حبيب الله رحماني ره نوي
نام پدر : اكبر
دانشگاه : شهيد باهنر كرمان
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : دبيري فيزيك
مكان تولد : زرند - روستاي دهندروي (كرمان)
تاريخ تولد : 1341/03/19
تاريخ شهادت : 1369/02/11
مكان شهادت : كوه هاي جوپار-كرمان
عمليات : درگيري با اشرار

در سال ۱۳۴۱ در روستای دهندروی سربلان زرند٬ در خانواده ای مذهبی کودکی چشم به جهان گشود. پدر برمبنای اعتقادات اسلامی خود٬ در گوش او اذان و اقامه خواند و نام او را حبیب الله نهاد.

حبیب الله با شیر مادر تغذیه نمود و در فضای مملو از مودّت و رحمت٬ به رشد طبیعی خود ادامه داد. او از همان اوان تولد فعال و کنجکاو بود. هر روز که بر عمر پر برکتش می گذشت٬ نگاهش بر عالم هستی معنادار تر و سؤال هایش هدفدار تر می گشت و فطرت خداجویش همواره شکوفاتر می شد٬ یا خدا با سؤال برخاسته از سرشتش آغاز گشت و مرتب در حال توسعه بود. خانواده٬ حبیب الله را بسیار دوست می داشت٬ چهره پر جاذبه اش سؤال های پر معنایش٬ همه آن ها را به خود جذب کرده بود. او برای بچه های هم سن و سالش دوستی مهربان بود و لذا در همان دوران کودکی هم دوستان زیادی داشت. تحصیلات ابتدایی را در همان روستا با موفقیت های چشم گیری به اتمام رساند و در دوره راهنمایی سال های اول و دوم به شهر کرمان رفت. در این دو سال از شاگردان نمونه و برجسته مدرسه راهنمایی بود که جوایزی هم به او اهدا شد. سال سوم راهنمایی به زرند برگشت و به تحصیل خود ادامه داد. در همین سال مواجه با انقلاب شکوهمند اسلامی شد که حبیب الله با داشتن زمینه های قبلی وارد صحنه مبارزه می شود و از طرف ساواک مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. به طوری که مدت یک هفته درخانه بستری می شود. پس از اتمام دوره راهنمایی در دبیرستان ولی عصر در رشته علوم تجربی مشغول به تحصیل می شود. در شروع تحصیلات دبیرستانی در انجمن اسلامی به عنوان عضوی فعال حضور می یابد و جهت تحقق بخشیدن به ارزش های الهی و از بین بردن بقای استکبار جهانی تلاش زاید الوصفی می نماید. او در نشر اندیشه های اسلامی در بین دانش آموزان٬ نقش فعالی ایفا می نمود. بعد از اتمام دوره دبیرستان جهت ادامه تحصیل در آزمون دانشکده افسری شرکت نمود و پذیرفته شد٬ ولی به علت پاره ای از مشکلات زندگی از ادامه تحصیل انصراف داد و به زرند برگشت و با سماجت دوستان در کمیته انقلاب اسلامی دوران نظام را سپری نمود. در این دوران ابتدا در روابط عمومی٬ سپس در واحد عقیدتی خدمت می نمود و درس اخلاق اسلامی برای سربازان تدریس می نمود. سپس به شهرستان کهنوج رفت و مسئولیت عقیدتی نیروهای انتظامی را برعهده گرفت. سرانجام در قسمت دفتر بازرسی و تحقیق کمیته استان مشغول به کار شد و عضو شورای فرماندهی کمیته استان بود. سال ۱۳۶۷ د رکنکور شرکت نمود٬ در رشته فیزیک دانشگاه شهید باهنر کرمان پذیرفته شد و مشغول به تحصیل گشت. او به رشته پزشکی علاقه داشت و می گفت می خواهم در آن رشته درس بخوانم تا دکتر شوم و به مردم خدمت نمایم. حبیب الله از نظر اخلاقی دارای خصایص برجسته ای بود٬ از جمله انسانی کم حرف و فعال بود. درایام فراغت همکاری مهربان برای پدر و مادر درحل مسایل کشاورزی و کارهای خانه بود. او دوش به دوش والدین کار می کرد. کار کردن جزو خصلت های برجسته او بود. در توجه و عمل کردن به نصایح نیکوی پدر و مادر٬ سرآمد بود. او در ایام فراغت به مطالعه کتب اعتقادی می پرداخت٬ بخصوص آثار شهید مطهری٬ را مطالعه می کرد. در اجرای احکام اسلام سخت پایبند بود و سعی می نمود و مستحبات را انجام دهد. نماز را سر وقت به جای می آورد و همواره در دعای کمیل و نماز جمعه شرکت می جست و خود از بنیانگذاران دعای کمیل در روستای محل زندگیش بود. همیشه برنامه خود را به گونه ای تنظیم می نمود که بعد از ظهر پنج شنبه