محمد حبيبي پور
نام پدر : حسين
دانشگاه : شهيد چمران اهواز
مقطع تحصيلي : دكترا
رشته تحصيلي : پزشكي
مكان تولد : لنگرود - روستاي فتيده (گيلان)
تاريخ تولد : 1346
تاريخ شهادت : 1367/01/09
مكان شهادت : خرمال عراق

شهید محمد حبیبی‌پور به سال 1346 در خانواده‌ای مذهبی از روستای فتیده دیده به جهان گشود و از همان اوائل دارای هوش و استعداد سرشار بود. وی دوران کودکی را در مکتب‌خانه به فراگیری قرآن و مسائل دینی گذراند ودر سن 7سالگی وارد دبستان شهید حقانی (دقیقی) این روستا شد و تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و از طرف کارکنان مدرسه به عنوان شاگرد نمونه از همه جهات شناخته شده و جایزه نیز دریافت نمود. آنگاه جهت ادامه تحصیل وارد مدرسه راهنمائی می شود، که این دوران مصادف است با اوج‌گیری مبارزات ملت ایران به رهبری پیامبرگونه رهبر کبیر انقلاب اسلامی علیه رژیم ستم‌شاهی که منجر به پیروزی انقلاب می‌گردد و ایشان از همان زمان با وجود کمی سن دارای روح بزرگ و ستیزه‌جو و شجاعت بود.قبل از پیروزی انقلاب به عضویت کتابخانه شهید امینی (شریعتی) محل درس آینده و همراه با کتاب‌های درسی به مطالعه کتب داستان پیرامون سرگذشت بزرگان و اولیاء دین و کتاب‌های مذهبی دیگر می‌پردازد و همواره با رشد جسمی به رشد فکری و عقلی خود همت گماشته، و تا بدانجا پیشرفت می‌نماید که در همه موارد رشد عقلی ایشان چند سال جلوتر از رشد جسمی‌اش بود. بر همین اساس از دوران قبل از بلوغ عملاً به فعالیت‌های مذهبی و سیاسی نظامی جهت تداوم انقلاب می پردازند.بعد از پشت سر گذاشتن دوران راهنمایی چون جزو دانش‌آموزان نمونه و شاگرد اول مدرسه بودند، جهت ادامه تحصیل در دبیرستان شهید مصطفی خمینی لنگرود و در رشته علوم تجربی ثبت‌نام و مشغول به تحصیل می‌شود و در سال 65 موفق به اخذ دیپلم و به دنبالش در رشته شیمی دانشگاه بوعلی همدان پذیرفته شده، و چون در همان سال در احتساب نمره فیزیک اشتباهاتی رخ داده و ایشان اعتراض کرده بود، مجدداً گزینش شده و در نیمه دوم 65 به عنوان دانشجوی پزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز به ادامه تحصیل می‌پردازند.لازم به ذکر است که در حین تحصیل از دوران راهنمایی تا دانشگاه بیش از 40 ماه در جبهه حضور یافته و در 14 عملیات بزرگ از مطلع‌الفجر و فتح‌المبین و بیت‌المقدس تا والفجر10 با مسئولیت‌های مختلف شرکت فعال و گسترده داشته‌اند و همه جبهه‌های جنگ از غرب تا جنوب با وی آشنا و مأنوس بوده‌اند.

