شهيد ايمان بابايي به سال 1342 در منطقه ويسيان خرم آباد در خانواده اي بسيار مومن و متدين به دنيا آمد. وي فردي بسيار خوش اخلاق و متواضع و مومن بوده و همواره گوش به فرمان رهبر بود و او عاشق جبهه و جنگ و شيفته شهادت بود و همواره آرزوي شهادت مي كرد.ایشان دوران ابتدايي تا دبيرستان را با موفقيت به پايان رساند و پس از اخذ ديپلم همزمان با شركت در كنكور دانشگاه هاي سراسری عازم به جبهه حق عليه باطل شدند و با اعلام نتايج كنكور دانشگاه ها شهيد توانست با رتبه اي بالا در تربيت معلم طباطبايي پذيرفته شده وارد سنگر علم و دانش گردد ولي به علت علاقه وافري كه به جبهه داشتند ، سنگر علم و دانش را رها كرده و به سنگر جنگ و جهاد پيوست و شهيد همواره درصدد بود كه چهره خبيث و شيطاني منافقين خائن را رسوا كند و در اين راه تلاش بسيار نمودند. پسر دایی ایشان به نام میرزا علی دریکوند معتقد بود که برای ایمان بابایی باید محافظ گذاشته شود.
زندگی ایمان سراسر همراه با مظلومیت بود ایمان واقعاً عاشق امام بود نماز جماعت او هیچگاه از روی عمد ترک نمی شد اکثر مواقع روزه بود مخصوصاً روزهای دوشنبه و پنجشنبه، به مستحبات بسیار اهمیت می داد و خیلی راز نگه دار بود.
در جریانات منافقین و بنی صدر خائن چهره این منافقین را افشا می کرد بارها در جریان انقلاب به همراهی پسردایی اش میرزا علی دریکوند موقع پخش اعلامیه و نوشتن شعار توسط افراد ناآگاه مورد ضرب و شتم قرار می گرفت. واقعاً عاشق امام بود در جبهه های غرب و جنوب از جمله زبیدات و زلیجان، جنگل القر خرمشهر و سوسنگرد بستان، فاو دربندی خان سلیمانیه زحمات شبانه روزی داشتند مدتی در اطلاعات عملیات لشکر ولی عصر(عج)خدمت نمود.
در مراسم عزاداری سیدالشهدا خدمت می کرد و تلاش برای به راه افتادن هیئت عزاداری محل حکایت از عمق محبت و علاقه او نسبت به سید مظلومان حسین (ع) داشت. با اعزام سپاه محمد(ص) در عملیات کربلای چهار (شلمچه) شرکت نمود و پس از 9 ماه و 18 روز حضور فعالانه در جبهه هاي حق عليه باطل در همین عملیات به درجه رفیع شهادت نائل گشت.