شهید غلامرضا جان نثاری فرزند علی در تاریخ 1335 در اصفهان محله لادان به دنیا آمد و پس از سپری کردن دوران طفولیت با هوش و ذکاوتی که داشت وارد مدرسه شد و به سرعت رشد کرد و در بین همکلاسان همیشه ممتاز بود. پس از گذراندن دوران دبیرستان وارد دانشگاه شد و در رشته شیمی دانشگاه مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورودش به دانشگاه و شروع اعتصابات و تظاهرات حضوری فعال داشت و در محل سکونتش نیز با جمعی از دوستانش یک تشکل عملیاتی را برنامه ریزی کرد و در درگیری هایی که در منزل آیت الله خادمی برگزار شده بود حضور فعال داشت و حتی 48 ساعت هم زندانی شد.
تعدادی از دوستانش در گروه نیز مجرح و دستگیر شدند. وی حتی در درگیری هایی که با نیروهای رژیم پهلوی داشتند دچار سانحه سوختگی شد. ولی به بیمارستان نرفت و درد را تحمل کرد تا همکارانش لو نروند. مدتی متواری بود. توسط ساواک گرفتار می شود و تا زمان پیروزی انقلاب در زندان بود. وی آنجا هم بیکار نبود و زندانیها را جمع می کرد و برای آنها دعا می خواند و آنها را با مسائل مذهبی آشنا می کرد.
با پیروزی انقلاب به عضویت بسیج درآمد و شبها نگهبانی می داد، هنگام شنیدن فعالیت گروهکها در کردستان به آن منطقه رفت و مدت یک سال در آنجا خدمت نمود. در آن مدت سختی های زیادی را تحمل کرد تا جائی که یک مرتبه به محاصره نیروهای دشمن در می آید و بدون آب و غذا مقاومت می کند و از آب هایی که در زیر سنگها جمع شده بود می خورد تا اینکه از دست آنها نجات می یابد.
غلامرضا در سال 1360 شمسی ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند دختر می باشد.
وی در محل سکونت خود به همراه دوستانش انجمن اسلامی، کتابخانه، بسیج .... تشکیل داد و بیشتر وقت خود را صرف خدمت به مردم می کرد و با تشکیل بنیاد مستضعفان به این نهاد پیوست. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جنوب رفته، در عملیات مختلف شرکت کرد و خدمات زیادی انجام داد تا اینکه پس از عمری مجاهدت در راه اسلام و میهن در عملیات کربلای 5 در شلمچه در تاریخ 12/12/1365 دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید پس از تشییع با شکوه در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.