سابقه مبارزاتی و حضور در جبهه و جنگ

با شروع جگ تحمیلی و گذشت شش ماه از حمله مزدوران بعثی به خاک میهن اسلامیمان با زمینه‌ی قبلی که این شهید بزگوار داشت. در کنار درس و تحصیلات کلاسیک به فراگیری آموزش‌های اولیه نظامی پرداخته و بر اساس رسالتی که در قبال انقلاب در وجودش احساس می‌کرد خود را آماده و مهیای یک رویارویی همه‌جانبه در جبهه فرهنگی و نظامی با رژیم بعثی عراق و استکبار جهانی و اذناب داخلیشان می‌نماید. و از معدود افرادی بود که بعد از رسمیت یافتن بسیج به عضویت آن درآمده و در خرداد سال 60 با اعلام جنگ مسلحانه از طرف منافقین و به شهادت رساندن بیش از 72 تن از مسئولین طراز اول جمهوری اسلامی در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، نخست وزیری، از جمله شهید مظلوم بهشتی و رجائی و باهنر و بعضی دیگر از برادران خدمتگزار و حزب‌الهی در سطح کشور، شهید حبیبی‌پور همیشه عقده و کینه منافقین را به دل داشت و همیشه در صدد بود که این کوردلان مدعی مجاهدت خلق را که هر روز بهترین عزیزان این امت را در کوچه و خیابان‌ها به شهادت می‌رساندن از بین ببرد. بر اساس این اعتقاد همراه با دیگر برادران حزب‌اللهی که تعدادی از آن‌ها به درجه رفیع شهادت نائل آمده، و بعضاً نیز مشغول فعالیتند به سرکوبی منافقین پرداخته و در تابستان همان سال بر اساس لیاقت و شایستگی کاری که داشتند، از طرف بسیج مستقر در مسجد گلشن به عنوان مسئول پایگاه آنسر محله لنگرود معرفی، که در دستگیری وسرکوب منافقین و افراد معتاد و تشکل نیروها و حفظ وحدت بین آن‌ها و برقراری امنیت در آن محدوده شهری و بعضی از روستاهای هم‌جوار و جلوگیری از فعالیت گروهک‌های محارب نقش بسزائی را ایفاء نموده‌اند. و تا سال 61 جزء معدود نیروهائی بودند، که در تشکیلات بسیج لنگرود نقش اول را داشتند. در طول چهار سال که در سطح دبیرستان تحصیل می‌نمودند مسئولیت پایگاه فتیده را نیز عهده‌دار بود و در جذب و اعزام نیرو به جبهه‌ها نقش مؤثری داشت. به طوری که پایگاه مقاومت فتیده از ابتدای جنگ تا کنون از نادرترین پایگاه‌ها از نظر اعزام به جبهه نظم و انضباط فعالیت در محل در سطح پایگاه‌های شهرستان لنگرود بوده و چندین بار نیز از طرف مسئولین مربوطه مورد تشویق قرار گرفته است و همه این‌ها مرهون تلاش و زحمات شبانه‌روزی شهید حبیبی‌پور و دیگر دوستانش بوده، زیرا خود قبل از آنکه شعار دهد، عمل می‌نمود. جبهه را خانه دوم خویش محسوب می کرد و با وجود همه‌ی این فعالیت‌ها در جهت تداوم انقلاب قانع نمی‌شد و خود را مدیون انقلاب و خون شهدا می دانست. احساس می‌کرد، که با حضور در جبهه بیشتر می‌تواند دینش را به انقلاب و اسلام ادا کند و در همین بین با کسب موافقت از طرف مسئولین مروطه در آبان سال 60 برای اولین بار با وجود کمی سن عازم جبهه می شوند. در عملیات پیروزمند مطلع والفجر در منطقه شیاکو به عنوان کمک تیربارچی جنگ سختی با مزدوران بعثی می نماید و از ناحیه هر دو پا مجروح می‌گردند. و پس از انتقال به باختران و مداوا مجدداً به منطقه بازگشته و بعد از اتمام عملیات همراه با دیگر نیروها به منزل مراجعت می‌نماید.پس از مدتی استراحت و پرداختن به درس و مدرسه با نزدیک شدن عملیات فتح‌المبین ضمن شرکت در این عملیات، به عنوان آر.پی.چی زن آنچنان حماسه‌ای از خود به جای می‌گذارد که همه همرزمانش را به تعجب وا می‌دارند و به دنبال آن در سه مرحله از عملیات الی بیت‌المقدس شرکت می‌نمایند که در این عملیات پیروزی عظیمی نصیب لشکریان اسلام گردید و شهر بندری و مهم خرمشهر از لوث وجود مزدوران بعثی پاک و آزاد می‌گردد. شرکت در عملیات والفجر 6 سال 62 در منطقه چزابه و یکصد کلومتری استان العماره عراق، حضور فعال در جبهه داخلی منطقه دیواندره سال 63-62 به عنوان فرمانده پایگاه ابراهیم‌آباد در پاکسازی روستاهای اطراف منطقه از لوث وجوداشرار مسلح و منافقین نقش بسزائی داشته‌اند.