شهید عزیز محسن کرم وند در تاریخ 1/1/1342 در خانواده اي مذهبي و زحمتكش در قريه جلگه خلج از توابع شهرستان پلدختر واقع در استان لرستان متولد شد و دومين فرزند خانواده بود. در خانواده مذهبی اش تحت پرورش و مراقبت های والدینش قرار گرفت و همگام با رشد بدنی اش، جان و روحش نیز با اسلام خو گرفت. پدر خانواده نیز از اهالی جبهه بود و بارها به عنوان بسیجی به جبهه ها اعزام گردیده بود. مرحوم پدر شهيد همواره در جهت كسب درآمد حلال بر پايه زحمتكشي، تلاش فراواني داشته و محيط بسيار صميمي براي خانواده خود فراهم آورد. اين صميميت الهي در خانواده تأثير فراواني در رشد و بلوغ فكري شهيد محسن داشت. دوران تحصیل خود را در این دیار آغاز کرد و در طول زمان تحصیل، ضمن پرداختن جدی به تحصیل (به عنوان یک شاگرد ممتاز)، یک ورزشکار نمونه هم بود. شهيد محسن و شهيد غلامرضا -برادر بزرگتر او كه در تك دشمن بعثي در سال 1367 به شهادت رسيد و پيكر پاكش بعد از ده سال رجعت كرده و به خاك سپرده شد- انس فراواني به يكديگر داشتند و همواره در تمامي مراحل بلوغ در كنار هم بوده و عقايدشان دقيقاً با يكديگر و با تعاليم اسلام منطبق بود. پدر شهيد دریکی از معادن زغال سنگ شهرستان زرند به عنوان راننده بولدوزر استخدام شدند لذا شهيد محسن در سن شش سالگي به همراه خانواده به استان كرمان مهاجرت نمودند و در يكي از دهات شهرستان زرند به نام خانوك سكونت يافته و با احداث شهرك كاركنان زغال سنگ در جوار روستاي ريگ آباد (اسلام آباد) شهيد به همراه خانواده در آن شهرك اسكان يافتند.
مهمترين دوران زندگاني شهيد محسن كرموند در شهرك ذوب آهن اسلام آباد طي سال هاي بعد از سال 1350 مي باشد که تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان خواجه نصيرالدين طوسي اسلام آباد به اتمام رسانيدند و ضمن پرداختن به تحصيل، شركت در مراسم مذهبي و سوگواري ائمه، ورزش را نيز جزء برنامه هاي خود قرار داده بودند.
شروع تحصيلات راهنمايي شهيد در سال 1354 همزمان بود با برگزاري جلسات مبلغين و روحانيوني كه از حوزه علميه قم به منطقه اعزام شده بودند. در اين جلسات شهيد محسن و برادر شهيدش غلامرضا جزوات و كتاب هايي را از سلسله كتاب هاي «درس هايي از اصول دين» دريافت و با تكميل و ارسال پاسخنامه هاي آن و دریافت متقابل نمراتشان؛ تا سال 1358 به صورت مكاتبه اي ارتباط خود را با حوزه علميه ادامه دادند. با گذشت زمان و رشد سني شهيد دوستان او، ایشان را به عنوان شخصي ظلم ستيز در بين خود مي شناختند. محسن تعصب زيادي نسبت به دين، حجاب و رعايت اخلاق اسلامي داشت ايشان ضمن پرداختن جدي به تحصيل به صورت يك شاگرد ممتاز، ورزشكار نمونه اي نيز بود و اطرافيان او را به عنوان يك فرد محجوب مي شناختند.
پايان تحصيلات دوران راهنمايي شهيد محسن مصادف با شروع انقلاب شكوهمند اسلامي و شروع مبارزات این بزرگوار به شرکت مستمر در تظاهرات ضد رژیم و پاسبانی از امنیت شهر و دیار بود. در سال 1357 وارد رشته علوم تجربي شد. بعد از پيروزي انقلاب و زماني كه رژيم ستمشاهي فرو پاشيده بود شب ها با در دست داشتن، سلاح هاي سرد و چماق به پاسداري از انقلاب و گشت زني مي پرداختند.
در سال 1361 به خدمت نظام وظيفه در سپاه پاسداران مشغول گرديد. دوران خدمت نظام را تا سال 1363 در استان سيستان و بلوچستان در منطقه سراوان و در واحد بهداري لشگر 41 ثارالله مشغول خدمت شدند. در همان سال به استخدام مجموعه فرهنگی هنری اسلام آباد زرند درآمد و پس از موفقیتش در آزمون دانشگاه، محل کار ایشان به واحد تبلیغات و انتشارات اداره کل ارشاد اسلامی کرمان تغییر یافت و مسئولیت این واحد را به عهده گرفت. وی با جدیت تمام، هم به دانشگاه می آمد و هم امور تبلیغات و انتشارات را به بهترین وجه انجام می داد و هم در چابهار و ميرجاوه حضور داشت. با شروع خدمت احتياط نظام وظيفه به جبهه هاي حق عليه باطل و ميعادگاه عاشقان الله اعزام شد. ايشان طي اين مدت حضور در جبهه همواره مشغول خودسازي بود و در عمليات بازپس گيري ارتفاعات ميمك حضور داشت.
سال 1365 با متقاعد نمودن مدیران اداره ارشاد، با سختی و سماجت فراوان به همراه گروه فرهنگی-هنری ارشاد راهی جبهه های جنوب گردید و پس از اتمام کار اکیپ، انگار به وی الهام شده بود باید بماند، تقاضای تمدید مهلت سه ماهه در جبهه را کرد. تقاضایی که پیرو آن در جبهه فاو شربت شهادت را نوشید.
تا اينكه اين كبوتر عاشق و اين مخلص براي خدا و محبوب دل تمامي كساني كه به واسطه اخلاص او دوستش داشتند در مورخ 65/9/18 توسط خمپاره 60 ميليمتري كركسان بعثي در خط مقدم فاو در اثر اصابت تركش به سختي مجروح و پس از اعزام به اهواز به آرزوي ديرينه خود و به مقام عظماي شهادت رسيد و دل منتظران به ديدارش را در حسرتي ابدي قرار داد.