در روستای سربلان باشد و دعای کمیل را برگزار نماید. در ماه مبارک رمضان مأموریت به زرند می گرفت تا روزه های خود را به طور کامل بگیرد. او معتقد به ولایت فقیه و پیرو هدایت های امام خمینی(ره) بود. هر جا که لازم بود در مقابل انسان های نادان و ساده لوح موضع گیری می نمود٬ علاقه ویژه ای به نیروهای حزب الله و روحانیت معتقد داشت. با امام جمعه زرند حاج آقا شوشتری الفت نزدیکی داشت. ا زجمله خصوصیات دیگر حبیب الله رفتن به زیارت قبور متبرکه شهدا بود. او با این حضور با آرمان های آن ها تجدید بیعت می کرد. نصایح و تلاش های آن ها را در صحنه های مختلف انقلاب یادآوری می نمود و ایمان خود را در تداوم راه آن ها تقویت می نمود. او عاشق اسلام٬ قرآن٬ سیره پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) و ولایت و رهبری بود. او راه امام خمینی(ره) را تداوم راه امام حسین(ع) می دانست. تبعیت از امام خمینی(ره) را تبعیت از خدا و رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) می دانست و این رمز پیروزی برای او بود. حبیب الله یاور مستضعفان و محرومان بود٬ کمک به خانواده های بی سرپرست و ضعفا را فراموش نمی کرد. اوهمواره سعی می کرد که طبق سیره پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) زندگی نماید. حبیب الله مبارزه با دشمن در جبهه های جنگ را یک تکلیف می دانست. پیش از ۶ یا ۷ بار به جبهه اعزام شد و در عملیات های مختلفی٬ از جمله خیبر و مرصاد شرکت نمود. در عملیات مرصاد که از طریق کمیته اعزام شده بود. در واحد تبلیغات جنگ بسیار فعال بود . اعتقاد داشت آبروی ما درگرو پیروزی در جنگ است . او هروقت از جبهه بر می گشت٬ ابتدا به خدمت مادر می رفت٬ دست و روی مادر را بوسه می زد. او جایگاه والای مادر را دقیقاً درک می کرد. به همین لحاظ مادر را برخانواده ترجیح می داد . حبیب الله درسن ۲۷ سالگی با صلاحدید والدین قصد ازدواج نمود. او شرایط همسرگزینی را در تقوا و پرهیزکاری٬ معرفت و عالم بودن جست وجو می کرد. او نظر والدین٬ بخصوص خودش را دخیل می دانست. سرانجام با چنین خانواده ای ازدواج نمود. مراسم بسیار ساده و مختصر جشن صلواتی برپانمودند. امکانات اولیه زندگی با کمک پدر و مادر و همسرش تهیه شد و مهریه همسرش ۵۰۰ هزار تومان بود. پس از ازدواج خانه ای در زرند ماهیانه ۲ هزار تومان اجاره نمودند و به مدت یکسال در آن سکونت کرد. رابطه او با همسرش بسیار دوستانه بود. حبیب الله از خداوند پسری می خواست تا بتواند به عنوان یک پزشک برای جامعه خدمت نماید. حبیب الله٬ سوداگران مرگ و عوامل توزیع کننده مواد مخدر را از هسته ها وعناصر خطرناک سقوط ارزش های الهی در جامعه ایران اسلامی می دانست. اعتقاد داشت جوانانی که بایستی استعدادهای خود را شکوفا نمایند و افتخاری برای نظام اسلامی باشند٬ وقتی که اسیر این مواد می شوند٬ علاوه براینکه سرباری برای جامعه هستند٬ سست کننده پایه های اقتصادی و سیاسی نظام و حکومتند. لذا بایستی این باندها و عناصر آن ها منهدم و محو گردند. او در انهدام این باندها نقش کلیدی داشت. او درعملیات های زیادی علیه سوداگران مرگ در کهنوج و بم شرکت نمود٬ سرانجام با فرماندهی کمیته برای انهدام اشرار عازم منطقه شدند. حبیب الله با تعدادی از نیروهای عمل کننده در فاصله کوه های جوپار پیشروی می نمایند٬ ناگهان از طرف اشرار به طرف آن ها تیراندازی می شود که زمین گیر می گردند٬ پس از درگیری حبیب الله و مسئول کمیته موادمخدر استان به شهادت می رسند. بعد از دو روز طی مراسم با شکوهی درمرکز استان کرمان تشییع و تدفین می گردند.



نظرات
نام : حميد سعيدي
تاريخ : 1400/11/10
نظرات : هنوز زمزمه مداحي هايي كه اهسته براي خودش تكرار مي كرد در ذهنم مانده است. چه با صفا و صميمي بود
نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.