خسرو كيايي وشكي
نام پدر : علي
دانشگاه : صنعتي اميركبير
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مهندسي برق
مكان تولد : واجارگاه (گيلان)
تاريخ تولد : 1346
تاريخ شهادت : 1365/10/03
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 4

شهيد بزرگوار در سال 1346 پا به عرصه وجود گذاشت.شش ماهه بود كه پدرش دار فاني را وداع و جان به جان آفرين تسليم كرد و از اين تاريخ از نعمت سايه پدر بر بالاي سر محروم ماند.در دوران كودكي نسبت به همسالان خود قوي تر و زرنگ تر بود و هميشه در بازيهاي كودكانه نقش رهبري را داشت. دوران ابتدايي و راهنمايي را به ترتيب در روستاهاي دگرمانكش و حيران گذراند و با معدل و نمرات عالي پشت سر گذاشت. دوران تحصيلات دبيرستاني را در شهرستان آستارا در رشته علوم انساني تمام و موفق به اخذ ديپلم شد . در حين تحصيل در دبيرستان در پايگاه مسجد امام جعفر صادق (ع) عضو بسيج بود.بعد از آن به خدمت مقدس سربازي اعزام شد و پس از سه ماه خدمت در پادگان هوا برد شيراز در تربيت معلم مركز اهواز قبول و از خدمت سربازي مرخص و پس از جابجايي با يكي از دانشجويان اهوازي كه در مركز تربيت معلم شهيد بهشتي آستارا قبول شده بود به آستارا انتقال يافت و مشغول تحصيل شد در همان سال اول تحصيل با دختري در آستارا ازدواج كرد.

خصوصيات اخلاقي و جسماني جواني متوسط قد, خنده رو, خوش برخورد و تنومند بود و در ورزش كشتي صاحب عناوين استاني و... بود. قبل از سن بلوغ و تكليف به فرايض ديني خود عمل مي كرد و دوستدار سر سخت امام خميني (ره) و اهداف آن امام بزرگوار بود . به هنگام اعزام به جبهه وقتي عده اي از خويشان به ايشان اعتراض كردند اينكه تو نامزد داري و چندين بار رفته اي, در جواب ايشان گفت: مگر سايرين زن و بچه ندارند بايد من و امثال من به جبهه بروند و به شهادت برسند تا الگو و سرمشقي براي ديگر جوانان باشيم.

 شهيد براي آخرين بار با لشكر محمد رسول الله (ص) از بسيج شهرستان آستارا اعزام شد و در استاديوم آزادي تهران گرد آمدند و از آنجا رهسپار جبهه شد و در كربلاي 5 در خط مقدم شلمچه مشغول دفاع بود. اول بعنوان تك تيرانداز به مدت 45 روز در همان جبهه حق عليه باطل مي جنگيد و پس از تعويض جا و برگشت به استراحت در پشت خط مقدم و تا و تا حتي قرار بود كه اين وساير همرزمان به خانه هايشان برگردند بطور داوطلب دوباره به خط مقدم اعزام مي شود و اين بار بي سيمچي گردان مي شود و همرزمانش كه همشهري خودمان هستند و در اول دفترچه نامشان آمده است مي گويند: ايشان عادت داشت كه شبها از تاريكي استفاده مي كرد و جنازه شهدا را كه در حد فاصل دشمن و ما مانده بودند تك تك به دوش مي گرفت و به پشت جبهه خودي منتقل مي كرد و هر وقت به وي اعتراض مي كرديم كه آقا خودت را به كشتن نده خيلي ناراحت مي شد و با قيافه اي عصباني و گرفته مي گفت مگر خون من از خون آنها رنگين تر است مگر آنها كم ارزش تر از ماها هستند و مي گويند وقتي كه در پادگان شوش بوديم بعد از اجراي مراسم صبحگاهي سخنراني كرد و جوانان را براي رفتن به خط مقدم تشويق و ترغيب مي كرد طوري آتشين و گيرا و موثر صحبت مي كرد كه همه از شوق گريه كردند و از فردا قسمتهاي همگي ماها معلوم شد و ما و شهيد داور به جبهه شلمچه اعزام شديم و درست در 26 بهمن ماه سال 1365 به درجه رفيع شهادت نايل شد آقاي رسول آهني همرزمش مي گويد: صبح يكي از روزها كه قرار است شب آن روز حمله اي انجام گيرد خود را با چنان اشتياقي به اين حمله آماده مي كرد و گل خنده بر لبانش نقش بسته بود طوري شادمان بود انگار كه به ديدار عزيزترين فردش مي رود و در شبها كه وقت استراحت بود به راز ونياز و مناجات مي پرداخت و پس از فراغت از ان دوباره براي انتقال جنازه هاي شهدا اقدام مي كرد.بارها در اين راه دست و پايش خراش بر مي داشت و باگلوله هاي خمپاره انداز اطرافش را مي كوبيدند دست بردار نبود و چند تن از برادران را كه از نظر جسماني قوي بودند به همراه خود مي برد و به آنها در اين راستا دلگرمي و جرات مي داد.قبل از شهادت اين بزرگوار فرمانده گردانش به شهادت مي رسد و وي به كليه دستورات حمله و راه كارهايي كه قرار بود انجام شود اقدام مي كند و شهادت فرمانده را به نيروهاي در حال حمله بازگو نمي كند فقط به فرمانده لشكر مخابره مي كند و چون دست تنها مي ماند در همان وقت با تير مستقيم دشمن از ناحيه دشمن از ناحيه چشم زخمي و به شهادت نايل مي گردد.



نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.