بسمه تعالی
به نام خدایی که انسان را آفرید و او را در کره خاکی رها نمود و برایش راهنمایانی نیز آفرید تا به واسطه آن ها راه حق و حقیقت را دریابند.
قلم به دست گرفته ام می خواهم از انسانی وارسته که سالیانی را در کنارش زیستم و از چشمه محبت و پاکی هایش نوشیدیم و هنوز سیراب از وجود نازنینش نگشته بودیم که ایشان نتوانست خود را با دنیای مادی وفق دهد و این دنیا را جز زندانی ندانست به همین جهت شب خونین بال به سوی معبود خویش شتافت و ما را با دنیایی از خاطرات و یادش تنها گذاشت بنگارم هر چند کوچکتر از آنم که بتوانم وصفش را بنویسم.
شهید جواد بذر افشان در تاریخ ۲۰ مهرماه ۱۳۵۹ در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود ایشان از همان آغاز کودکی از نظر اخلاق و رفتار با سایر همسن و سال هایش فرق داشت و از ۷ سالگی با توجه به علاقه شدیدی که به یادگیری نماز داشت نماز را یاد گرفت و او آن زمان تا شهادتش هیچگاه نمازش ترک نشد و روزهایش را نیز می گرفت و در درس خواندن نیز همیشه موفق بود و هر سال با معدل بالایی قبول می شد.
در نگهداری کتاب هایش منظم و کوشا بود و کارهایش نیز از نظم خاصی برخوردار بود به طوری که در خانه در یکی از طاقچه های اتاق برای خود کتابخانه کوچکی درست کرده بود و آن را خیلی زیبا طراحی کرده بود و برنامه کلاسی را نیز در گوشه ای از کتابخانه وصل کرده بود و در گوشه دیگر آن برنامه روزانه ای تهیه کرده بود که طبق آن برنامه، کارهایش را انجام می داد و از کمترین زمان حداکثر استفاده را می نمود.
جواد تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شهداء 20 گذراند و تحصیلات راهنمایی را نیز در مدرسه شهداء ۳۲ گذراند. تعطیلات تابستان که مدارس تعطیل می شد جواد اوقات فراغتش را به کلاس های قرآن می رفت و یا به کارهای دیگر از قبیل نانوایی و جوشکاری و ... مشغول می شد و کار کردن برایش عیب و ننگ نبود حتی بعد از اتمام دبیرستان تا زمان شروع شدن ترم جدید مدتی را به کارهای کارگری و یا کارکردن در شرکت لاستیک مشغول به کار شد گاهی ما به شوخی به او می گفتیم از اینکه دوستانت شما را ببینند که در حال این کار هستی خجالت نمی کشی می گفت خیر چرا باید خجالت بکشم به دست آوردن روزی حلال که خجالت ندارد.
مدرسه جواد با اتمام دوران تحصیلی راهنمایی در سال ۱۳۷۳ با شرکت در آزمون ورودی دبیرستان مکتب المهدی (عج) که وابسته به سپاه پاسداران بود موفق شد که در رشته ریاضی فیزیک این دبیرستان مشغول به تحصیل شد و توانست هم به تحصیلش ادامه دهد و هم این که با توجه به مسئولان خوب دبیرستان و همچنین بچه های پاک و مخلص خود راه حقیقت را بهتر بپوید.
