محمدحسين تجلي
نام پدر : ابوالفضل
دانشگاه : مركز تربيت معلم تهران
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : علوم اجتماعي
مكان تولد : زنجان (زنجان)
تاريخ تولد : 1341/03/14
تاريخ شهادت : 1365/12/4
سمت : فرمانده گردان
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5
مقاله شهيد محمدحسین تجلی(جلسه شهيد با خودش)

دیروزدر جلسه ای که با شرکت من و خودم تشکیل شده بود شرکت کردم.ریاست این دو جلسه را هر دو من به عهده داشتند.شرکت کنندگان ابتدا علاقه مشترک میان هر دو را مطرح کردند.هر دو شرکت کننده ها در علاقه به خانواده،دوست،تحصیل،معاشرت با دوستان و زندگی جدید و زیباییهای طبیعت و در یک کلمه در زندگی نظرات خود را اعلام داشتند.در بخش دوم این جلسه منِ ثانی،ایراداتی بر منِ اولی داشت.وی می گفت:شما بسیاری از حقایق زندگی را درک نمی کنی. از احساس خیلی پرتی،به پدر و مادر علاقه زیادی نداری،نمی خواهی در زندگی خوشبخت باشی، به آینده ات فکر نمی کنی،نه درس می خوانی و نه درس را رها می کنی،و نه مثل بعضی از افراد به شروع زندگی جدید و خانواده ای نو،تن در می دهی،و نه شدیداً آن را تکذیب می کنی.

نه زندگی مادی را رها می کنی و نه محکم و دودستی آن را نگه می داری. نه دوستان را رها می کنی و نه در کارها به حرف آن ها گوش می کنی،نه... نه...نه....

حالا که به یکی از بزرگترین آرزوهایت که حضور در مراکز آموزش عالی است رسیده ای،دیگر چه دردی است که تو را در اغتشاش فرو برده؟ کارت را پیگیری کن و در صحنه علم پیکار کن. با مسلح شدن به سلاح علم،خود و جامعه ات را اصلاح کن.می توانی در جاهایی که جامعه نیاز دارد به خدمات بهتری مشغول شوی. می توانی به کمک علم،مردم محروم را دستگیر کنی،می توانی...

دیگران مگر انسان نیستند؟ فلانی را نمی بینی؟ هزار ماشاالله برای خود مردی شده است،شغل آبرومند ندارد؟ که دارد،همکلاسی شما بود این که طلا فروشی دارد. خانه ندارد؟ که دارد. ماشین ندارد؟ که دارد. «بی -ام- و »اش را ندیده ای؟اعتبار ندارد؟ که دارد. سر بازار زرگرها از هر کی بپرسی،تو را به خدمت او می برد. تعظیمی هم به او می کند.فلانی را می بینی؟ سرپرست اداره بازرگانی استان است. همه او را می شناسند. مگر انسان نیست؟ مگر همکلاسی تو نبود؟ دارد به مردم خدمت می کند. فلانی را می بینی؟ پیش پدرش کار می کند. در تجارت یار و یاور اوست. شبهای پنج شنبه هم در هیأت مذهبی شرکت می کند. زندگی اش هم از هر جهت تأمین است. سالی یک بار هم به مشهد مقدس مشرف می شود، آخرت خود را نیز با احسان خریده است. فلانی را می بینی؟ تحصیلات دانشگاهیش رو به اتمام است.، فردا، پس فردا رئیس کل مخابرات است و فلانی را می بینی؟ پس تو چه می خواهی؟ مگر از آن ها کمتری؟ این چه شیطانی است که در تو حلول کرده؟ این چه دستی است که تو را از آن ها دور کرده؟ این چه فکری است که تو را منحرف کرده ؟ این چه خواستنی است که با خواستن آن ها فرق دارد؟ این چه روحیه ایست؟ و این چه...، و این چه...، و این چه ....

و منِ اولی همچنان گوش بود، که او همیشه این گونه بود؛ اول گوش می شد، بعد دهان. دهان که شد به منِ ثانی گفت: حالا تو گوش باش! می دانم که نخواهی بود . ولی وقتی من دهن شدم، برایم مهم نیست تو گوش باشی یا نباشی و چنین گفت با منِ اولی :

گفتی که بسیاری از حقایق زندگی را درک نمی کنی، می گویم لعنت بر منکر حقیقت. ولی کدام حقیقت ؟ مگر حقیقت در چشم و زبان و دهان و شکم و دندان خلاصه است؟ این ها که می گویی، همه مربوط به شکم است و من به غیر از شکم چیز دیگری نیز دارم. می گویی احساس نداری، می گویم احساس جز این است و آن فدای خاک زیر پای کسی که نسبت به من حساس است. می گویی به پدر و مادر علاقه ای نداری ، می گویم از خودشان بپرس . می گویی به فکر خوشبختی نیستم، می گویم خوشبختی چیست؟ اگر فقط شکم و ... است ارزانی دارندگانش باد .

می گویی به آینده فکر نمی کنی، می گویم از حرکاتم بپرس .می گوئی تعادل روحی نداری، می گویم روح را بشناس، می گوئی درس نمی خوانی و آن را نیز رها نمی کنی، می گویم درس هدف نیست یک وسیله است .

می گوئی زندگی نو را نه تأیید می کنی و نه کتمان، می گویم زندگی نو من است و این خواستن ماست و در پایان این جلسه بود که این دو من . جلسه مشترک آینده برای بررسی عملکردهایشان روز واپسین، بعد از « اذاالشمس کورت» تعیین شد .

دانشجوی سهمیه هستم
رشته ی فناوری بصیرت گرایش ولایت مداری
دانشگاه افسران جوان

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.