محمدحسين تجلي
نام پدر : ابوالفضل
دانشگاه : مركز تربيت معلم تهران
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : علوم اجتماعي
مكان تولد : زنجان (زنجان)
تاريخ تولد : 1341/03/14
تاريخ شهادت : 1365/12/4
سمت : فرمانده گردان
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5
دار فانی(نوشته شهید)

دارفانی1

با نوایی که دمد از سر کوه
با نسیمی که درآید فردا
با بهاری که بلغد به چمن، بگشایم به امید
پنجره ی بسته که زندانی آن، جان من است.
گفت: کجا می روی. گفتم: همانجایی که میدانی. گفت: بگذار دیگران بروند. گفتم: مانعشان نیستم. گفت: آنها نمی روند، آنها مشغول زندگی اند و شما را می فرستند. گفتم: گوش به حرفشان نیستم...
گفت: خیلی ساده لوحی! گفتم: آنها را تو چنین فکر می کنی! گفت: تو فکر می کنی درباره ات چه خواهند گفت؟(جوانی که در بیست و چندمین بها زندگی دار فانی را وداع گفت.)
هر چه بگویند برایت مهم نیست. اصلا من کجا بیست و چند بهار عمر کرده ام! این صحیح نیست. من فقط یک بهار عمر کرده ام و آن بهار زندگی بود، بهار یعنی رویش، و زندگی نیز رویش است. به من مربوط نیست کسی که در این بهار و در این رویش آب زیادتری به خود بگیرد، میدانید ثمره اش بد بو شدن و متعفن شدن است.
آری بهار یک بار است و آن بهار زندگی است و بهار فصل رویش است، بگذار آنان تا زمستان بمانند، سرانجامی جز انجماد نخواهند داشت و من در بهار خواهم رفت ولی دوباره خواهم روئید.
رویشی به بلندی سرو و به گستردگی ابر، رویشی به رنگ سرخ.
رویش سرخ را دیده اید؟ آری من دیده ام، جوانی در جزایر مجنون چنین روئیده بود. سفیدی مغز خویش را در کنار نیزارهای جزایر مجنون گسترده بود و از تلالو برق آن سپیدی سرخ شده بود و در این سرزمین مجنون، خود مجنون شده بود و لیلی را یافته بود و او سرخ روئیده بود، و من ساقه ای از آن رویش سرخ را برداشتم و با سرخی خون خود سیرابش کردم. آنچنان که آن ساقه احمر سراسر وجودم را فرا گرفته بود و من نیز سرخ شدم.
من سرخ روئیدم و قبل از اینکه به زردی گرایم ساقه ای از سرخی وجودم را به آنکه خواهد،
خواهم سپرد و او نیز سرخ خواهد شد، و او نیز سرخ خواهد روئید. شاید که او تو باشی...
(فروردین 65)


دارفانی2

ثانيا ((دار)) فاني نيست مگر مي شود مبدا فنا پذير باشد؟ البته مبدا به مفهوم محل شروع، نه به عنوان منشا، آري مگر مي شود مبدآ فنا پذير باشد كه اين(دار) مبدآست محل شروعي است براي آزمون الهي، اگر مبدآ فنا پذير است مقصد چه خواهد شد، فنا در ماست، فنا در چشم هاي ماست، فنا در قلب هاي ماست، فنا در دست و پاهاي ماست، فنا در چشم هاي ماست، فنا در فكر ماست، آري دار فنا را مي بينيم، اينست كه ((دار)) را فاني مي گوييم. آن ((داري)) مبدآ است فاني نيست، اين دار باقيست و بقايش به خاطر حركتي است كه مي انگيزد و بقايش به خاطر رويشي است كه دارد.

بگذار آن هايي كه ((دار)) را فاني مي دانند بمانند كه در كمينشان است و من در يك بهار و در يك رويش ((دار)) را باقي يافتم وروئيدم. رويشي به بلندي سرو وگستردگي ابر، من كه مي گويم، من هاست،نه من.

و اين چنين است كه ما سرخ خواهيم روئيد و چهره هر سياهي و پليدي را خواهيم پوشانيد و آن گاه دوباره سبز خواهيم شد و انگاه دوباره خواهيم روئيد و اين بار است كه بايد سبز بروييم. آري آن جوان را مي گويم من روده اش را نيز ديدم كه از موطن خويش از بطن وجودش بيرون خزيده بود گويي كه حبل الله است آري آن چنان وسيع بود كه خمپاره هم نتوانسته بود از هم بدردش. و من حبل الله را در زمين يافتم و من حبل الله را در مجنون ديدم و متعصم شدم به حبل الله. چه شيرين است، چه گواراست، خوب نظر كردم در اين حبل دست هابيل، نوح(ع) ،ابراهيم(ع) ، محمد(ص) ، علي و حسين(ع) ،مهدي(عج) و روح ا... را ديدم، آري همه به آن چنگ زده بودند و جائي براي من نبود و من نيز دستم را در آستين آخرينشان آويختم و با او شدم و به آن ها پيوستم و من خود آن ها شدم اين است كه مي گويم ماندگان را كه تا زمستان بمانند، سرانجامي جز انجماد نداشته و كرختي دستشان مانع از اين اعتصام خواهد بود و رويشان به سرخي نخواهم گرائيد و من در يك بهار روييدم و چه نيكو روييدني.


(فروردين 65)

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.