شهيدبهروز دلاور به سحرگاه اول شهريور ماه سال۱۳۴۶ در روحاني ترين لحظات صبح و همزمان با نداي جانبخش اذان صبح ديده به جهان گشود. سپس دوران ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را با موفقيت به پايان رسانيد و در تمام مقاطع تحصيلي شاگرد ممتاز بودند و از طرف مربيان و مسئولين مربوطه مورد تشويق قرار مي گرفت. در سال دوم دبيرستان رشته تجربي براي اولين بار با توجه به كمي سن وي با شور و شوق بسيار و وصف ناپذيري به جبهه اعزام شد. البته تا قبل از آن از اعضاي فعال بسيج محسوب شده و در دبيرستان مربوطه در انجمن اسلامي و اجراي برنامه دعاي كميل فعاليت مي كرد. اولين عملياتي كه وي شركت كردوالفجر۶وخيبربود كه منجر بهآزادسازي خرمشهرگرديد. پس از مراجعت فضاي جبهه او را دگرگون كرد و ديگر رغبتي به ماندن در تهران را نشان نمي داد.
در سال چهارم دبيرستان با اينكه در فعاليت هاي بسيج و برگزاري مراسم هفته جنگ و دهه فجر شركت مي نمود ولي اين مانع از پيشرفت وي در دروس نمي شد به همين دليل پس از اخذ ديپلم در سال۶۴ در كنكور سراسري دررشته زمين شناسي دانشگاه تهران پذيرفته شد. در اين زمان نيز هنوز آن عشق و علاقه به جبهه در او وجود داشت. تا اينكه در ماه رمضان ۶۵براي سومين بار به جبهه اعزام گرديد و مدت۲۵ روز از روزه هاي خود را به دليل بودن در منطقه جنگي افطار نمود. پس از مراجعت از جبهه با اينكه امتحانات آخر ترم وي شروع شده بود و مي بايست هر روز از منزل تا دانشگاه را كه راه نسبتاَ طولاني بود برود ولي با اين حال تمام۲۵ روزه را پشت سر هم گرفت و وقتي با اعتراض ما روبرو مي شد كه مايل بوديم روزه ها را يك در ميان بگيرد در پاسخ مي گفت كه مي خواهم به جبهه بروم و دوست ندارم ديني بر گردنم باشد.
سرانجام در تاریخ 1365/12/12 در منطقهشلمچهپس از درگیری مستقیم با دشمن، شربتشهادترا نوشید و به دیدار یار شتافت.
همرزم او تعریف میکند در آخرین لحظات به دلیل شدت جراحت وارده از من خواست تا دیگر رزمندگانی که اوضاع بهتری دارند را به عقب برگردانند واو رادر همان مکان رها سازند. به همین خاطر پیکر او تا بحال مفقود مانده است.