سال 63 شرکت در عملیات برون‌مرزی همراه با مجاهدین کرد عراقی و با مسئولیت تیم عملیاتی در مناطق دهوک عراق که در ضربه زدن به پایگاه‌های مزدوران بعثی نقش شایان توجهی داشته‌اند.شرکت در عملیات والفجر 8 سال 64 که منجر به تصرف شهر استراتژیک فاو می‌گردد و سال 65 حضور در جبهه هزارقله اطراف بانه همراه با گردان قائم و در واحد اطلاعات و عملیات این گردان مستقل به انجام وظایف محوله و حساب با تمام وجود می پردازد.در مهر سال 65 پس از قبولی در رشته شیمی وارد دانشکده شیمی دانشگاه بوعلی همدان می‌شوند و حدود سه ماه که مشغول به تحصیل بودند رژیم بعثی عراق وحشیانه و به طور وسیع شهرهای غرب از جمله همدان را مورد تهاجم هواپیماهای خود قرار داده بود.به دنبال این هیئت دولت و وزارت فرهنگ و آموزش عالی مدارس و دانشگاه‌های غرب را موقتاً تعطیل اعلام می دارند. پس از تعطیل شدن دانشگاه، شهید حبیبی‌پور با تعدادی دیگر از دانشجویان بدون اینکه به شهرهای محل سکونت خود برگردند از همانجا در لشکر انصارالحسین همدان ثبت نام و عازم جبهه می شوند و در واحد دیدبانی لشکر انصار رسالت الهی خویش را در عملیات‌های کربلای 4 و 5 انجام می‌دهند. و پس از پایان یافتن مأموریت لشکر انصار در مراحل تکمیلی کربلای 5 همراه با گردان کمیل لشکر قدس عازم منطقه شده و از طرف مسئول محترم گردان شهید اصغریخواه به عنوان مسئول گروهان خیبر معرفی می‌گردند.هم‌زمان با تحصیلاتش در دانشگاه در عملیات نصر 4 که منجر به آزادی شهر مأووت و یک سری ارتفاعات مشرف به شهر و از جمله زازیله شده بود. گروهان وی نقش اول را داشته، و در حالی که از ناحیه پا ترکش خورده بودند سریع جای زخم را می‌بندند و هر چه که اسرار می‌کنند، برو پشت خط، قبول نمی‌کند و تا پایان عملیات و مأمورت در کنار نیروهای تحت امرش مقاومت می‌کند، و در پایان به پشت خط برمی‌گردند.در آذر ماه سال 66 که در دانشکده پزشکی اهواز خدمت ایشان رسیده بودم از او پرسیدند که مشکل خاصی نداری در جواب فرمودند: که از ناحیه گوش‌هایم ناراحتم، گفتد: چرا؟ جواب دادند که در عملیات نصر 4 خمپاره و آرپی‌چی، زیاد شلیک نمودم و گوش‌هایم آسیب دیده و کم می‌شنوم. و موقع تدریس استاد حتماً باید جلو‌تر از دیگر دانشجویان بنشینم. در 18 اسفند سال 66 پس از پاس کردن 20 واحد درسی و تعطیل شدن دانشکده، جهت تعطیلات نوروزی مستقیماً از اهواز به سنندج رفته، و زمانی که وارد لشکر قدس شده بودند کلیه نیرو‌ها و گردان‌ها در ماموریت بسر می‌بردند وی جهت فراهم کردن مقدمات و حضور در منطقه ماموریت 24 ساعتی در پادگان توقف می‌کنند و یکدست لباس بسیجی از لشکر می‌گیرند. و خیلی سریع همراه با تعاون خود را به منطقه عملیاتی بانه می‌رسانند. و چون حضورش در آن موقع برای همه نیرو‌ها غیر منتظره بود، کلیه‌نیرو‌ها از جمله فرماندهی گردان خوشحال می‌شوند. و به شوخی به او می‌گفتند: که بچه‌ها بئایید، دکتر حبیبی‌پور آمده.به دنبالش مجدداً به گروهان خیبر معرفی می‌شود و در این راستا رسالتش را انجام می‌دهد و زحمات زیادی را در سازماندهی و تشکیل و آماده کردن نیرو‌ها قبل از عملیات متحمل می‌شوند. در مرحله پایانی عملیات والفجر 10 در منطقه خرمال، حلبچه و در پس آزاد‌سازی ارتفاعات بانی‌تبوک و آخرین عملیات بزرگ از طریف جمهوری اسلامی بسان مولایش حسین‌بن‌علی(ع) شربت شهادت می‌نوشد. و جسم پاک و مطهرش نیز در منطقه عملیاتی همراه با دیگر شهداء این عملیات باقی می‌ماند. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