ایشان به دبیرستان و دوستانش علاقه فراوانی داشت و در بدو ورود به دبیرستان هم شعری به شرح زیر سرودند:
به نام یگانه معشوق عاشقان
تقدیم به دانش آموزان دبیرستان سپاه مکتب المهدی (عج)
ما که نوجوانان این دبیرستانیم همه از خاک پاک ایرانیم
همه با هم برادر وطنیم مهربان همچو جسم با جانیم
اشرف و انجب تمام ملل یادگار قدیم دورانیم
وطن ما به جای مادر ماست ما گروه وطن دوستانیم
شکر داریم کز نوجوانیت درس حب الوطن همی خوانیم
چون که حب الوطن ز ایمانست ما یقینا ز اهل ایمانیم
گر رسد دشمنی برای وطن جان و دل به رایگان بیفشانیم
تاریخ سرودن ۲۸/۰۴/۷۴
همان طور که قبلا نیز ذکر شده ایشان به نماز اهمیت ویژه ای می داد. یکی از دوستان دوران ابتدایی ایشان می گفتند به خدا قسم من نماز خواندن را از جواد یاد گرفتم هر زمان که می آمدم دنبالش که به مدرسه برویم می گفت اول باید نمازم را بخوانم اگر فرصت نماز خواندن را نداشت در منزل وضو می ساخت و در مدرسه نماز می خواند. این کار جواد باعث شد که ما نیز به طرف نماز کشیده شویم و نماز خواندن را یاد بگیریم و در این کار هم رقابتی با هم داشته باشیم.
جواد بعد اتمام دوره سوم دبیرستان و دوره پیش دانشگاهی را در سال ۱۳۷۶ در تهران واقع در لانه جاسوسی آمریکا با موفقیت پشت سر گذاشت و در کنکور سال ۷۷ هم شرکت نمود و در سه رشته تحصیلی قبول شد، رشته مهندسی عمران دانشگاه آزاد کرمان، رشته علوم سیاسی قم و رشته ریاضی محض شبانه دانشگاه باهنر.
که ایشان با توجه به علاقه شدیدی که به ریاضی داشتند در رشته ریاضی محض مشغول به تحصیل شد و با توجه به سنگین بودن مطالب درسی این رشته و همچنین شاغل بودن ایشان فشارهای زیادی را متحمل می شد و در هنگام امتحانات پایان ترم تلاش ایشان بیشتر می شد به طوری که شبانه روز حداکثر 3_2 ساعت فرصت خوابیدن و استراحت را نداشتن و بقیه وقتش را صرف مطالعه کردن می کرد.
تلاش های ایشان ادامه داشت و ترم آخر ایشان نیز از بهمن ماه ۱۳۸۲ آغاز می شد که ایشان برای مأموریت ها به زاهدان رفتند و در راه برگشت از مأموریت دعوت حق را لبیک گفتند و به لقاء الله پیوستند.
از خصوصیات روحی و اخلاقی ایشان هر چه بگویم کم است چون ایشان از روح بلندی برخوردار بود، با همه کوچک و بزرگ رفتار بسیار خوبی داشت و احترام خاصی قائل می شد و هرگز نسبت به خواسته ما و انتظارات دیگران بی تفاوت نبود. از آنچه که حقش بود سریع می گذشت ولی هرگز نمی گذاشت که حق کسی بر گردن ایشان بماند و حق آنها را ادا می کرد.
همیشه دائم الوضو بود و هیچ زمان از شبانه روز را بدون وضو سپری نمی کرد و نمازش را هم در مسجد نمی خواند حتی اگر شرایط جوی هم مناسب نبود مانع از رفتن ایشان به مسجد نمی شد و در مسجد هم کارهای فرهنگی زیادی انجام می داد. اعیاد مذهبی که در مسجد جشن هایی بر پا می شد ایشان به عنوان طراح بودند و همچنین مجری گری برنامه ها را نیز بر عهده می گرفت.
دعای کمیل و توسل و ندبه ایشان هرگز فراموش نمی شد و دیگران را هم به اخلاق خوب و پسندیده سفارش مؤکد می نمود.
کمک کردن به دیگران را فراموش نمی کرد و به طور پنهانی به دیگران کمک می کرد بدون آن که کسی از این مطلع گردد. آری جواد خصوصیات اخلاقی بارزی داشت که فقط به چند صفت از آنها بیشتر اشاره نشد.
ان شاء الله که خداوند اجر و پاداش کارهایش را در آن جهان به ایشان اعطا نماید.