. اگر چه عده اي اين جنگ را سر پوش بسياري نزد واقعيت ها كرده باشند و هيچ احساس انسانی در مورد سلحشوران ايران و اسلام در دل نداشته باشند. اگر چه جنگ سبب رونق بازار قشري و گروهي گردد. (حرفهائي كه براي گفتن دارم، نمي گويم) جنگ براي صلح پايدار تكليفي بود كه شهيدان بدان عمل كردند اما تو چه كرده باشی.

اي وارثان خون هشدار بر شما كه مبادا اين خون برزمين ريخته، پايمال گردد كه سرانجامي سخت در انتظارتان خواهد بود و بد فرجامي خواهيد داشت.

«در حال حركت به سوي خط مقدم و در مشغله فراوان ساعت 4 بعد از ظهر 19/11/65 »

همانا خداوند تو در كمينگاه است .
حسين تجلي
19 بهمن ماه 1365

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.