«ویژگی اخلاقی»

او در جنبه اخلاق و بخصوص در آنچه که تحت عنوان زیر بنای اخلاقی و ملکه اخلاقی مطرح است در بین جوانان و هم سن و سال‌هایش جز و سرآمد‌ها بود. کمتر دیده می‌شد که خشمگین شود. و در مقابل بدگوئی‌ها و مخالفین اهل منطق بود. و با زبان نرم پاسخ می‌گفت: و سعی می‌کردمسائل را از راه بحث و استدلال حل نماید. اهل دروغ و تزویر نبود و ریا و تکبر نمی‌کرد. از ویژگی‌های شهید حبیبی‌پور واقع بینی و حقیقت‌گرائی بود و در مورد مسائل تصمیم‌ عاقلانه و منطقی می‌گرفت، فردی راز‌دار بود. نقشه‌ها و فعالیت‌ها و اسرار او را کسی نمی‌فهمید. او از همان دوران نوجوانی خود ساخته بود و روحیات و ملکات بزرگان و فضایل اخلاقی آنان و دوستان و همرزمان شهیدش تاثیر خود را کرده بود. او به حقیقت مصداق این سخن پیامبر(ص) بود. که می‌فرمود «انی بعثت لاتم مکارم‌الاخلاق»

در بین جمع مزاحی که از دیگران می‌شنید می‌خندید. و اصولاً همیشه بشاش و با نشاط و از وقار و متانت خاصی برخوردار بود.

از نظر سادگی چنان بی‌آلایش و ساده و افتاده بود که با کوچک و بزرگ برخوردی صمیمی داشت. تواضع و فروتنی‌اش در اجتماع زبانزد عام و خاص بود و انسان فکر می‌کرد، که جزء سرشتش هست و از بدو خلقت در ذاتش بوده، و نهاده شده است.

هر کسی که با وی برخورد می‌داشت در اولین وهله جذب اخلاق خوب و پسندیده‌اش می‌شد. عدالت را در همه امور زندگی رعایت می‌کرد. عاملی وحدت بین نیرو‌های جوان محل بود. در پوشش لباس ساده‌ترین و ارزان قیمت‌ترین لباس‌ها را انتخاب می کرد. آنقدر با گذشت بود که از حقوق شخصی خویش نیز در جامعه می‌گذشت و آنرا واگذار به دیگران می‌کرد. در خدمت به مردم هیچگاه خستگی را به خود راه نمی‌داد، هر کاری که از دستش برمی‌آمد کوتاهی نمی‌کرد.

عبادت و خود‌سازی

آری به شهادت همه آنهائی که کم‌ و بیش با او مانوس بوده‌اند، او را فردی متعبد و دارای اخلاص می‌شناختند. اصولاً مسئله پیوسته با خدا بودن و دل درگرو خدا داشتن و برخدا توکل کردن در برنامه‌های مختلف زندگی او ملاحظه می‌شد. شهید حبیبی‌پور از روحیات و وجود عرفانی و معنوی خاصی برخوردار بود. و تاثیرش را در بین دوستان و همرزمانش خصوصاً جوانان محل می‌توان مشاهده کرد.

فعالیت فرهنگی

در زمینه مسائل فرهنگی از بدو تشکیل انجمن اسلامی جزء اعضای آن بود و بعد‌ها از مهره‌های اصلی و گردانندگان بحساب می‌آید. و در جلسات انجمن اسلامی در شور و مشورت بحث و بررسی، انتقاد، حضور چشمگیر و فعال داشت. نسبت به شهداء و ارج نهادن به مقام والا آنان، حضورش را در مراسم شهداء خصوصاً همرزمانش که در عملیات‌های مختلف به شهادت رسیده بودند. و خطابه‌ای که ایراد می‌کرد می‌توان سخن گفت: پیام و رسالت‌شان را بازگو نمی‌نمود. به دیگران گوش‌زد می‌کرد و خود پیش از آنها عمل می‌نمود و امروز خودش مصداق بارز شهید گردید.




نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.