شهيد حسينعلي حجتي در بيست و يكم آبان ماه 1338 در خانوادهاي مذهبي، ساكن نجفآباد چشم به جهان گشود. چهارمين فرزند خانواده بود. از همان كودكي از ذهن و هوش سرشاري برخوردار بود. با رسيدن به هفت سالگي، قدم به دبستان گذاشت و تحصيلات دبستان و راهنمايي را با موفقيت به پايان رسانيد و وارد دبيرستان شد. در كنار تحصيل از كمك به پدر دريغ نميكرد. با اوج گيري نهضت خميني در راهپيمایي و تظاهراتها شركت ميكرد و در جلسات قرآن و مذهبي هم فعال بود. حتي مخفيانه اعلاميههاي امام خميني(ره) را پخش ميكرد و حضوري فعال داشت. بعد از پيروزي انقلاب و به دنبال بسته شدن دانشگاهها، با گروهي از دانشجويان از طرف جهاد سازندگي به روستاهاي اطراف شهركرد رفته و چند ماهي براي سازندگي در آنجا خدمت ميكرد. وظيفۀ خود را خدمت به انقلاب ميدانست. بهطور حقالتدريس شروع به تدريس كرد و به دليل جریانهاي سياسي منافقان و بنيصدر، كوشش فراوان ميكرد كه علاوه بر تدريس دانش آموزان، آنان را از لحاظ سياسي آگاه كند. دلسوز و مهربان بود و تلاش بسيار نمود تا سطح علمي و آگاهيهاي سياسي دانش آموزان را ارتقا بخشد.
با شروع جنگ تحميلي عراق علیه ايران برای دفاع از مردم مظلوم و ميهنش عزم رفتن به جبهه کرد. پس از خداحافظي و حلاليت طلبيدن از خانواده و دوستانش، به جهاد پيوست و سِمت فرماندهي دستۀ تانك را انتخاب کرد. در كنار رزمندگان حضوري فعال و چشمگير داشت. بارها زخمي شد؛ ولي دست از مبارزه برنداشت. سرانجام در بيست و هفتم تیرماه 1361 مصادف با شب 21 ماه مبارك رمضان در عمليات رمضان، پاسگاه زيد، درحالي كه زير لب دعا ميخواند، ياحسين گويان به ديدار حق شتافت و به كاروان شهدا پيوست. پيكرش پس از انتقال به زادگاهش و تشييع، در گلزار شهداي نجفآباد آرام گرفت تا جاودانه بماند.